فوتبال ایران دچار قحطالرجال شده، شاید تا چندی پیش این جمله را صرفاً از سر مزاح یا برای حساس شدن آقایان مسئول میگفتیم تا به فکر بیفتند و افراد درست و کاربلدی را در فوتبال به کار گیرند، اما امروز بیان آن نه شوخی است و نه برای برخوردن به کسی یا مسئولی!
این عین واقعیت است، فوتبال با مشکلی به نام قحطالرجال مدیریتی مواجه شده است.
یکی، دو نفر از پیشکسوتان فوتبال چندی پیش گفته بودند که بهتر بود در تمام این سالها به جای بازیکن و مربی خارجی، مدیر خارجی وارد میکردیم تا به اوضاع نابسامان فوتبالمان رسیدگی کند و امروز باید مهر تأیید زد بر حرف آنها. اوضاع خراب مدیریتی دو باشگاه بزرگ پایتخت مؤید این حقیقت تلخ است، تیمهای متعلق به وزارت ورزش که طی تمام این سالها نتوانستهاند یک مدیر کاربلد را به خود ببینند. تیمهایی که انتخاب مدیر در آنها نه بر مبنای شایستهسالاری که بر مبنای رانت، باند و رفیقبازی صورت گرفته که قبلاً به صورت مبسوط به آن پرداختهایم، اما حالا حرف چیز دیگری است.
واقعیت این است که وزارت ورزش اگر هم میخواسته مدیری کارآمدی در رأس این دو باشگاه بگمارد، نمیتوانسته؛ چرا، چون چنین مدیری در سیستم فاسد فوتبال ایران تربیت نشده و نمیشود که بخواهد روی کار بیاید. بنابراین وزارت ورزش به عنوان متولی اصلی دو باشگاه بهخصوص در شرایط فعلی مجبور به انتخاب نفراتی به عنوان سرپرست است که بتوانند اوضاع فعلی دو باشگاه را سروسامان دهند و آماده حضور در رقابتهای لیگ برتر شوند. بدیهی است که سابقه نشان داده همین سرپرستان هم در مدت کوتاه حضورشان کم هزینه بالا نیاوردهاند. بنابراین آقایان وزارتنشین باید با حواس جمع عملکرد کوتاهمدت این سرپرستان را هم رصد کنند تا بدهی روی بدهیهای قبلی نیاید.
ایراد کار وزارت ورزش در تمام این سالها این بوده که مدیر کارآمد تربیت نکرده و بدتر اینکه از ناکارآمدان استفاده کرده و فاجعهبارتر اینکه فقط به موفقیتهای مقطعی چشم دوخته و این همه تغییر و تحول در سیستم مدیریتی دو باشگاه حاصل همین نوع عملکرد وزارت ورزش است. ایراد کار اینجاست که وقتی کار از دست میرود و اوضاع خراب میشود، عدهای جمع میشوند و به اسم پیشکسوت و آشنا با فوتبال ادعا میکنند که باید امور دو باشگاه را در اختیار بگیرند. سروصدایی به راه میافتد و در نهایت هم یک نام از قوطی درمیآید و میشود مدیر باشگاه. این انتخاب هم میشود انتخاب اصلح، بعد از آن مصاحبه پشت مصاحبه که بله این مدیر یا سرپرست از خانواده استقلال یا پرسپولیس است و درد پرسپولیس یا استقلال را میداند و در آخر هم همه میدانیم که چه اتفاقی رخ میدهد. اوضاع کنونی این دو باشگاه نشاندهنده همین مسئله است.
وزارت ورزش با قحطی مدیر کار آمد روبهرو است، چون نه چنین مدیرانی را دارد و نه تلاشی برای تربیت چنین مدیرانی کرده است. جالب اینکه در چنین اوضاع و احوالی حرف از خصوصیسازی هم به میان میآید، مسئلهای که کاملاً مشخص است برای فرار از پاسخگویی مطرح میشود تا حتی بهصورت موقت هم که شده، نگاهها از بحران مدیریتی دو باشگاه بزرگ منحرف شود. این روزها همه منتظر تصمیمگیری وزارت ورزش در خصوص سرنوشت مدیران دو باشگاه سرخابی هستند. انتخابهایی که تاکنون جز شکست، سرافکندگی و هزینه و بدهی چیزی عاید فوتبال ایران نکرده است. حالا همه منتظرند تا شاید اینبار وزارت ورزش درست انتخاب کند و مدیران کارآمد سر کار بیایند، اما سؤال مهم و اساسی اینجاست که آیا اصلاً دست وزارت ورزش برای انتخاب آدم درست و کارآمد باز است؟ آیا اصلاً چنین مدیری در فوتبال ایران وجود دارد که حداقل یکی از این تیمها را از گرداب کنونی نجات دهد؟
بدون هیچ شکی پاسخ این سؤالات منفی است، چون مدیر لایق و کاردان نداریم و فقط باید دید دوباره چه کسانی با سابقه رفاقتهای قبلی سکان مدیریت دو باشگاه پرهوادار پایتخت را در دست میگیرند تا راحتتر و بهتر بیتالمال را خرج هزینه بیهوده چندین میلیاردی این دو باشگاه کنند و وزارت هم فقط تماشاگر باشد.