سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: ترس واکنشی طبیعی بوده و از بدو تولد همراه انسان است. این واکنش زمانی بروز داده میشود که بدن انسان خطری را احساس کند. مانند ترس از صدای بلند، ترس از پرخاش و ... ترس تا حدی که کودک از خطر پرهیز کند، سودمند است، در غیر این صورت باید با روانشناس و متخصصان مربوطه مطرح و درمان شود. زمانی که ترس باعث اختلال در عملکرد فرد شود، باید آن را جدی گرفت و دنبال راه چاره گشت. ترس در کودکان انواع مختلفی دارد. از جمله ترس از غریبهها، صداهای بلند، مکانهای جدید مانند مهدکودکها، تنهایی خوابیدن، آسانسور، موجودات خیالی، تنها ماندن در خانه، تنها رفتن به خیابان، حیوانات، تاریکی، خون و...
نوزادان به طور طبیعی از بدو تولد در برابر محرکهایی مانند صداهای بلند، افتادن و... واکنش ترس را نشان میدهند. آنها در سال اول زندگی بیشترین ترسی که دارند، دیدن چهرههای غریبههاست. در سال دوم ترس بیشتر از صداهای بلند مانند لباسشویی، جارو برقی و... است. در سنین سه تا پنج سالگی ترس بیشتر از موجودات خیالیای همچون هیولا، غول، دیو و... خواهد بود و همچنین افرادی خیالی که در تصورات خود دارند و آنها را واقعی میپندارند. در این سنین معمولاً آموزشها از طریق قصه و فیلم است و کودک با موجوداتی مانند دزد، حیوانات درنده، گرگ و... آشنا میشود و اگر در ذهن خود با آن شخصیتها خیالپردازی کند و پرورششان دهد، به مرور زمان تبدیل به ترس از آنها میشود. در حدود سنین ۵ تا ۱۳ سالگی ترس از تاریکی بیشتر شایع است. اینگونه ترسها اگر طولانی شود، تبدیل به فوبیا خواهد شد. به طور کلی در تمامی دورانهای سنی اگر ترس باعث اختلال در عملکرد کودک شود، باید تحت درمان قرار گیرد.
در مورد ترسهایی که خیلی نگرانکننده نیستند، تکنیکهای کاربردی نیز وجود دارد که توسط والدین و در خانه قابل اجراست. البته باید توجه داشت که این تکنیکها در حالتی که مشکل ترس زیاد حاد نباشد، قابل اجرا هستند و در غیر این صورت بهتر است موضوع با مشاور یا روانشناس مربوطه مطرح شود تا با بررسی کامل و مصاحبه از کودک تکنیکهای مربوط به آن کودک و مشکل خاص ارائه داده شود.
شبها قبل از خواب برای کودک قصه بگویید. قصههایی که پر از زیبایی و خلاقیت بوده و جنبه آموزشی نیز داشته باشد. اگر کنارش بمانید و قصه بگویید، او با آرامش و به دور از تمام ترسها در کنار شما به خواب میرود. به جای اینکه قبل از خواب او را تنها در اتاقی تاریک رها کنید، اگر کودک شما از تنهایی و به عنوان مثال از تنها ماندن در اتاقش میترسد و تنهایی در اتاق نمیخوابد، حتماً تا موقع خواب پیش او باشید و او را با دعوا، به تنهایی به اتاقش نفرستید. برایش قصه بگویید و تا زمانی که به خواب برود اتاق را ترک نکنید. سپس چراغ خواب را روشن بگذارید و از اتاق خارج شوید. نگذارید کودک در تاریکی محض باشد چراکه در تاریکی شروع به خیالپردازی کرده و افراد خیالی و ترسناکی را متصور میشود و کودکی هم که از تاریکی میترسد، مسلماًً به هیچ وجه تنهایی به اتاق خواب خود نمیرود و همیشه باید مادر، پدر و یا یک همراه با او باشد؛ بنابراین ترس در عملکرد او تأثیری منفی گذاشته و باید تحت درمان قرار گیرد. به کودک بگویید که بعد از خوابیدن از اتاق میروم، اگر شب بیدار شدی من را صدا بزن، اطمینان میدهم سریع خودم را میرسانم.
