سرویس اقتصادی جوان آنلاین: سال ۱۳۸۹ یک تصمیم مهم در وزارت نفت گرفته شد؛ تعیین تکلیف پروژههای پارس جنوبی و افزایش برداشت از این میدان مشترک. با توجه به تنگتر شدن دامنه تحریمها و خروج همه شرکتهای خارجی از ایران «تنها» راه توسعه فازهای پارس جنوبی بهرهگیری از شرکـتهای ایرانی بود، لذا قراردادهایی با این شرکتها امضا شد. با توجه به افزایش قیمت نفت، هزینهها بهویژه در بخش آفشور این فازها افزایش یافت و از یک سو تحریمها موجب شد دسترسی به کالاها سختتر شود و از سوی دیگر انتقال پول نیز غیرممکن شده بود که همه این عوامل موجب افزایش هزینه پروژهها به دلیل دور زدن تحریمها شده بود.
انتقال به دولت جدید
با این وجود پیشرفت پروژهها تا سال ۹۲ قابل قبول بود، اگرچه قرار بود این پروژهها ۳۵ ماهه اجرا شود، ولی اینگونه نشد. تنها نقدی که به آن تصمیم وارد بود، تعیین زمان ۳۵ ماهه برای اتمام پروژهها بود که در حالت عادی و بدون تحریم، ۶۰ ماه زمان میبرد. البته همین نیز شد و طرحهای ۳۵ ماهه با دو برابر زمان و هزینه انجام شد که این مورد متأثر از افزایش جهانی کالاها، اجاره دکلهای حفاری، تحریمها و افزایش هزینههای پروژه بود. اوایل دولت یازدهم که پروژهها تحویل شد، انواع و اقسام تخریبها علیه این پروژهها آغاز شد، بهگونهای که احساس میشد سرمایهگذاری انجام گرفته در پارس جنوبی با ریختن پول به جوی آب مترادف است! با این وجود دولت چارهای نداشت جز تکمیل پروژههایی که بعضاً دارای پیشرفت فیزیکی بالای ۸۵ درصد بودند که تأخیرهای فراوان دولت در بهرهبرداری ناقص و نمایشی از این پروژهها، منجر به افتخاری شد که دولتیها آن را به نام خود ثبت میکنند.
هرگاه انتقادی از عملکرد دولت مطرح میشود، رئیسجمهور و وزیر نفت با اشاره به آنکه تولید گاز از پارس جنوبی نسبت به سال ۹۲ بیش از دو برابر شده، سعی در فرار از پاسخگویی از عملکرد خود دارند.
افتخار برای ایران
افتخاری که دولت برای خود میتراشد مرهون تصمیمات و اجرای پروژههایی است که در دولت قبل انجام شد، ولی نه تنها هیچگاه از سوی جریان دولت به رسمیت شناخته نشد که مورد تمسخر و استهزا نیز قرار گرفت. دیروز که وزیر نفت به مجلس رفته بود تا به سؤال یکی از نمایندگان پاسخ دهد، مجبور شد به یک حقیقت عیان اعتراف کند. او در جلسه دیروز مجلس گفت پروژههای ۳۵ ماهه پارس جنوبی «تحسینبرانگیز» بوده است. البته زنگنه در اظهارات خود به این نکته اشاره کرده است که پارس جنوبی افتخار «ایران» است و کسی حق ندارد آن را به سود خود مصادره کند، ولی با رجوع به حافظه تاریخی میتوان دریافت که این دولت در سند زدن پارس جنوبی به نام خود چه ید طولایی دارد. ماهی نبود که گفته نشود اگر دولتهای یازدهم و دوازدهم با کلید و تدبیرشان نبود ایران همچنان در برداشت گاز از پارس جنوبی، عقبتر از قطر بود. پس از هفت سال تخریب دولت قبل و شرکتهای ایرانی، بالاخره وزیر نفت اعتراف کرد که طرحهای ۳۵ ماهه پارس جنوبی به سود کشور بوده است که همین هم جای شکر و تقدیر دارد.
همانطور که اشاره شد در دولت گذشته، وقتی سرمایهگذاری خارجی وجود نداشت، روی بهرهگیری از منابع داخلی تأکید شد. بیش از ۲۰ میلیارد دلار از منابع بانک مرکزی به صورت وام در اختیار شرکت ملی نفت قرار گرفت که با اوراق مشارکت و منابع صندوق توسعه ملی، کار توسعه پارس جنوبی پیش رفت. از آنجا که میدان پارس جنوبی یک میدان مشترک است، از همه توان برای سرمایهگذاری در این میدان استفاده شد، در حالی که اگر دولت گذشته قصد داشت مانند دولت فعلی تصمیم بگیرد باید صبر میکرد تا تحریمها برداشته شود و شرکتهای خارجی به ایران بیایند و میادین را توسعه دهند. یکی از نقدهای اساسی و دقیق به دولت فعلی، پیوند زدن توسعه بالادست و پاییندست به غربیهاست که همین موضوع موجب شد طی هفت سال گذشته گام مثبت و مهمی برای صنعت نفت برداشته نشود و هرچه دولت به آن افتخار میکند، ماحصل سرمایهگذاری و پروژههایی باشد که در دولت گذشته انجام شده است. فاز ۱۱ پارس جنوبی، تبدیل به نمادی از نحوه تفکر دولتی شد که قصد داشت با عصای غربیها معجزه کند، اما خروج توتال از ایران باعث شد وزارت نفت به تصمیم دولت قبل بازگردد و توسعه این میدان را به پتروپارس برگرداند که با استناد به اظهارات وزیر نفت، معادل ۳۵ میلیارد دلار ضرر به کشور است. از میان دهها تفاهمنامه و قراردادهایی که میان شرکتهای خارجی امضا شد، هیچیک وارد فاز اجرایی نشد تا در نهایت، وزارت نفت به سراغ شرکتهای ایرانی برود و قراردادهای توسعهای را با این شرکتها امضا کند، مانند همان کاری که دولت گذشته انجام داد. البته با این تفاوت که آنها منتظر خارجیها نماندند، اما دولت فعلی هفت سال زمان کشور را صرف غربیها کرد.