سرویس سیاسی جوان آنلاین: برخی گاه به طور طبیعی در میانه بحرانها و فشارهای سخت زمانه به رؤیاها و اوهام پناه میبرند؛ تصوراتی که غالباً برای فرار از شرایط سخت زمان حال در اذهان این افراد شکل میگیرد و به آنها چشماندازی ارائه میدهد که اگرچه دور از انتظار و غیرعقلانی است، اما در همان دنیای خیالگونه پناهگاهی ذهنی برای فرار از مصائب را فراهم میکند.
جوامع انسانی هم اغلب مواقع عملکردی مشابه تکتک اعضای خود دارند و در میانه بلا و مصیبت طالب رؤیاهای رنگارنگی میشوند که شاید نشانی از واقعیت نداشته باشند. نزدیکترین مصداق عینی به این ماجرا سینمای هند با به اصطلاح «بالیوود» است که در جامعه فقرزده این کشور با تصاویر بدیع و رقصهای شاد مثل یک داروی مخدر با اثر موقتی عمل میکند.
در این میان شاید این رؤیاها در واقعیت بتوانند به عنوان بخشی از یک عملیات روانی و عاملی برای تخدیر طبقات مختلف اجتماعی عمل کنند، اما مشکل اصلی زمانی شروع میشود که سیاستمداران و طبقه نخبگان فکری یک جامعه هم درگیر چنین رؤیاهایی شوند و بخواهند یک کشور را بر اساس آن اداره کنند.
مشکلات ساختاری که به ابربحران تبدیل شدهاند
کمتر کسی شک دارد که نظام جمهوری اسلامی در طول یک سال گذشته تحت سختترین فشارهای تحریمی و اقتصادی قرار گرفته است. بخشی از این فشارها مربوط به تلاش امریکاییها برای صفر کردن صادرات نفتی ایران بوده و بخشی دیگر مربوط به همهگیری ویروس کروناست که منجر به رکود عمومی در اقتصاد جهانی و به تبع آن مشکلات گستردهتر برای اقتصاد ایران شده است.
طبق برآوردهای صورت گرفته صادرات نفت ایران در سال جدید روندی کاهشی خواهد داشت و صادرات کالاهای غیرنفتی نیز با افتی ۳۰ درصدی روبهرو خواهد شد. همین فشار در بخش صادرات منجر به کاهش مداوم ارزش پولی شده و قیمت دلار در بازار آزاد از مرز ۲۲ هزار تومان عبور کرده است.
طبیعی است که شرایط فوق نیز منجر به فشار بر طبقات مختلف جامعه به خصوص اقشار محروم و دهکهای پایین شود.
در این میان واقعیت این است که بخش مهمی از مشکلات فوق ریشه در نارساییها و ناکارآمدیهایی دارد که مدتها مورد بیتوجهی دولتهای مختلف بعد از انقلاب قرار گرفته است؛ مشکلاتی که حالا به قول برخی اقتصاددانان تبدیل به بحران شده است و باید فکر جدی به حال آن کرد.
تکیه بر توان داخلی؛ واقعبینانهترین راهحل
در شرایط فعلی واقعبینانهترین راه برای حل مشکلات فعلی جامعه تغییر پارادایم حکمرانی به خصوص در دستگاه اجرایی است چراکه بسیاری از راهحلهای قبلی که به صورت موقت باعث تخفیف مشکلات میشد دیگر قابلیت اجرا شدن ندارد، به عنوان مثال در طول ۳۰ سال گذشته مبالغ ناشی از فروش نفت نه تنها بودجه جاری کشور را تأمین کرده بلکه هزینه توسعه برنامههای عمرانی را در اختیار دولتها قرار داده است.
از سوی دیگر هزینه فروش نفت طی ۱۰ سال گذشته نارساییهای مدیریتی در حوزههایی همچون صندوقهای بازنشستگی را مخفی کرده است، اما به نظر میرسد دیگر امیدی به بازگشت سالهای پررونق قبل وجود ندارد.
بنا به دلایل گوناگون هم اکنون بازار نفت در دنیا از تولیدکنندگان مختلف اشباع شده و با توجه به کندی اقتصاد جهانی بازگشت به قیمتهای سالهای دهه ۸۰ شمسی یک رؤیا به نظر میرسد. مضاف بر اینکه بخش تحریمها همچنان سد محکمی در مقابل هر گونه افزایش فروش نفت هستند و به نظر نمیرسد به این زودیها گشایشی در آنها ایجاد شود.
با چنین چشماندازی تنها راهحل موجود فراهم کردن مسیری برای توسعه بخش غیرنفتی اقتصاد و به حداکثر رساندن تولید در حوزه صنعت، کشاورزی و خدمات است؛ نکتهای که در نامگذاری سال جاری به عنوان سال جهش تولید ملی از سوی مقام معظم رهبری نیز مستتر است.
علاوه بر این تکیه بر درآمدهای غیرنفتی و همچنین توسعه مالیات نیز راهحل دیگری است که نه تنها مورد تأکید متخصصان داخلی بوده بلکه تجربه سایر کشورهای دنیا برای عبور از بحرانهای اینچنینی بیانگر موفقیت آن است، از این رو به نظر میرسد مسیر عقلانی برای حل مشکلات فعلی با توجه به تجربههای داخلی و خارجی کاملاً روشن است و میانبری برای رهایی از وضعیت فعلی وجود ندارد، اما در این میان یک استثنا هم وجود دارد؛ مسیری که مانند فیلمهای هندی چشماندازی ناگهانی از رونق و یک بهشت برین را در مقابل جامعه قرار میدهد، در حالی که تجربههای گذشته نشان میدهد نه تنها این مسیر موفقیتی را نصیب جامعه ایرانی نکرده بلکه در برخی مواقع هزینههای سنگینی را بر آن تحمیل کرده است.
این رؤیا همان مسیری است که یکی از نشریههای اصلاحطلب از آن به عنوان رؤیای جامعه ایران در آبان ماه معرفی کرده است.
این مسیر همچنان بر این نکته تأکید دارد که راهحل جادویی برداشته شدن مشکلات تحریمها، فروش گسترده نفت و سرازیر شدن گسترده سرمایههای خارجی به داخل کشور است.
طبق چنین راهحلی باز شدن این مسیر نه تنها میتواند مشکلاتی مانند بالا بودن قیمت ارز را حل کند بلکه مثل یک چوب جادو تمام مشکلات فعلی را غیب خواهد کرد. مرحله اول چنین راهحلی نیز کنار رفتن دولت ترامپ و به قدرت رسیدن «جو بایدن» کاندیدای فعلی حزب دموکرات است.
«بایدن» حلال مشکلات ایران است؟!
چنین راهحلی بر این مبنا قرار گرفته که دولت احتمالی بایدن بلافاصله به برجام باز خواهد گشت و راههای قبلی برای مراودات اقتصادی باز خواهد شد، البته نگاهی به سند راهبردی حزب دموکرات نشان میدهد که بازسازی برجام در لیست اهداف دولت بایدن قرار خواهد گرفت، اما همان گونه که در متن روشن است، بازسازی برجام معنای وسیعی را در برمیگیرد که یکی از رئوس احتمالی آن در اولویت قرار گرفتن محدودسازی برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران است؛ مسئلهای که هیچ گاه ایران در خصوص آن کوتاه نخواهد آمد.
علاوه بر این نگاهی به سخنان مشاوران و مقامات حزب دموکرات نشان میدهد که به احتمال زیاد برخی تغییرات بنیادین در برجام نیز مورد توجه دولت احتمالی بایدن خواهد بود. از جمله این موارد دائمی کردن محدودیتهای ایران در برجام است که شامل ظرفیت غنیسازی، تعداد سایتهای غنیسازی و همچنین درصد آن میشود.
با وجود چنین چشماندازی جریانی در ایران تلاش میکند تا با نشان دادن فضایی رؤیایی به قدرت رسیدن بایدن را نشانهای از پایان مشکلات کشور معرفی کند، در حالی که واقعیت این است که تجربه گذشته نشان میدهد چنین تصوراتی در حد همان رؤیا باقی میماند.
تجربه تقریباً صفر
تجربه مستند امضای برجام در زمان دولت اوباما به خوبی نشان داد که مواهب اقتصادی این توافق حتی در دوران اوج آن نیز بسیار کمتر از انتظارات ایران بوده که «عبارت تقریباً صفر» ولیالله سیف در سال ۱۳۹۵ گواهی برای آن است.
جالب این است که در همان زمان نیز بانکهای اروپایی با وجود جلسه با جان کری وزیر امورخارجه امریکا حاضر به افزایش مبادلات مالی خود با ایران نشدند چراکه دستورالعملهای وزارت خزانهداری با وجود ادعاهای امریکا همچنان بدون تغییر مانده بود. علاوه بر این هم اکنون دولت ترامپ بر اساس قانون کاتسا تحریمهای متنوع و گستردهای را علیه ایران اعمال کرده که حتی اجرای کامل برجام نیز مبادلات خارجی اقتصادی ایران را به حالت قبلی بازنمیگرداند. از جمله این تحریمها میتوان به ممنوعیت مبادلات مالی با بانک مرکزی و همچنین بانکهای ایرانی با برچسب تأمین مالی تروریسم اشاره کرد که ارتباطی با برنامه هستهای ندارد.
در کنار این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان نیروی نظامی رسمی کشور از سوی امریکا به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده که خروج سپاه از این لیست یکی از مهمترین شروط احتمالی شرکتها و بانکهای خارجی برای آغاز مراوده با ایران مطرح خواهد بود.
تکرار «در باغ سبز» برجام
با جمعبندی موارد فوق میتوان گفت که مسیر حل مشکلات موجود کشور نه از طریق امید به فرا رسیدن یک فصل رؤیایی بلکه از طریق تکیه بر توانمندیهای درونی برای توسعه کشور میگذرد.
به این ترتیب مطرح کردن تغییر دولت در واشنگتن در جریان انتخابات نوامبر آینده از سوی برخی جریانهای سیاسی در کشور به عنوان یک میانبر برای بهبود وضعیت کشور نشان دادن «در باغ سبز» قبلی به جامعه است که ناکارآمدی آن در سال ۹۴ برای همه روشن شد؛ جریانهایی که «امضای کری» را به عنوان یک تضمین برای امضای اجرای تمام تعهدات طرف مقابل معرفی میکردند.