بازیها و قصههایی را طرحریزی و بیان کنید که قهرمان آن بازی خود کودک باشد و این گونه جسارت و جرئتمندی او را تقویت کند. مثلاً قصههایی در مورد رستم و سهراب بیان کنید که کودک نقش رستم را برای خود متصور شود. او خود را قهرمان دانسته و میداند که یک قهرمان از هیچ چیزی هراس ندارد.
هرگز ترس را به کودک القا نکنید. گفتن جملاتی مانند «مگه سوسک میخواد تو رو بخوره؟»، «گربه که ترس نداره»، «دکتر مگه ترس داره؟» تأثیری سوء و منفی بر روان او میگذارد و ما با به کار بردن این جملات به طور غیر مستقیم ترس را به آنها القا میکنیم. بعضی از والدین سعی میکنند با نصیحت کردن کودکان و گفتن جملاتی همچون «نترس دزد وجود ندارد»، «زیر تخت که هیولا نیست» و... ترس آنها را از بین ببرند. در صورتی که با این روش و جملات برخلاف تصورشان بیشتر در جهت تشدید ترس فرزندشان نقش ایفا میکنند. همچنین باید توجه داشت کودک نباید به هیچ وجه با منبع ترسش مواجهه داشته باشد چراکه امکان دارد در اثر شوکی که به او وارد میشود، دچار لکنت زبان یا بیماریهای دیگر شود.
عدهای از والدین برای راحتی خود و ساکت کردن سریع کودک از ترسیدن او سوءاستفاده کرده و شروع به ترساندن او میکنند. هرگز به خاطر ساکت شدن کودک و مدیریتش او را نترسانید. استفاده از جملاتی مانند «بگم نمکی بیاد تو رو ببره»، «من میرم مطب خانم دکتر، اگه تو هم بیای بهت آمپول میزنه» و... باعث نهادینه شدن ترس در وجود آنها میشود و البته سطح اعتماد به نفسشان را هم پایین میآورد.
منشأ ترس کودک را پیدا کرده و آن را از بین ببریم. برای مثال اگر فرزندتان از زیر تخت هراس دارد، به هیچ وجه مستقیم به او نگویید: «زیر تخت که دزد نداره»، با این کار او بیشتر خیالپردازی کرده و میترسد. بهتر است به بهانه گم شدن گوشی همراه از فرزندتان بخواهید همراه شما به دنبالش بگردد. زیر تخت و هر جایی را هم که کودک از آنجا میترسد را بگردید. او از قصد واقعی شما بیخبر است، اما با این روش زیر تخت را نگاه کرده و ناخودآگاه میبیند که هیچ چیز ترسناکی در آنجا نیست.
در مواردی هم بهتر است موضوع ترس را بیان کنید. برای مثال اگر کودک از هیولا میترسد، به او بگویید از چیزی که میترسی برایم نقاشی بکش. پس از اتمام نقاشی شما باید آن هیولا را به شکل مسخرهای خندهدار کنید. مثلاً چشمانی کوچک با دهانی بزرگ، به گوشهایش گوشواره آویزان کنید، دندانهایش را ریز و خندهدار بکشید و ... در این روش موضوع از بین بردن ترس با کمک خود کودک انجام میشود. او متوجه میشود که با هر مرحلهای از نقاشی که میکشد، شما چقدر میخندید و اینگونه کودک درمییابد که هیولا زیاد هم ترسناک نیست و این موجودی که آنقدر خندهدار است، نمیتواند ترسناک باشد.
به کودکتان استقلال بدهید. اجازه دهید با دوستان همسن و سالش بیشتر ارتباط داشته باشد تا هم استقلال بیشتری پیدا کند و هم اجتماعی و جرئتمند شود. این عامل روحیه شجاعت او را تقویت کرده و ترس را از او دور نگه میدارد.
*روانشناس کودک و نوجوان