کد خبر: 1159855
لینک کوتاه: https://www.Javann.ir/004rjL
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۲:۴۰
آیت‌الله‌العظمی سیدعبدالحسین لاری، پیوند دهنده رویداد مشروطیت با ولایت فقیه
در روز‌هایی که بر ما گذشت، از سالروز ارتحال عالم مجاهد زنده‌یاد آیت‌الله‌العظمی سید عبدالحسین لاری عبور کردیم. اما ژرف کاوی تاریخ و ضرورت آن برای نسل امروز، مانع از آن است که از بررسی کارنامه آن بزرگ نیز عبور کنیم. مقال پی آمده سعی دارد تا با پرداختن به این مهم، حیات پرحادثه آن رهبر روحانی را به خوانش بنشیند و نکات برجسته آن را فراروی علاقه‌مندان به ویژه جوانان قرار دهد. امید آنکه مفید و مقبول آید.
احمدرضا صدری


هجرت از نجف به لارستان، رویدادی که تاریخ‌ساز شد
زنده‌یاد آیت‌الله‌العظمی سید عبدالحسین لاری، در تاریخ معاصر ایران و به طور مشخص از مشروطه به بعد جای پایی در خور رصد دارد. او از بدو مهاجرت از نجف به لارستان، حمایت از مشروطیت، مبارزه با استعمار و عوامل داخلی آن و نیز عینیت دادن به اصل اساسی ولایت فقیه را وجهه همت خویش قرار داد. از این روی مورد بغض غربگرایان و روشنفکران قرار گرفت، پدیده‌ای که تا هم اینک نیز جلوه‌هایی از آن در خور مشاهده است. زهرا سعیدی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران درباره هجرت تاریخ‌ساز آیت‌الله به لارستان می‌نویسد:
«آیت‌الله سیدعبدالحسین لاری تا ۴۵ سالگی در نجف بود، اما در سال ۱۲۷۱ به دلیل برخی مسائل، به درخواست آیت‌الله‌العظمی میرزا حسن شیرازی به عنوان مجتهد، به لارستان فارس آمد. در باب اعزام آیت‌الله لاری به لار گفته شده است که ظاهراً مردم لارستان طی آن سال‌ها از اقدامات انگلیسی‌ها به ستوه آمده بودند، ازاین‌رو هیئتی از لارستان به رهبری حاج سیدعلى لارى عازم عراق می‌شود تا مجتهدی را برای آنان اعزام کند. هیئت اعزامی خواهان مجتهدی بودند که پشتیبان آن‌ها در برابر تجاوزات بیگانگان باشد. بر این اساس هیئت اعزامی بعد از ورود به عراق و ملاقات با میرزای شیرازی، تقاضای خود را با ایشان در میان گذاشتند. ظاهراً ابتدا میرزای شیرازی شخص خاصی را معرفی نمی‌کند و از هیئت تقاضای وقت بیشتری برای جست‌وجوی فردی شایسته می‌کند. بعد از پاسخ میرزای شیرازی، هیئت براى زیارت مرقد مولاى متقیان حضرت على بن ابیطالب (ع) راهى نجف مى‌شوند. در نجف اشرف با سیدمرتضى کشمیرى ملاقات مى‌نمایند و سفره درد و رنج ستم را به آن بزرگ بازگو کرده، تقاضا مى‌کنند تا با هجرت به لار رهبرى آن دیار را بر عهده گیرد. سید با سابقه آشنایى که از آیت‌الله سیدعبدالحسین لارى دارد، این مهم را شایسته وى مى‌بیند و آنان را متوجه فقیه فرزانه‌اى مى‌نماید که در نجف اشرف با تدریس و تألیف فقه استدلالى، به تربیت دانشجو مشغول است. از این‌رو هیئت مجدداً درخواست خود را با میرزای شیرازی مطرح و از ایشان تقاضا می‌کند تا با آیت‌الله لاری صحبت و موافقت ایشان را جلب کنند، اما ظاهراً آیت‌الله لاری نیز ابتدا با این موضوع مخالفت می‌کند. در نهایت میرزای شیرازی با تشریح وضعیت لارستان و حساسیت سیاسی آن، سید عبدالحسین لاری را ترغیب می‌کند تا به لارستان برود. آیت‌الله لاری بعد از ورود به لارستان در چارچوب اقدامات فرهنگی و عملی، به یکی از پیشگامان نهضت مشروطه در جنوب ایران تبدیل شد. در آن دوره دیدگاه‌های متفاوتی در مورد جنبش مشروطه وجود داشت. برخی آن را جنبشی مردمی می‌دانستند، برخی معتقد بودند جنبش ریشه‌ای غربی دارد و برخی نیز آن را ملازم با دین تلقی می‌کردند. با این حال به‌رغم دیدگاه‌های متناقض، تعدادی از بزرگ‌ترین مجتهدان دوران مشروطیت، تفسیری متناسب با آموزه‌های دینی و بومی عصر خود را از مشروطه ارائه دادند و کوشیدند آن را به کرسی بنشانند که آیت‌الله لاری نیز یکی از آن‌ها بود. حمایت آیت‌الله لاری از جنبش مشروطه تا حدی بود که بسیاری از او با عنوان برجسته‌ترین مجتهد حامی مشروطه در لارستان و جنوب ایران یاد کرده‌اند. حمایت آیت‌الله لاری از جنبش مشروطه هم بر پایه نظری استوار بود و هم عملی. در بعد نظری، ایشان به نگارش رساله قانون مشروطه مشروعه پرداخت و در بعد عملی، با مبارزات مردمی همگام شد....»

