ورزش ایران با وجود داشتن ۵۰۰ کرسی در مجامع بینالمللی هیچگاه نتوانسته حق خود را در مواقع لزوم بگیرد و ضربهها زیادی بابت عدم تعاملات تأثیرگذار بینالمللی متحمل شده، به طوری که صالحیامیری صراحتاً میگوید ۹۰ درصد از ۵۰۰ کرسی بینالمللی ورزش ایران تأثیرگذار نیستند و تنها ۱۰ درصد این کرسیها در ورزش مؤثرند. البته تجربه و سابقه اتفاقات رقم خورده در ورزش نشان میدهد که نگاه رئیس کمیته ملی المپیک بسیار خوشبینانه است که ۱۰ درصد این کرسیها را مؤثر میداند!
کسب کرسیهای متعدد بینالمللی سالهاست که چنان در بوق و کرنا میشود که گویی بعد از به دست آوردن این جایگاهها ورزش ایران دیگر هرگز در تقابل با لابیهای قوی دیگر کشورها و کارشکنیهای متعدد متضرر نخواهد شد، اما هر بار پای عمل که میرسد شاهد آن هستیم که جایگاه آقایان که به شدت به آن مینازیدند پست تشریفاتی بیش نیست و کمترین اثری در اتخاذ تصمیمات درست و غلط و ضرر و زیانی که به ورزش ایران تحمیل میشود، ندارد چراکه یا جایگاههایی که آقایان سعی داشتند به رخ مردم بکشند جایگاه چندان مهمی نبوده یا اگر هست کسی که آن را اشغال کرده توان و جنم گرفتن حق ایران را ندارد که در هر دو صورت نتیجه یکی است و سودی برای ورزش ایران ندارد.
مسئله مهم و تأثیرگذار در این بین در وهله نخست دید و نگاه سیاسی، حزبی و جناحی آقایان است و در وهله بعدی در نظر گرفتن منافع شخصی برخی که حاضرند برای حفظ آن حتی ورزش کشور را نیز قربانی کنند و در این راستا از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد. این دو مورد مهم بارها و بارها باعث شده ورزش ایران فرصتهای طلایی داشتن یک پست یا کرسی مهم در مجمع بینالمللی ورزشی را از دست بدهد، چراکه نه فقط حمایتهای لازم برای دستیابی به کرسیهای مهم ورزشی از کاندیداهای داخلی نمیشود که اگر هم بشود، فردی که شایسته تکیه زدن بر این کرسیهای مهم است معرفی نمیشود که باز هم در هر دو صورت نتیجه یکی است و سودی به حال ورزش ایران ندارد. حال آنکه داشتن کرسیهای مهم بینالمللی در ورزش به اندازهای اهمیت دارد که در زمان حضور هاشمیطبا در IOC بارها و بارها ورزش ایران توانست از نیرنگ حریفانی که مغرضانه قصد زدن ورزش ایران را داشتند جان سالم به در ببرد و تلاشهایی که در راستای استفاده سوء از روابط تیره و تار ایران و اسرائیل و عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی با نمایندههای رژیم غاصب میشد به در بسته میخورد و شاید امروز که جودوی ایران محروم شده و بسیاری از رشتهها در این رابطه با مشکلات پیچیده و سختی دست به گریبان هستند بهتر از هر زمان دیگری بتوان به لزوم داشتن چنین کرسیهایی پی برد که فرصت دستیابی به آن همواره با کجسلیقگی، زد و بندهای داخلی و نگاههای حزبی و جناحی از دست میرود.
اما تلخی اعتراف صالحیامیری به بیتأثیر بودن کرسیهای ورزش ایران در مجامع بینالمللی زمانی بیشتر میشود که بدانیم این فرصت را نه دیگران که خودمان از خودمان میگیریم. حال آنکه به خوبی میدانیم که ورزش ایران با توجه به نگاه خصمانهای که وجود دارد تا چه اندازه به داشتن چنین جایگاههایی برای دفاع از حق و حقوق خود نیاز دارد. با وجود این عدم حمایت از صاحبان پستهای مهم بینالمللی و مانور کردن روی کرسیهای کماهمیت و بیتأثیر باعث شده ورزش کشور طی سالهای گذشته بارها بابت عدم داشتن لابیهای تأثیرگذار بینالمللی متضرر شود که از نمونههای واضح آن میتوان به کارشکنی انگلیسیها بابت صدور ویزای تکواندوکاران اشاره کرد یا برگزاری بازیهای نمایندههای ایران در زمین بیطرف در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا به واسطه هوچیگریهای عربستان و عدم دریافت هزینه این تصمیم ناعادلانه. نمونههای بارز و پرتعدادی که میتوانست رخ ندهد اگر به وقتش متحدانه به دنبال کسب جایگاههای مهم ورزشی در مجامع بینالملل بودیم و با دست خود آنچه را که داشتیم به خاطر حفظ منافع شخصی از دست نمیدادیم یا به وقت انتخاب آنهایی که قرار است این کرسیها را به اشغال خود درآوردند به این مهم میاندیشیدیم که آیا توانایی دفاع از منافع ورزش ایران را دارند یا آنکه قرار است تنها حضوری تشریفاتی در عکسهای یادگاری داشته باشند و بس!
نقشی خنثی که اعتراف صالحیامیری نشان میدهد خود آقایان نیز به خوبی به آن واقف هستند، اما اینکه چرا تغییری در این روند ایجاد نمیشود سؤالی است که مسئولان بالادستی و متولیان اصلی ورزش باید پاسخ آن را بدهند که چرا تا به این اندازه نسبت به این مسئله مهم بیتوجه هستند!