سارقان مسلح سریالی که با کلاش و کلت به منازل یورش میبردند و خانوادهها را در کابوس نگه میداشتند، پس از تأیید حکم در دیوان عالی کشور به دار آویخته شدند.
بامداد روز گذشته، حکم اعدام سه عضو اصلی گروهی که در تابستان و پاییز ۱۴۰۳ با نقاب و سلاح جنگی شبهای تهران و چند شهر دیگر را به رعب تبدیل کردهبودند، اجرا شد. امیررضا قبادی، مجید حاتمی و سجاد حاتمی اعضای «باند وحشت» یا «باند گنگسترها» پس از طی روند تحقیقات، محاکمه و رد درخواست فرجام، به اتهام محاربه و سرقتهای مسلحانه گروهی اعدام شدند.
ساعتهای پایانی روزهای اردیبهشت ۱۴۰۳، چند خانواده در محلههای جنتآباد، سردار جنگل، سیمون بولیوار و پونک تهران تجربهای را پشت سر گذاشتند که تا مدتها زنگ خطر امنیت خانه و آسایش روانیشان را فعال نگه داشت: مردانی نقابدار و مسلح با کلاشنیکف و کلت کمری وارد خانهها میشدند، اعضای خانواده را با تهدید سلاح روی پیشانی و ضرب و جرح وادار به تسلیم طلا و پول میکردند و اغلب قربانیان را در اتاقی محبوس میکردند.
روایت سخت
یکی از شاکیان که دختر جوانی همراه مادر، خواهر، شوهرخواهر و خواهرزادهاش در آن شب بود، به خبرنگار ما گفت: «ساعت ۸:۳۰ شب بود؛ فکر کردم پدرم برگشته است. وقتی مقابل در رفتم، مرد هیکلی ماسکزدهای با کلاشنیکف را دیدم. بعد چهار نفر دیگر وارد شدند. یکی کلت را روی سرم گذاشت، دهانم را گرفت و تهدیدمان کردند. ما را روی کاناپه نشاندند و ۲۰ دقیقه بعد خانه را ترک کردند.» مادر این خانواده میگوید: «از آن شب تا امروز همه ما تحت درمان روانشناس هستیم؛ دخترانم کابوس میبینند و با دارو میخوابند. آنها نهتنها حدود یک میلیارد تومان از ما دزدیدند، بلکه آرامش و سلامت روان را هم بردند.»
تحقیقات پلیس
تحقیقات اولیه نشان داد متهمان روش سازمانیافتهای داشتند: استفاده از پلاکهای جعلی روی خودرو، پوشش کامل صورت و دستها (کلاه، ماسک، دستکش و لباس مخصوص)، انتخاب خانههایی که در ساعات شب و گاه وقتی برق خاموش بود و فرار با همان خودروها.
چگونگی شناسایی و دستگیری
با حساسیت بالای پرونده، دادستان تهران دستور ویژه صدور و پیگیری داده و تیمهای فنی ـ اطلاعاتی پلیس وارد عمل شدند. ردپای جعلکنندگان پلاکها و محلهای نگهداری اموال مسروقه به شهرهای شهریار، ساوجبلاغ و خرمآباد کشیده شد و در چند عملیات هماهنگ، اعضای اصلی باند شناسایی و دستگیر شدند. یافتههای بازرسی و اظهارات صریح متهمان و شناسایی حضوری از سوی شاکیان، از جمله مدارک کلیدی پرونده بود.
اعترافات و ساختار باند
در جریان بازجوییها، متهمان به سرقتهای متعدد اعتراف کردند و روایت خودشان را از انگیزه و نحوه کار بازگو کردند؛ سجاد حاتمی: متهم به مشارکت در ۱۹ فقره سرقت، دارای سوابق متعدد سرقت منازل و نقش برجسته در جعل پلاکها؛ امیررضا قبادی (۲۶ ساله): مشارکت در ۱۹ فقره سرقت منزل، کارگر کامیوندار سابق که برای پرداخت اقساط و فشارهای اقتصادی وارد باند شده بود؛ مجید حاتمی: مشارکت در ۱۶ فقره سرقت مسلحانه.
سردسته باند که ۳۲ ساله و دارای شش سابقه کیفری ثبت شدهبود، در اعترافات گفتهاست: «از کودکی علاقهمند به اسلحه بوده» و سرقت مسلحانه را پس از مواجهه تصادفی با صاحبخانهای که ناگهان بیدار شدهبود، شروع کردند؛ به گفته او، وقتی سلاح را رو کرد، مالک منزل با ترس محل نگهداری طلا را نشان داد و از آن زمان استفاده از اسلحه جزئی از شیوه باند شد.