تشکیل مقتدرانه انجمن‌های محلی با نام «انجمن اسلامی»
اقدامات آیت‌الله سیدعبدالحسین لاری در بدو مشروطیت، به این رویداد در منطقه لارستان، فارس و حتی دیگر مناطق اطراف، نظم و ترتیبی خاص بخشید. او در این خطه، نخستین انجمن‌های ملی را تشکیل داد که از آن به «انجمن اسلامی» تعبیر می‌شد. نخستین دستورالعمل سید به این نهاد، رعایت دقیق احکام شرعی و پرهیز از محرمات بود. این امر توجه تمامی نقاط تهران را به لارستان، به عنوان نمادی از مدیریت قوی جلب کرد. وحید کارگر جهرمی، نویسنده اثر «آیت‌الله سیدعبدالحسین لارى و جنبش مشروطه‌خواهى» از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در این فقره می‌نویسد:
«با اعلام پیروزى انقلاب مشروطیت، آیت‌الله لارى دستور تشکیل انجمن‌هاى محلى با عنوان انجمن اسلامى را صادر نمود. اعضاى انجمن اسلامى لار ۱۲ نفر بودند که به ریاست حاج على لارى برگزار گردید. به دستور آیت‌الله لارى، انجمن‌هاى مشابهى در شهرهاى بندر لنگه، بندرعباس اِوَز، اشکنان، بستک، داراب و جهرم تشکیل شد و به طور عملى، اداره امور سیاسى این مناطق را بر عهده گرفتند. احکام صادره از سوى آیت‌الله لارى، در این ایام، با امضاى سردار مختار ملت و مُهر عبده عبدالحسین موسوى موجود است و نشان‌دهنده انضباط ادارى در تشکیلات انقلابى آن دوره است. یکى از نخستین صورت جلسات تشکیل این انجمن در شهر اِوَز، یکى از بخش‌هاى اهل سنت در جنوب فارس، در کتاب تاریخ دلگشاى اوز آمده است. شواهد امر نشان مى‌دهد انجمن‌هاى فارس جنوبى، با یک شبکه ارتباطى قوى، با هم در ارتباط بوده‌اند و دستورات لازم، از مقر آیت‌الله لارى در شهر لار به اعضا ابلاغ مى‌شده است. مهم‌ترین وجه مشخصه این دستورات، لزوم رعایت موازین شرعى و اسلامى است که در تمامى دستورالعمل‌ها به چشم مى‌خورد. حاج قلى خان لارى حاکم لارستان، با توجه به نفوذ عمیق آیت‌الله لارى در اقشار مختلف اجتماع، ابتداى امر با مصوبات انجمن اسلامى، موافقت کاملی از خود نشان مى‌داد. ارتباط انقلابیون جنوب فارس با شیراز و تهران، به‌وسیله خط تلگراف برقرار مى‌شد. خط تلگرافى لار، بندرلنگه و بندرعباس در دوره مشروطیت، در اختیار انقلابیون قرار داشت. انجمن‌هاى اسلامى بنادر عباس و لنگه، تحت نظر آیت‌الله لارى فعالیت مى‌نمود و دستورالعمل‌ها به واسطه تلگراف و پیک ارسال مى‌شد. اقتدار بى‌چون و چراى آیت‌الله لارى در فارس جنوبى و شهرت اقتدار، انضباط و هماهنگى نیروهایش به شیراز و تهران رسید و انقلابیون او را با عنوان رهبرى مقتدر و تسلیم‌ناپذیر و مردمى مى‌شناختند و احترام خاصى براى او قائل بودند. انقلابیون شیراز که توان رویارویى با زیاده‌خواهى‌هاى محمدرضا خان قوام‌الملک را نداشتند، در یک جلسه مشورتى، تصمیم گرفتند که آیت‌الله لارى و نیروهایش را به شیراز دعوت کنند....»

ناسپاسی فاتحان تهران درباره آیت‌الله
تجربه نشان داده است در حرکت‌های جهادی و انقلابی، کسانی که بیشتر هزینه داده و تلاش افزون‌تری داشته‌اند، زودتر از سایر اقشار مورد ناسپاسی و قدرناشناسی قرار می‌گیرند. این امر پس از مبارزات آیت‌الله لاری با محمدعلی شاه در دوران استبداد صغیر، خویش را نشان داد. مشروطه خواهان به قدرت رسیده در مرکز به جای تقدیر از مجتهد لار و یارانش، بار دیگر به قوام الملک شیرازی روی آوردند و از سوی دیگر، درصدد قلع و قمع سید و یارانش در شیراز برآمدند! این رویداد تاریخی در منبع پیش آمده، اینگونه روایت شده است:
«اقدامات و فعالیت‌های آیت‌الله لاری در استبداد صغیر، تا آنجا حائز اهمیت است که می‌توان نقش ایشان در این دوران را با کسانی مانند ستارخان و باقرخان مقایسه کرد. حوزه نفوذ سید در این زمان، به سراسر جنوب ایران گسترش یافت و شهر لار به عنوان یکی از چهار مرکز بزرگ مشروطه‌خواهان، در مبارزه با استبداد محمدعلی شاه قاجار مطرح شد. این موضوع برای مستبدین غیر قابل تحمل بود و در نتیجه آن‌ها را بر آن داشت تا با نیروی بیشتری به لار حمله کنند. بنابراین نصرالدوله قوام‌الملک در رأس نیرو‌های زیادی، به لار حمله و آن شهر را تصرف کرد. سید لاری که از این مهلکه جان سالم به در برده بود، درصدد گرفتن انتقام از مستبدین برآمد و تلاش کرد به اتفاق صولت‌الدوله قشقایی، شیراز را تصرف کند. در حالی که سید و یارانش برای حمله به این شهر آماده می‌شدند، تهران توسط نیرو‌های مشروطه‌خواه فتح گردید. مجلس عالی محمدعلی شاه را از سلطنت خلع و فرزندش احمدشاه را به جانشینی او تعیین کرد. پیروزی مشروطه‌خواهان و برکناری شاه قاجار، خوشحالی آیت‌الله لاری و یارانش را به دنبال آورد، اما در حالی که همگان تصور می‌کردند مشروطه‌خواهان مرکز به پاس خدمات سید در مبارزه با مستبدین از وی تقدیر خواهند کرد و با همکاری ایشان درصدد حذف کامل مستبدین از صحنه سیاسی ایران برخواهند آمد، اختلاف بین سردار اسعد بختیاری که به وزارت داخله منصوب شده بود، با صولت‌الدوله قشقایی و ارتباط خوب صولت‌الدوله با آیت‌الله لاری باعث گردید که فاتحان تهران نه تنها از قوام‌الملک دوست و یار همیشگی محمدعلی شاه حمایت نمایند، بلکه در اقدامی عجیب درصدد حمله به لار و قلع و قمع سید و نیروهایش برآیند! این در حالی بود که آیت‌الله لاری از بدو ظهور نهضت مشروطه، اقدامات و فعالیت‌های زیادی علیه ستم و استبداد شاه قاجار انجام داده و نبرد‌هایی سخت علیه آن‌ها در بخش‌های جنوبی کشور را آغاز کرده بود. این اقدام فاتحان تهران، دلسردی و در نتیجه تضعیف سید و مشروطه‌خواهان فارس را در پی داشت. مقارن با همین زمان، کشف نفت در خوزستان - که از مناطق قشلاقی ایل بختیاری به شمار می‌آمد- انگلیسی‌ها را به بختیاری‌ها نزدیک‌تر کرد. حمایت آشکار انگلیسی‌ها از بختیاری‌ها و حامیان قوام، آیت‌الله لاری و صولت‌الدوله قشقایی را در وضعیتی بسیار دشوارتر از گذشته قرار داد. علاوه بر این تلاش‌هایی که از سوی مخالفان آیت‌الله لاری در راستای ایجاد اختلاف و تفرقه در بین نیرو‌ها و یاران نزدیک ایشان در آستانه جنگ جهانی اول صورت گرفت، ضربه سختی بر اقتدار سیاسی و نظامی سید وارد آورد. آیت‌الله لاری در این شرایط سخت، نه تنها بار دیگر در حمایت از مشروطه‌خواهان دست به قیام مسلحانه زد، بلکه پرداخت مالیات به حکومت جدید را مانند زمان محمدعلی شاه، مخالف اسلام دانست و مردم را به مبارزه علیه حکومت مرکزی و انگلیس تشویق کرد. با این وجود در حالی که بخش زیادی از مردم جنوب همچنان از ایشان حمایت می‌کردند، نتوانست در برابر نیرو‌های حبیب‌الله قوام الملک که از سوی انگلیسی‌ها، دولت مرکزی و حکومت فارس حمایت می‌شد، مقاومت کند. لار که به عنوان مرکز حکومت اسلامی سید لاری به شمار می‌آمد، در سال ۱۳۳۲ ق تصرف شد و او با کمک یارانش به سختی توانست نزد صولت‌الدوله قشقایی در فیروزآباد فرار کند. با این وجود همچنان به مبارزات خود ادامه داد و در جریان جنگ جهانی اول، حکم جهاد علیه انگلیس را
صادر کرد....»

واجب است تبدیل سلطنت امریه قاجاریه به دولت حقه اسلامیه
روحانیت شیعه در طول حیات خویش، هیچ‌گاه از در سازش و مماشات با کاسبان سیاست در نیامده است، از این روی جدال میان ایشان و این طیف بندباز، کماکان ادامه دارد. فاتحان تهران به رغم داعیه مبارزه با استبداد، با یکی از عوامل شناخته شده آن یعنی قوام الملک شیرازی، از در دوستی درآمدند! قوام هم از دوستان محمدعلی شاه بود و هم از مخالفان جدی مشروطیت. به اصطلاح مشروطه خواهانی که در تهران بر مسند نشسته بودند، به ناگاه با یکی از مستبدین معروف همدست شدند تا نماد مقاومت در شیراز و لار را از میان بردارند! آنان با این اقدام، به واقع میزان پایبندی خویش را به شعار‌های پیشین خود نشان دادند. در مقالی بر تارنمای مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، موضوع چنین تحلیل شده است:
«با انقلاب مشروطیت، سید وارد مبارزه شد خصوصاً آن که با مراجع نجف اشرف خاصه ملا محمدکاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی مرتبط بود. وی در این مورد نوشت: واجب است تبدیل سلطنت امریه قاجاریه به دولت حقه اسلامیه. وی وجود قوام‌الملک عامل انگلیس را بر نمی‌تافت و به مجلس نوشت: ماندن قوام‌الملک در شیراز، موجب هلاکت آنجاست... به دنبال آن عده‌ای از نمایندگان مجلس که مدافع قوام بودند، در مجلس علیه سید به جوسازی و سخنرانی پرداختند، به عنوان نمونه:، اما این حاجی سید عبدالحسین لاری گرچه از علماست و باید از او حمایت کنیم، ولی باید از او پرسید که به چه جهت از لار به شیراز آمده، حقی ندارد این حرکات را بکند، باید از او جلوگیری شود... یکی دیگر از نمایندگان مجلس، هتاکی را به آنجا می‌کشاند که می‌گوید: سید لاری نماز جمعه را واجب می‌داند، یعنی بدعت‌گذار است! او را از لار آورده‌اند، محرک دارد که اینگونه شرارت می‌کند... با اشغال جنوب توسط متجاوزین انگلستان، سید علیه این تعدی اعلام جهاد کرد و قوای متجاوز بریتانیا، در پی دستگیری او وارد قریه (کورده) از لارستان می‌شوند. در کتاب مرجعیت و سیاست در این مورد آمده است: انگلیسی‌ها و متابعین ایرانی آنان برای قلع و قمع سید به کورده - که محل سکونت او بود- هجوم آوردند. سید در مسجد مشغول ادای نماز جماعت بود که مهاجمین مسجد را محاصره کردند. در این هنگام رئیس‌علی مراد نامی که از مریدان و فدائیان سید بود، وارد مسجد شد، او را برداشت، به ترک اسب خود سوار کرد و او را گریزاند و از مهلکه نجاتش داد. با وجود اینکه او را تعقیب کردند و گلوله‌بارانش نمودند، تعجب در اینجاست که هیچ یک از گلوله‌ها به او اصابت نکرد، لشکر دشمن قریه را ویران کرد. سپس به لار رفته و آنجا نیز خانه‌اش را غارت کردند و خانواده‌اش را اسیر کرده و به شیراز فرستادند. پس از این واقعه، سید به فیروز‌آباد رفت و به صولت‌الدوله رئیس ایل قشقایی پناهنده شد. نظر به اینکه سردار عشایر از مریدانش بود، با کمال احترام از وی پذیرایی نمود و بعد، چون فیروز‌آباد را انگلیسی‌ها گرفتند، سید فوراً به قیر رفت. ولی اهالی جهرم او را به شهر خود بردند و مدت شش سال آنجا اقامت داشت. با این همه سید مبارزه را علیه دشمن متجاوز و اشغالگر رها ننموده، همواره در بیداری و مبارزه علیه انگلستان و عواملش مردم را رهبری و هدایت می‌کرد... شهادت سید در سال ۱۳۴۲ ق و در سن ۷۷ سالگی اتفاق افتاد، به این صورت که وی پس از ۲۳ سال مبارزه پس از بازگشت از اقامه نماز جمعه در جهرم، به معبود پیوست و منطقه را در عزا و سوگواری فرو برد....»

استفاده از اختیارات ولی فقیه برای تداوم مشروطیت
دیدگاه‌های آیت‌الله سید عبدالحسین لاری در باب ولایت فقیه، بس خواندنی و راهگشا به نظر می‌رسد. به واقع آنچه سال‌ها بعد توسط حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی عملی شد، در آثار و مآثر سید آمده است. او دامنه ولایت فقیهان را بسیار بسط داده و در اجرائیات، اختیارات فقیه را با امام معصوم مساوی می‌داند، همان امری که امروزه در ادبیات سیاسی، از آن به اختیارات حکومتی تعبیر می‌شود. در تارنمای پیش گفته، درباره فتاوی سید در این موضوع چنین می‌خوانیم:
«آیت‌الله لاری مباحث علمی و استدلالی فقهی مفصلی را در اثبات این اصل اساسی و میزان و اختیارات وسیع فقیه ولی امر، در امور حکومتی، قضایی، نظامی و کلیه شئونات حیات انسانی دارد و عام بودن این وظیفه، برای اجرای حکومت اسلامی را در زمانی که پیامبر و امامان معصوم (ع) در میان مردم‌حضور نداشته باشند، در مورد فقیه جامع‌الشرایط با استدلالات متقن فقهی و اصولی به اثبات می‌رساند. به‌عقیده او، اجرای قوانین اسلامی در هیچ عصری‌تعطیل بردار نیست و ولی فقیه از جانب امام معصوم عصر (ع)، نیابت عامه و خلافت مطلقه دارد که زندگی بشر را در غیبت معصوم، بر اساس موازین وحی تنظیم کند. در دوران غیبت کبرای امام دوازدهم، فقیه ولی امر از تمام اختیارات ولایت تشریعی امام غائب برخوردار می‌باشد. از نظر او، حق ولایت کلیه النبی اولی بالمؤمنین من‌انفسهم و اموالهم، حق ولی فقیه است و وی بر همه اقشار جامعه از فرمانروایان و کارگزاران حکومت و دولت‌گرفته تا خزانه‌داران و مردم عادی، در تمام امور حسبیه و اجرای حدود شرعی و ترجیح و تعیین احکام کلی و مصالح نوعی، اعم از عزل و نصب و تعزیر و حدود و تغییر و تبدیل و تألیف قلوب یا تبلیغ احکام یا اتمام حجت رسول و امام (ع)، ولایت دارد و حاکمیت او محرز است و نافذ و جاری و از نظر شرعی هیچ‌کس حق مخالفت و معارضه با حکم الهی او را ندارد. از این‌رو، برای رفع موانعی که در نهضت مشروطیت بر سر اجرای قوانین الهی به‌وجود آمده و موجی که از غرب برای انحراف نهضت از مسیر اصلی خود که حاکمیت قانون اسلامی است، کمر همت بست. او این اصل را ضابطه کلی و جامع علمی شرایط و رفع موانع دانسته و مشروطیت قانون و مجلس و انجمن شورایی را بدان وابسته می‌شمرد....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
نام:
ایمیل:
* نظر:
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار