شهید نیکنام حضرت آیتالله حاج سید محمدعلی آلهاشم، از نمادهای روحانیت جامعهزیست در دوران ما به شمار میرود. امامجمعهای که به قول مردمان دیارش و حتی افکار عمومی در سراسر کشور، بیشتر امام شنبه تا پنجشنبه بود، تا امام جمعه! اثری که هم اینک به معرفی آن هستیم، همانگونه که از عنوان آن هویداست، «خاطراتی کوتاه از شهید آیتالله آلهاشم به روایت مردم» را در خویش دارد. «مردم پناه» از سوی جمعی از نویسندگان گردآمده و انتشارات سوره مهر، آن را روانه بازار کتاب کرده است. تارنمای ناشر در ایضاحی بر محتوای آن، به نکات پی آمده اشارت برده است:
«این کتاب، ۱۰۲خاطره مردم از امام جماعت شهید تبریز را روایت میکند. مردی که از مردم بود و پناه آنها. شهید آیتالله سید محمدعلی آلهاشم مردی بود که در میان مردم میزیست و با منش اخلاقی خود، حتی افرادی را که دل در گرو انقلاب نداشتند، مجذوب میکرد. در مقدمه کتاب آمده است: خبر شهادت سرنشینان پرواز اردیبهشت که پیچید، لابهلای روایت اشکها و حسرتها، یک کلمه را زیاد میشنیدیم: ائلدار و مردمی! این کلمه شده بود فصل مشترک همه روایتها، به خصوص روایتهای مردم از آیتالله آلهاشم، امام جمعهای که تراز جدیدی از امام جمعه بودن، مدیریت و تربیت ایجاد کرده بود. این تراز در عالم واقع جدید بود، اما در حقیقت نه. اصلاً بنا بود روحانی همینطور مردمی باشد، دوشادوش مردم رنج دیده. بنا بود امامجمعه همینطور باشد، در کنار مردم و همدرد با آنها. انگار زمان ما را بلعیده بود و منشور روحانیت امامخمینی (ره)، شده بود گمشده جامعه و حالا که نمونهاش را در گوشهای از شمالغرب کشور پیدا کرده بودیم، باید به همه نشان میدادیم؛ منشور روحانیت نه تنها شیوه نامهای انتزاعی نیست، بلکه حتی میتواند ما به ازای بیرونی داشته باشد. در این مجموعه روایی تلاش کردیم تا صداهای مختلف، نه البته همه صداها، شنیده شود. صدای طرفدار و منتقد، صدای امید و نگرانی، صدای توده مردم و چهرهها و البته از زبان نوجوان و جوان و بزرگسال، مردمی از همه ردههای سنی. تلاش کردیم هم روایت پیشرفت را داشته باشیم، هم روایت ضعفهای قابل رفع را. در ضمن تلاش کردیم، تا بستر تاریخی را هم گم نکنیم. هم از گذشته انقلاب گفتیم، هم از مسیر طیشده و هم نگاهی به فرداهای روشنش انداختیم. از مردمیبودن انقلاب، از اقتدارش، از قائم به فرد نبودن مکتب، از زیبایی شهادت، از وحدت و در یک کلام: از شکوهی که در ذات خویش دارد. این دفتر ادای دین قلمهایی است نوپا، به تاریخ بلند اسلام ناب محمدی، اسلامسیاسی، به تاریخ مبارزه و شهادت و روحانیتی که همیشه با مردم و برای مردم زیسته است، به مردی که در خاطره مردم خواهد ماند، به شهید آیتالله سید محمدعلی آل هاشم...».
«یکراست رفت صندلی آخر، من را هم کنارش نشاند. آقا، بهعنوان نفر اول پادگان، با لبخند رضایت در صندلی آخر نشسته بود و هرکس با هر درجهای که وارد سرویس میشد، با تعجب شروع میکرد به تعارف صندلی. اول جواب حاجآقا یکی بود: چه فرقی داره؟ خودتون بشینید، من این صندلی رو دوست دارم. آن بخشنامه یا شیوه نامههای نانوشته، همانجا کارش تمام شد...».