سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: مخاطب با خواندن هر کدام از این خاطرات با گوشههایی از زندگی اجتماعی قهرمانانی مثل شهید بابایی، شهید چمران، شهید همت، شهید باکری و دیگر عزیزان آشنا میشود. تمامی فرماندهانی که در این کتاب از آنها صحبت شده یک وجه اشتراک بزرگ با هم دارند و آن هم ایمان و عشق خالصانه آنها به خداوند بزرگ و شهادت در راه دفاع از موطنی است که گرفتار یک جنگ تحمیلی و یک جدال نابرابر در مقابل دشمنان قسم خورده انقلاب شده است. مولف این کتاب، با گردآوری و تنظیم ۱۰۸ خاطره کوتاه، از شهدای دفاع مقدس یاد کرده است؛ خاطراتی که هر کدام از آنها درسی است برای زندگی و هرگز فراموش نمیشوند.
این خاطرات گاهی ما را یاد داستانهای کوتاه مینیمال میاندازد که این روزها طرفداران زیادی در میان قشر کتابخوان و علاقهمند به ادبیات داستانی دارد.
نوشتههای کوتاهی که در هر فرصت مناسبی میتوان آنها را خواند و خسته هم نشد.
در قسمتی از این کتاب، از زبان همسر یکی از فرماندهان شهدا اینگونه میخوانیم: «آمده بود خانه، اما همچنان شلوار نظامی به پا داشت. بهش شک کرده بودم. خودش گفت توی جبهه با همین میخوابیدم. عادت کردم، نمیخواهم ترک عادت کنم. بعدها فهمیدم مجروح شده بود و نمیخواست من بفهمم...» (مشکوک- صفحه ۱۲۵). مجموعه خاطرات کوتاه آن «سوی دیوار دل» را انتشارات صریر، وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در ۱۳۳ صفحه منتشر کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.