ترامپ که با وعدههای رنگارنگ به ریاست کاخ سفید دست یافت و نوید حکمرانی جهانی امریکای درجه یک را میداد تیمی از دلقکهای افراطیتر از صهیونیستها را به دور خود جمع کرده و با دیکتاتوری رفتاری تمسخرآمیز در تعامل خارجی و استمرار جنگ با دموکراتها در کنگره و در مسیر مخالف نگاه جامعه امریکا در شرایط ویژهای قرار گرفته است. مدل رفتاری ترامپ و حکمرانی او در تعامل با همپیمانان، دوستان و همراهان امریکا، نه تنها به تبعیت مطلق از او منجر نشده، بلکه با تحقیر آنان و سیاستهای باجخواهانه اقتصادی و تجاری، به واگرایی آنان با امریکا سرعت بخشیده است. این تعامل با رقبای امریکا در جهان، به نوعی صفبندی افزایش تنش و تهدیدات توخالی کشیده شده است و گاه نیز امنیت جهانی را به مرز خطر جنگافروزی جهانی نزدیک کرده است. منازعه کور با دموکراتها در کنگره به چالش تصویب بودجه و تعطیلی ساختارهای فدرال و بسیاری از بخشهای مرتبط با بودجه در ایالتهای امریکا منجر شده که بخشی از آن به انتخابات میاندورهای نوامبر و تغییرات احتمالی در کسب اکثریت مجلس نمایندگان و سنا مرتبط است.
صدها هزار پرسنل فدرال در مرخصی بدون حقوق و چند ده هزار بیکار شدهاند و بدهی ۵/۳۷ تریلیون دلاری و کسری بودجه ۷/۱ تریلیون دلاری و کاهش رشد اقتصادی و سقوط بورس و به حاشیه رفتن دلار در تعاملات اقتصادی و تجاری جهان، قیمت طلا را به حدود ۴ هزار و ۳۰۰ دلار برای هر اونس رسانده و ذخیره ارزی دلار در کشورها را با بیمیلی مواجه کرده است. جنگ تجاری با دوستان و رقبا التیامی به اقتصاد امریکا نداده و چین در گامهای محتاطانه و حساب شده در یک مسیر مصونسازی از سقوط اقتصاد امریکا حرکت میکند و سطح تنش با چین از رقابتهای اقتصادی و تجاری و تعرفهگذاریهای متقابل، به خط و نشانهای امنیتی و تا حدودی نظامی هم نزدیک میشود. سیاست مهار و تضعیف روسیه در جنگافروزی اوکراین در مسیر معکوس اقتصادی و نظامی در جریان است و با اینکه هزینههای جنگ در اوکراین را بر اقتصاد اروپا تحمیل و سلاحفروشی را برای اقتصاد بیمار امریکا تجویز نموده ولی تهدیدات برای افزایش سطح تنش نظامی با ارسال سلاحهای هجومیتر به اوکراین کارساز نبوده و مذاکره با پوتین در هفتههای پیش رو در دستور کار است که احتمال نوعی توافقات محدود از آن متصور است. همانگونه که پس از تهدید چینیها عقبنشینی کرده و دیدار با رئیسجمهور چین را در نشست آسیایی ایپک غنیمت شمرده تا از تدابیر اقتصادی چین تا حدودی در امان بماند. اقتصاددانهای امریکایی، مجموعه شاخصهای اقتصادی در امریکا را نشانه فعال شدن بحران اقتصادی شدیدتر از سال ۲۰۰۸ در ماه نوامبر میدانند. سیاستها و اقتصاد امریکایی همواره با جنگافروزی و بحرانآفرینی و چپاول دیگران رونق داشته و صدها جنگ در چند دهه گذشته با آمار کشتار و نسلکشی و جنایت در نقاط مختلف جهان در آخرین نمونه آن در غزه و غرب آسیا امریکای ترامپ را از باقی ماندن در قله نظام جهانی به سمت پایین ساقط کرده است. تقریباً ترامپ در تمامی پروندههای جنجالی خود با کشورها و در بحرانها ناچار به نوعی عقبنشینی و حتی تاکتیکی است. جنگ در اوکراین قبل از اینکه به دام و باتلاقی برای روسیه تبدیل شود به فرسایش گسترده اقتصادی در اروپا و ناکامی امریکای ترامپ رسیده و سیاست مهار و مدیریت چین به نوعی همزیستی موذیانه ولی با عقبنشینیهای خسارتبار همراه بوده و الان سخن از کاهش یا لغو برخی تعرفههای امریکا علیه چین مطرح میشود. در غزه و جنگ دوساله مملو از جنایت و نسلکشی و وحشیگری، ورشکسته و ناکام مانده و با همان حماس که قرار بود نابود و تسلیم شود مذاکره و توافق و عقب نشینی کرد و به نتانیاهو نیز تحمیل کرد تا توافق شرمالشیخ را بپذیرد. این یعنی اینکه اسرائیل را هم وارد یک فاز بحران و خانهتکانی و افزایش تضادها و مشکلات داخلی کرده است. در غزه کاری کردند که حتی یهودیان امریکا و افکار عمومی و به ویژه پایگاه رأی ترامپ در انتخابات پیش رو به خطر افتاد و قرار است تظاهرات میلیونی در ۲ هزار و ۶۰۰ نقطه از امریکا و علیه او و سیاستهایش برگزار شود. جنگ با رسانههای امریکایی و تدابیر یک شومن در جایگاه وزارت جنگ امریکا رسانههای طرفدار ترامپ را هم با واکنش مواجه کرده و اکنون این دلقک رسانهای و ترامپ به دنبال یک ماجراجویی جدید در دریای کارائیب و علیه ونزوئلا هستند. اگرچه همواره امریکا و تمام اجزای سیاسی و اجتماعی و ساختارهای اطلاعاتی امریکا بزرگترین تاجر مواد مخدر بودهاند ولی اکنون با این بهانه قرار است دست به عملیات ویژه در ونزوئلا بزنیم و این همان نقاب مبارزه با تروریسم است که جوهر ساختارهای امریکا با آن عجین است. داستان ونزوئلا نفتها و معادن گرانقیمت این کشور است که ترامپ امیدوار است با چپاول آن، به اقتصاد امریکا جان تازهای بدهد. عربدههای ترامپ حتی هندیها را نیز به واکنش کشیده تا نفت روسیه را خریداری نکنند و امیدوار است با گروکشیهای دیگر به این آرزویش دست یابد ولی هندیها هم مانند بسیاری از کشورها زاویه عدم همکاری با امریکا و واگرایی با ترامپ را افزایش دادهاند و به تدریج به همکاری با چین و روسیه و دیگر کشورها اولویت میدهند. هرزگی دیپلماسی ترامپ از جمله الگوهای رفتاری است که بر شدت واگرایی کشورها از ترامپ و امریکا سرعت میدهد و کارناوال مضحک شرمالشیخ یک نمونه آن است. باجخواهی ۳۵۰ میلیارد دلاری از کره جنوبی در مورد شرکت هیوندایی و آویزان شدن به پولهای عربستان و امارات و قطر هم شاخص دیگری از وضعیت امریکای ترامپ است که همگی شواهدی بر آغاز شکسته شدن استخوانهای امپراتوری امریکاست که صدای آن به خوبی به گوش میرسد. بهتر است تشویقکنندگان به مذاکره با امریکا دنبال امامزاده دیگری باشند که امریکای ترامپ اگر کور نکند شفا نخواهد داد.