سایر اعضا که بعضیشان فامیل و نزدیکان بودند، (پسرعمو، داماد و خواهرزاده)، نقشهایی مانند مراقبت، باز کردن درها با کارت یا ابزار و تهدید مستقیم با اسلحه را برعهده داشتند. اعضای باند اعتراف کردند که برای مدتی، پس از پخش فیلمهایی از سرقتهایشان در شبکههای اجتماعی، از ادامه سرقت در تهران خودداری کردند و به مشهد، هشتگرد و شهرهای دیگر رفتند.
ادله و محاکمه
پس از تکمیل تحقیقات، کیفرخواست شامل عناوینی، چون «محاربه از طریق کشیدن سلاح روی ساکنان»، «سرقت مسلحانه سریالی گروهی در شب»، «آزار و تهدید و حبس افراد در منزل»، و «ضرب و جرح عمدی» صادر شد. پرونده در دادگاه انقلاب تهران با حضور شاکیان، متهمان و وکلای آنان مورد رسیدگی قرار گرفت. با توجه به اظهارات شاکیان، گزارش ضابطان، اقاریر صریح متهمان و مستندات پرونده، هر سه متهم اصلی به اتهام محاربه محکوم به اعدام شدند و محکومیت رد عین یا مثل اموال مسروقه نیز برای آنها صادر شد. درخواست فرجامخواهی به دیوان عالی کشور رفت که این مرجع عالی قضایی با بررسی پرونده، درخواست را رد و حکم دادگاه را ابرام کرد.
اجرای حکم و پیامدهای اجتماعی
پس از طی تشریفات قانونی، حکم اعدام امیررضا قبادی، مجید حاتمی و سجاد حاتمی بامداد دیروز اجرا شد. اجرای حکم پایان قضایی پرونده را رقم زد، اما قربانیان و خانوادههای آنان همچنان با تأثیرات روانی و ماترکهای مادی و معنوی آن شبها دست به گریبانند؛ مادر یکی از شاکیان میگوید: «آنها آرامش و سلامتی روحی ما را با خود بردند. از پلیس و دستگاه قضایی تشکر میکنیم و خواهان مجازات شدید برای درس عبرت دیگران هستیم.»
روایت قربانیان؛ صدای بازماندگان
گزارش پرونده نشان میدهد دو نفر از شاکیان - مادر و دختری - تصویری زنده از ترس آن شب ارائه کردهاند؛ دختر جوان با چشمان گریان، بازگشت آن لحظهها را چنین توصیف میکند: «دیدم مردی ماسکزده با کلاشنیکف پشت در است؛ جیغ کشیدم؛ بعد یکی کلت را روی سرم گذاشت. ۲۰ دقیقه روی کاناپه نگهمان داشتند.» مادر میافزاید: «خانواده پس از آن شب زیرنظر روانشناس قرار گرفتهاند و بسیاری از اعضای خانواده هنوز کابوس میبینند.»
تحلیل کوتاه: چرا این باند شکل گرفت؟
اقرار متهمان به انگیزه اصلی «پول و خوشگذرانی»، ترکیب با فقر اقتصادی و شبکه خانوادگی اعضا (اعضای باند فامیل بودند) و نیز دسترسی به سلاح، ساختار این باند را شکل دادهاست. استفاده از پلاکهای جعلی، برنامهریزی شبانه و پوشش کامل چهره نیز نشان میدهد باند حرفهای و با آگاهی از روشهای مخفیسازی فعالیت کردهاست. پخش کلیپهایی از سرقتها در شبکههای اجتماعی، برخلاف انتظار متهمان، به یکی از عوامل شناسایی و فشار بیشتر روی آنها تبدیل شد.
خواسته بازماندگان
بازماندگان پرونده خواهان رسیدگی بیشتر به جنبههای روحی و درمانی آسیبدیدگان، بازگرداندن اموال (رد عین یا مثل) و اعمال مجازاتهای بازدارنده برای جلوگیری از تکرار چنین جنایاتی در سطح جامعهاند. همزمان مسئولان انتظامی و قضایی بر ادامه رصد شبکههای مرتبط با جعل پلاک و خرید و فروش سلاح تأکید کردهاند.