کد خبر: 1322441
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
غلامرضا صادقیان

سرمقاله‌نویس روزنامه هم‌میهن در نقد نگاه آن کسانی که معمولاً تندرو‌های داخلی می‌نامد، با بیتی از مولانا و اشتباه نگارشی نوشتن «اصرار» به جای «اسرار» نوشته است: مولوی مثنوی جاودانه خود را با «بشنو از نی...» آغاز می‌کند و شاه‌بیت آن این است که: «هرکسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اصرار من». حالا زبان حال فلسطینیان و وضعیت اصولگرایان تندروست... 
همزمان سرمقاله‌نویس دوم این روزنامه هم با همین نوع نقد خطاب به فلسطینیان و تندرو‌های داخلی نوشته است که عرفات وقتی زیر بمباران اسرائیل در بیروت بود در پاسخ به پیام آمرانه قذافی که چرا مقاومت نمی‌کنی؟! گفت خودت بیا مقاومت کن. این سرمقاله‌نویس دوم نیز اگرچه به صحرای مثنوی نزده است، اما به قرآن متوسل شده و نوشته است که «بی‌دلیل در کتاب نیامده است: لایکلف‌الله نفساً الا وسعها».
اکنون فرصت این نیست که نشان دهیم نه آن برداشت از مثنوی درست است و نه این برداشت و قیاس از قرآن (هرچند اگر نویسنده سرمقاله، «اصرار» (پافشاری) را واقعاً نوشته باشد و این فقط یک اشتباه تایپی یا نگارشی نباشد، معلوم نیست چه مفهومی از بیت مثنوی در سر داشته است).
در این فرصت فقط می‌گویم که این روحیه‌ای پسندیده نیست و فقط حس تسلیم و وادادگی دارد. معتقدم حتی اگر همه دنیا آدمی را به ناواقع‌گرایی متهم کنند، نباید چنین روحیه‌ای را در خود پرورش بدهد که بگوید عده‌ای در ایران از ظن خود یار فلسطینیان می‌شوند و «درک درستی از ماهیت مبارزه و مقاومت فلسطین ندارند و آن را به زمانی اندک محدود می‌کنند و‌گمان دارند زندگی و سیاست جنگ است و دیگر هیچ»، و سپس نتیجه بگیرد که فلسطینیان خودشان اهل مبارزه بوده‌اند و اگر اکنون به صلح تن داده‌اند این چیزی نیست که ما آن را ترک مبارزه بدانیم. معلوم است که نباید تصمیم حماس را ترک مبارزه دانست، اما معلوم نیست چرا همیشه این نویسندگان اصلاح‌طلب چهارتا حساب توییتری را هدف قرار می‌دهند تا با آنها حال سیاسی کنند و حرف‌های خودشان را بزنند؛ و چرا واقعیت کاری را که حماس در حال انجام آن است، بر اساس فهم خودشان تعبیر و آن را راضی‌شدن به تسلیم می‌دانند؟! نوشته سرمقاله‌نویس دیگر هم‌میهن از این هم تسلیم‌جویانه‌تر است. وقتی می‌گوید تکلیف بیشتری بر گردن حماس و حامیان حماس نیست، یعنی اوج حس نیاز به آسودگی!
برخی ممکن است بگویند حاکمیت در ایران رند عالم‌سوز است و ترسی ندارد که به ناواقع‌گرایی متهم شود. «رند عالم‌سوز را با مصلحت‌بینی چه کار؟ / کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش» یا به آن اشارت «مأمور به تکلیف‌بودن» متوسل شوند. 
در پاسخ به چنین پرسش یا ایراد فرضی می‌گویم تکلیف‌گرایی امام یا هر زعیم دینی، یعنی باور به اینکه بهترین نتیجه در انجام تکلیف الهی است؛ و چیزی نیست که آن را نپذیرفتن نتیجه‌گرایی بدانیم. امام در جزئیات بسیار نتیجه‌گرا بود، اما نتیجه خوب را در پیوست با انجام تکلیف الهی می‌دانست. 
مقاومت فلسطینی وقتی جمهوری اسلامی وجود نداشت، وجود داشت. به‌رغم حمایت با جان و مال ایران از این مقاومت، بیشتر متکی و نزدیک به اخوان و چند کشور دیگر بوده است. تصمیمات‌شان با خودشان بوده و هیچ‌گاه حس تسلیم و نیاز به آسودگی در تاریخ این مقاومت دیده نشده است، جز در برخی سران فاسد و وابسته. از یحیی سنوار است که «ما هرگز تسلیم نمی‌شویم، یا پیروز خواهیم شد یا کربلایی دیگر اتفاق خواهد افتاد». پس آن حس تسلیم و آسودگی را که در خودمان می‌جوییم و می‌یابیم نباید به فلسطینیان یا برخی دیگر در داخل ایران نسبت داد.

برچسب ها: مقاومت ، فلسطین ، اسرائیل
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار