جوان آنلاین: هر تصمیم اقتصادی، پیش از آنکه بر عددها و نمودارها اثر بگذارد، بر سفره مردم مینشیند. هیچ سیاستی به اندازه کالابرگ اینچنین با زندگی روزمره گره نخورده است. طرحی که از آبان ماه قرار است به جریان بیفتد، یک تصمیم فنی تجربهای و جمعی است که بناست به کمک سفره مردم بیاید و وعدهای برای رساندن امنیت معیشتی به خانههاست.
از وقتی که نخستین خبر اجرای کالابرگ منتشر شد، ذهنها دوباره به سالهایی برگشت که کوپنهای کاغذی در دستها میچرخید و صفهای طولانی در جلوی فروشگاهها شکل میگرفت، اما اینبار ماجرا متفاوت است. هیچ برگهای در کار نیست و هیچ صفی کشیده نمیشود و برعکس همهچیز قرار است در گوشیهای همراه و کارتهای بانکی اتفاق بیفتد. دولت میخواهد یارانهها را به شکل اعتبار کالایی در اختیار مردم بگذارد که فقط برای خرید کالاهای اساسی قابل استفاده است.
سالها پرداخت نقدی یارانهها گرچه نیتخیر داشت، اما در عمل نتوانست تعادلی میان درآمد و هزینه مردم برقرار کند. پولی که برای جبران گرانی بود، خود به چرخه تورم پیوست و ارزشش پیش از رسیدن به دست مردم آب رفت. حالا دولت میخواهد با بستن یارانه به کالا راهی تازه بیازماید تا شاید بتواند از فرسایش سفرهها جلوگیری کند.
در این شیوه، هر خانوار اعتباری مشخص دارد که میتواند آن را در خرید کالاهای ضروری، چون برنج، روغن، مرغ، لبنیات و نان خرج کند. ارزش اعتبار متناسب با دهک درآمدی تنظیم میشود و به گفته مسئولان، نیازی به دریافت کارت جداگانه نیست و کارت بانکی معمولی کفایت میکند. کافی است در هر فروشگاه متصل به سامانه خرید انجام تا تخفیف یارانهای به صورت خودکار محاسبه شود. هدف آن است که شأن و کرامت مردم بدون صف، بدون کارت مخصوص و بدون نگاه سنگین فروشندهای که بداند مشتریاش با کالابرگ آمده است، حفظ شود، اما آنچه مردم را به فکر فرو میبرد، نتیجه واقعی آن است؛ مبنی بر اینکه آیا کالابرگ میتواند قدرت خرید را بازگرداند؟ آیا میتواند تورم را مهار کند یا تنها شکلی تازه از همان یارانه قدیمی است؟ پاسخ ساده نیست، زیرا اقتصاد بر بستر اعتماد عمومی حرکت میکند.
مردم ما طی سالهای اخیر با تغییرات پیاپی در سیاستهای اقتصادی روبهرو بودهاند؛ از پرداخت نقدی گرفته تا یارانه معیشتی و طرحهای موقتی دیگر. طبیعی است که اکنون با شنیدن نام کالابرگ، نیمی از جامعه امیدوار و نیمی دیگر محتاط باشد. امید اینکه شاید اینبار نظم و عدالت بیشتری برقرار شود و احتیاط از آنرو که تجربههای گذشته گاه به جای آرامش سردرگمی به همراه آورده است.
اجرای موفق کالابرگ بیش از هر چیز به زیرساخت و هماهنگی نیاز دارد. اگر فروشگاهی در روستایی دورافتاده نتواند به سامانه متصل شود، همان یک اختلال کافی است تا حس نابرابری شکل بگیرد و اگر کالاهای انتخابی در دسترس نباشند یا تنوع نداشته باشند، اعتبار یارانهای در حساب مردم بیمصرف میماند و اگر اطلاعرسانی شفاف نباشد، شایعات جای واقعیت را میگیرند. تجربه نشان داده است که در اقتصاد، نارضایتی بیشتر از بیخبری زاده میشود.
در عین حال، باید پذیرفت که کالابرگ نه عصای معجزه است و نه چوب جادویی، چراکه نمیتواند یکتنه تورم را پایین بیاورد، تولید را جهش دهد یا فقر را ریشهکن کند، اما میتواند بخشی از نظام حمایت اجتماعی را منطقیتر کند. وقتی پول نقد به کالا تبدیل شود، مسیرش از دلالی و سوداگری جدا میشود و به جای بازار ارز و طلا به سفره مردم میرسد. این تغییر جهت، هرچند کوچک میتواند بر تراز اقتصاد کلان اثر بگذارد.
در گفتوگوهای روزمره بسیاری از مردم میگویند که اگر کالابرگ واقعاً قدرت خریدشان را حفظ کند، از آن استقبال میکنند. کالابرگ در ذات خود پلی میان سیاست و معیشت است و اگر این پل محکم ساخته شود، میتواند مسیر تازهای برای رابطه دولت و مردم بگشاید. فناوری امروز این امکان را داده است که خطاهای گذشته تکرار نشود. هر تراکنش قابل ردیابی است، هر اعتبار قابل نظارت و هر خرید در لحظه ثبت میشود. به بیان دیگر، دولت میتواند بدون دخالت مستقیم در بازار، نقش داور عادل را بازی کند، اما عدالت فقط در توزیع نیست در کیفیت نیز است. کالابرگ باید برای خرید کالای سالم و استاندارد ارزش داشته باشد. اگر کیفیت کالا پایین بیاید یا عرضهکنندهها از فروش کالای یارانهای سرباز زنند، طرح بیاثر میشود. مردم باهوشتر از آنند که به اجبار مصرف کنند. احترام به سلیقه و انتخاب آنان شرط ماندگاری هر سیاست اقتصادی است.
با وجود همه تردیدها نمیتوان انکار کرد که اجرای کالابرگ در شرایط کنونی ضرورتی جدی است. تورم غذایی در ماههای اخیر بار سنگینی بر دوش خانوادهها گذاشته است. بسیاری از اقشار، حتی با داشتن چند شغل از پس هزینه خوراک و اجاره برنمیآیند. در چنین وضعی هر سیاستی که بتواند دستکم امنیت غذایی را حفظ کند، ارزش آزمودن دارد. کالابرگ اگر بتواند نگذارد سبد خوراکی مردم کوچکتر شود، رسالت خود را انجام داده است.
از سوی دیگر، این طرح میتواند به شفافتر شد زنجیره تأمین کمک کند. وقتی دولت بداند هر خانوار چه مقدار کالا و از کجا خریداری کرده است، برنامهریزی برای تولید، واردات و قیمتگذاری دقیقتر میشود. دادهها، همان قدرت پنهانیاند که اگر درست تحلیل شوند، میتوانند سیاستگذاری را از حدس و گمان به علم و عقلانیت نزدیک کنند.
در این میان، گزارشهای مردمی و بازخوردهای روزانه میتواند چراغ راه اصلاح و بهبود باشد. طرحی به گستردگی کالابرگ تنها در اتاقهای بسته موفق نمیشود؛ باید در میدان زندگی واقعی آزموده شود و گوش شنوا برای نقد داشته باشد. بنابراین اجرای کالابرگ آغاز مسیری تازه است. مسیری که اگر درست طی شود، میتواند بنیان حمایت اجتماعی را متحول کند. شاید روزی فرا برسد که یارانهها دیگر نه موضوع بحث سیاسی، که ابزار عدالت پایدار باشند. آن روز، کالابرگ دیگر فقط کارت خرید نخواهد بود؛ نشانهای از اعتماد دوباره میان دولت و مردم خواهد بود.
در روزگاری که واژه «تورم» هر صبح با خبرها تکرار میشود و «معیشت» به یکی از دشوارترین دغدغهها بدل گشته، هر نشانهای از سامان، امید میآفریند. کالابرگ نیز میتواند چنین نشانهای نه بهعنوان نسخه نهایی، دستکم بهعنوان گامی در مسیر عقلانیتر شدن حمایت از مردم باشد و اگر طرح بتواند در عمل، قدرت خرید خانوادهها را تثبیت کند، بیتردید موفق خواهد بود.
دولت از آبانماه آزمونی تازه پیشرو دارد، چراکه بناست وظیفه قانون بودجه سال جاری را اجرا کند، ولی آیا میتواند میان عدالت و کارآمدی توازن برقرار کند؟ آیا میتواند به مردم نشان دهد که سیاست اقتصادی، صرفاً اعداد و نمودارهای سرد نیست؟ پاسخ این پرسشها در آینده نزدیک روشن میشود، اما تا آن زمان، تنها یک چیز مسلم است اینکه اقتصاد، بیش از هر چیز تشنه ثباتند و اگر کالابرگ بتواند اندکی از اضطراب معیشت را فروبکاهد، گامی بزرگ در جهت آرامش جامعه برداشته شده است.