کد خبر: 1321942
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
محراب خونین مسجد ۴ روز بعد از حادثه، مردم هنوز در شوک هستند
غلامرضا مسکنی 
جوان آنلاین: ظهر پنج‌شنبه ۱۰ مهر‌ماه، فاجعه‌ای هولناک در مسجد بقیه‌الله اعظم پونک رقم خورد؛ مردی ۴۵ ساله با مدرک دکترای داروسازی، در‌حالی‌که هیچ شناختی از امام جماعت نداشت، ناگهان با دو چاقو به حجت‌الاسلام حیدری حمله کرد و او را در محراب مسجد به قتل رساند. چهار روز از قتل دردناک امام جماعت مسجد بقیه‌الله اعظم گذشته، اما هنوز صدای بغض و بهت نمازگزاران در فضای مسجد می‌پیچد. مردمی که سیاهپوش و داغدار در کنار محرابی خون‌آلود گرد آمده‌اند، از تأخیر ۳۵دقیقه‌ای آمبولانس و از لحظه‌ای می‌گویند که آرامش نماز با فریاد و چاقو شکست. حالا اهالی محل در کنار اندوه، یک خواسته مشترک دارند؛ «رسیدگی سریع و اجرای عدالت.» 
 
دقایقی از ساعت ۱۲ ظهر گذشته که به مسجد بقیه‌الله اعظم می‌رسم؛ مسجدی واقع در ابتدای خیابان طالقانی در بزرگراه اشرفی اصفهانی شمال، نزدیک خیابان سیمون بولیوار. هوای مهرماه هنوز اندکی گرم است، اما فضای مسجد آرام و اندوهناک به نظر می‌رسد. چهار روز از حادثه‌ای می‌گذرد که ظهر پنج‌شنبه دهم مهر، نمازگزاران این مسجد و اهالی محل را در شوک و بهت فرو برد، حادثه‌ای که هنوز هم در گفت‌و‌گو‌های مردم این محله شنیده می‌شود. آنها از وحشتی که آن روز تجربه کردند با هم سخن می‌گویند. 
 
 حادثه‌ای تلخ 
آن روز، مردی ۴۳ ساله که بعد‌ها گفته شد دارای مدرک دکترای داروسازی است و سه سال پیش به دلایلی از محل کار خود در یک درمانگاه اخراج شده بود، در اقدامی هولناک، بدون هیچ سابقه آشنایی یا برخوردی با امام جماعت موقت مسجد با دو چاقو به حجت‌الاسلام ولی‌الله حیدری حمله کرد و او را در محراب مسجد به قتل رساند. حادثه‌ای تلخ و غیرمنتظره که داغی عمیق بر دل نمازگزاران و اهالی منطقه گذاشت. 
 
 لباس مشکی به نشانه احترام 
اکنون در ظهر روز دوشنبه، فضای مسجد بقیه‌الله اعظم حال و هوایی متفاوت دارد. بر دیوار‌های مسجد، اعلامیه‌هایی از مراسم ختم حجت‌الاسلام حیدری نصب شده و در ورودی، بنری بزرگ از سوی اهالی محل نصب دیده می‌شود که در آن شهادت مظلومانه این روحانی را تسلیت و تبریک گفته‌اند. 
نمازگزاران مانند همیشه برای اقامه نماز ظهر و عصر گرد آمده‌اند، اما بسیاری از آنها لباس مشکی به تن دارند. همه آنها یکصدا می‌گویند به احترام درگذشت روحانی محل لباس مشکی به تن کرده‌اند. در صفوف منظم نماز، در کنار اندوه، نوعی همدلی و احترام موج می‌زند، امام جماعت فعلی مسجد، حجت‌الاسلام واعظی در محراب می‌ایستد و نماز را اقامه می‌کند. 
 
 انتظار برخورد قاطع
اقامه نماز ظهر و عصر تمام می‌شود و نمازگزاران پس از راز و نیاز یکی‌یکی از مسجد بیرون می‌آیند. دو یا سه نفری در حال گفت‌و‌گو هستند و درباره حادثه قتل امام جماعت با هم صحبت می‌کنند. هنوز هم باورشان نمی‌شود که مردی ناشناس در روز روشن بین دو نماز با دو چاقوی بزرگ وارد مسجد شود و پس از گذشتن از صفوف نمازگزاران امام جماعت را هدف قرار دهد و او را به قتل برساند. همه نگران هستند و از گفت‌و‌گو‌های آنها متوجه می‌شوم که خواهان رسیدگی قاطع و اجرای عدالت در اسرع وقت هستند. 
 
‌محراب خونین 
به مردی حدوداً ۶۰ ساله که از نمازگزاران همیشگی مسجد است و یکی از شاهدان عینی حادثه نیز بوده، نزدیک می‌شوم و از او می‌خواهم درباره روز حادثه صحبت کند. او ابتدا کمی مکث می‌کند و علت گفت‌و‌گو را می‌پرسد و وقتی متوجه می‌شود خبرنگارم و برای تهیه گزارش آمده‌ام با خاطری جمع به سؤالاتم پاسخ می‌دهد. او گفت: «خانه‌ام در یکی از کوچه‌های اطراف مسجد است و هر روز برای نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا به مسجد می‌آیم. آن روز شاهد حادثه‌ای تلخ بودم که شاید تا آخر عمرم از خاطرم نرود. وقتی به مسجد آمدم، متوجه شدم امام جماعت مسجد به مسافرت رفته و روحانی دیگری برای اقامه نماز به مسجد آمده است. نمازگزاران به امام جماعت موقت اقامه کردند و نماز ظهر تمام شد، اما هرگز تصور نمی‌کردم این نماز با خون پایان یابد. امام جماعت سلام را گفت و می‌خواست تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (س) را آغاز کند که مردی با لباس سفید و قیافه‌ای موجه از میان صفوف نمازگزاران عبور کرد و خودش را به امام جماعت رساند.»
وی ادامه داد: «امام جماعت تسبیح به دست بود که ناگهان او از داخل پوشه‌ای پلاستیکی دو چاقوی بزرگ؛ یکی دسته مشکی و دیگری دسته قرمز بیرون آورد و ضرباتی به پهلوی حجت‌الاسلام حیدری وارد کرد. یک لحظه همه جا را سکوت فرا گرفت، فکر کردیم در خوابیم و خواب می‌بینیم، اما امام جماعت در محراب خونین نقش بر زمین و هیاهویی در مسجد برپا شد. ضارب با دو چاقو فرار کرد و تعدادی از نمازگزاران راه او را سد کردند، اما او چاقو را می‌چرخاند و به سمت نمازگزاران پرت می‌کرد تا راه فراری پیدا کند. به‌هر‌حال با تهدید چاقو از مسجد فرار کرد، ولی تعدادی از نمازگزاران او را رها نکردند و به تعقیبش پرداختند و در نهایت چند کوچه آن طرف‌تر دستگیرش کردند.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «این حادثه خونین باعث هول و هراس اهالی محل شده و هنوز هم مردم این محدوده در شوک هستند و تقاضا دارند محاکم قضایی به سرعت به این پرونده رسیدگی کنند و متهم را به جزای عملش برسانند.»
 
 ۳۵ دقیقه انتظار برای رسیدن اورژانس 
احمد یکی دیگر از نمازگزاران مسجد است. او از اورژانس گلایه دارد و می‌گوید اگر آمبولانس زودتر به محل می‌رسید شاید الان حجت‌الاسلام حیدری زنده بود و محله سیاهپوش نبود. احمد گفت: «آن روز مثل همیشه برای نماز ظهر و عصر به مسجد آمدم و فهمیدم امام جماعت به مسافرت رفته و روحانی دیگری نماز را اقامه می‌کند. نماز ظهر تمام شد که مردی ناشناس وارد مسجد شد و از بین نمازگزاران عبور کرد. پوشه‌ای در دست داشت و همه ما فکر کردیم درخواستی از امام جماعت دارد یا می‌خواهد نامه‌ای به او برساند و خبر نداشتیم که چه نیت مجرمانه‌ای در سر دارد. وقتی به حجت‌الاسلام حیدری رسید و دو چاقویش را بیرون آورد که تازه متوجه قصد و نیت او شدیم، اما دیر بود و او در کمتر از ثانیه ضرباتی به پهلو و پای امام جماعت وارد کرد. حجت‌الاسلام حیدری اصلاً فرصتی برای دفاع پیدا نکرد و ضارب هم با تهدید فرار کرد که خوشبختانه نمازگزاران شجاع او را بیرون از مسجد دستگیر کردند.»
وی ادامه داد: «به سرعت در مسجد را بستیم که از تجمع افراد جلوگیری شود تا به امام جماعت کمک کنیم. در همان ثانیه‌های اول با اورژانس و پلیس تماس گرفتیم، اما اورژانس دیر رسید. هر چقدر منتظر ماندیم خبری از اورژانس نشد. شاید باورش سخت باشد، ما هر کدام چند بار با اورژانس تماس گرفتم و به اپراتور اعلام کردیم، جان امام جماعت در خطر است و با التماس و گریه خواستیم عوامل اورژانس زودتر به محل اعزام شوند، اما فایده‌ای نداشت. جالب‌تر اینکه ایستگاه اورژانس در همین نزدیکی است، اما حدود ۳۵ دقیقه طول کشید تا آمبولانس به محل برسد. در این مدت می‌خواستیم خودمان با خودرو امام جماعت را به بیمارستان برسانیم، اما از آنجایی که شنیده بودیم فرد زخمی به خاطر مراقبت‌های ویژه بهتر است با آمبولانس و تحت نظر عوامل اورژانس به بیمارستان منتقل شود، منتظر ماندیم. عوامل اورژانس دیر رسیدند، به طوری که انگار حادثه‌ای اتفاق نیفتاده بود و جان فردی در خطر نبود. آنقدر خونسرد و کند وظایف خود را انجام می‌دادند که همه نمازگزاران را شاکی کردند. آنها حتی زمانی که می‌خواستند پیکر نیمه‌جان حجت‌الاسلام حیدری را با برانکارد داخل آمبولانس بگذارند هم صحیح عمل نکردند، به طوری که این کار هم زمان زیادی برد. شاید اگر اورژانس زودتر می‌رسید و به وظیفه خود به درستی عمل می‌کرد، الان امام جماعت زنده بود.»
 
 قاتل ۳ نفر را زخمی کرد 
یکی دیگر از نمازگزاران مسجد بقیه‌الله اعظم مرد میانسالی است که همراه تعدادی از نمازگزاران قاتل را پس از فرار تعقیب و دستگیر می‌کند. 
او گفت: «آن روز ما نمازگزاران شاهد حادثه تلخ و غمباری بودیم. ضارب ناشناس بود و هیچ یک از نمازگزاران او را تا آن لحظه ندیده بودند. وقتی با چاقو ضرباتی به امام جماعت وارد کرد با تهدید چاقو از مسجد فرار کرد. ما و تعدادی از نمازگزاران او را تعقیب کردیم. قاتل با سرعت از خیابان طالقانی عبور کرد و افرادی که او را تعقیب می‌کردند با چاقو تهدید می‌کرد، اما نمازگزاران شجاع دست از سر او برنداشتند تا اینکه در ابتدای کوچه در آن طرف خیابان به او رسیدند و راهش را سد کردند. ضارب دو چاقو را می‌چرخاند و گاهی هم به طرف ما حمله می‌کرد. چاقوی خونین او تهدید دیگری برای افرادی بود که می‌خواستند دستگیرش کنند، اما نمازگزاران بدون ترس به طرفش حمله‌ور شدند که در جریان آن سه نفر از آنها با چاقوی ضارب زخمی شدند و در نهایت او را خلع سلاح کردند. پس از دستگیری، متهم را به مسجد منتقل کردیم و منتظر ماندیم تا مأموران کلانتری به محل رسیدند و ضارب را تحویل آنها دادیم.»
 
‌سکوت قاتل 
یکی دیگر از نمازگزاران هم گفت: «وقتی ضارب دستگیر شد و او را به مسجد آوردند، آنقدر عصبانی بودم که می‌خواستم قبل از رسیدن پلیس او را کتک بزنم، اما کظم غیظ کردم و نمازگزاران دیگر هم با او برخورد بدی نداشتند تا اینکه پلیس آمد و تحویلش دادیم. من از او سؤال کردم چرا امام جماعت را به قتل رساندی، اما جوابی نداد و سکوت کرد. از او پرسیدم امام جماعت را می‌شناسی که در جواب گفت، نه. برای همه ما عجیب بود که چرا او دست به این حادثه خونین زده است. در این حادثه پلیس به موقع رسید، اما اورژانس خیلی دیر آمد و الان همه از اورژانس گله دارند و ناراحت هستند. آن روز دختر و همسر حجت‌الاسلام حیدری هم برای اقامه نماز ظهر و عصر در مسجد حضور داشتند و از دیر رسیدن آمبولانس ناراحت بودند و خیلی بی‌تابی می‌کردند. آنها در کنار پیکر خونین از غم ذره‌ذره آب می‌شدند.»
 
‌خیری متدین 
حجت‌الاسلام واعظی امام جماعت مسجد که روز حادثه مرحوم حجت‌الاسلام حیدری به جای او اقامه نماز کرده بود، گفت: «حجت‌الاسلام حیدری از دوستان صمیمی من بود و در همین محل هم زندگی می‌کرد. او فردی بااخلاق و متدین بود و همیشه سعی می‌کرد در حد توانش مشکلات اهالی محل را حل کند. وی یکی از قاضی‌های پاکدست بازنشسته بود و همیشه در کار‌های خیر شرکت می‌کرد. امام جماعات مساجد این محل وقتی به مرخصی می‌رفتند و از او می‌خواستند به جای آنها نماز جماعت را اقامه کند با میل و افتخار قبول می‌کرد. آن روز من برای زیارت راهی مشهد مقدس شدم و از او خواستم نماز ظهر و عصر را برای چند روزی به جای من اقامه کند و او هم قبول کرد. در مشهد بودم که از حادثه باخبر شدم و بلافاصله به تهران برگشتم. او فردی باایمان بود و جانش را هم در محراب و حین اقامه نماز از دست داد که این نشان می‌دهد چقدر به خدا نزدیک بود.»
وی در پایان از محاکم قضایی درخواست کرد برای التیام درد خانواده حجت‌الاسلام حیدری و اهالی محل رسیدگی به این پرونده را در اسرع وقت انجام دهند.
برچسب ها: قتل ، تهران ، قاتل ، پلیس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار