برجستهسازی سایه تهدید علیه ایران این روزها به محور اصلی جنگ روانی و شناختی جریان معاند و برخی رسانههای غربی تبدیلشده است. آنها با بزرگنمایی توان دشمن و ضعیف نشان دادن توان نظامی و قدرت بازدارندگی ایران، تلاش دارند تهدید احتمالی علیه ایران را معتبر نشان داده و از این طریق به اهداف خود در مقابله با ملت ایران با هزینه کمتر دست یابند
روز دوشنبه رسانه معاند ایندیپندنت فارسی که توسط یکی از ضد انقلابیون فراری اداره میشود در گزارشی در این زمینه مینویسد: دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالاتمتحده، همچنان جمهوری اسلامی ایران را بزرگترین تهدید در خاورمیانه میداند و در حال آماده شدن برای مقابله با این تهدید به شیوههای مختلف است. خبرگزاری سعودی العربیه هم در گزارشی با تأکید براین موضوع، به نقل از یک مقام امریکایی نوشت که «ایالاتمتحده معتقد است پس از حمله به تأسیسات هستهای ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، تهدید جمهوری اسلامی کاهش یافت، اما از بین نرفت». این گزارش همزمان با آن منتشر شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالاتمتحده، روز یکشنبه در سخنرانی خود، به جمهوری اسلامی هشدار داد که اگر تلاش کند برنامه هستهای خود را از سر بگیرد، با آن هم برخورد خواهد کرد. صهیون اینترنشنال نیز با بازتاب تحلیل یکی از ضد انقلابیون فراری مدعی میشود: ترامپ در حالی از آمادگی برای برخورد دوباره با برنامه هستهای جمهوری اسلامی صحبت میکند که در پی به بنبست رسیدن گفتوگوها و فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای بینالمللی، گمانهزنیها درباره دور دیگری از درگیریها با جمهوری اسلامی افزایش یافته است.
پس از ناکامی امریکا و رژیم صهیونی در جنگ، اروپاییها به دستور امریکا با اعمال مکانیسم ماشه، همان اهدافی را دنبال میکنند که در جنگ ۱۲ روزه دنبال آن بودند، با این تفاوت که در این جنگ موشکها و پهپادهای ایرانی امان از آنها بریده و رژیم صهیونیستی را در معرض فروپاشی کامل قرارداده بود، اما اکنون این توپخانه جنگ روانی و رسانهای و شناختی آنهاست که با بزرگنمایی پیامدهای اقتصادی اجتماعی و امنیتی اعمال مکانیسم ماشه، اراده ملت ایران را هدف قرارداده و بحران داخلی را که در دوران جنگ نتوانسته بودند در ایران ایجاد کنند، از این طریق دنبال میکنند و در این مسیر از همه ظرفیت رسانهای و عوامل داخلی خود بهره میبرند. این جنگ روانی بر چند پایه استوار است:
۱- ازآنجاییکه اعمال مکانیسم ماشه و جریانسازی رسانه معاند علیه ایران در راستای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه است، تلاش برای تحتالشعاع قرار دادن شکست دشمن در این جنگ و پیروز قلمداد کردن رژیم صهیونی محور اصلی این تبلیغات است، این در حالی است که به رغم هزینههایی که در این جنگ بر ایران تحمیل شد، نهتنها دشمنان به اهدافشان در فروپاشی نظام اسلامی و تجزیه ایران نرسیدند، بلکه تحکیم اقتدار و توان بازدارندگی ایران در این جنگ و واردکردن ضربات جدی به رژیم صهیونیستی و همچنین حملات مستقیم ایران به پایگاه العدید امریکا در قطر، کارآمدی موشکها و پهپادهای ایرانی را به جهانیان نشان داد و سبب ارتقای موقعیت و جایگاه ایران در جهان شد و این خود برای دشمن تهدید جدی است. تحتالشعاع قرار دادن و نادیده گرفتن دستاوردهای ایران در این جنگ یکی از آن اهداف اساسی دشمنان در این دوران جدید است.
۲- القای فوریت تهدید نظامی دومین راهبرد و هدف در این جریانسازی است از منظر آنان القای تهدید میتواند با خلق وضعیت انتظار (نه جنگ و نه صلح) در افکار عمومی و تحتالشعاع قرار دادن بازار و اقتصاد ایران عملاً ثبات و آرامش را از بازار ایران سلب کرده و با دامن زدن به التهابات بازار ارز و رشد قیمتها، زمینه نارضایتیسازی را در داخل کشور فراهم کند.
۳- سومین هدف دشمن تولید اضطراب نسبت به آینده است اینکه آینده شرایط کشور را مبهم نشان داده و از این طریق ناامیدی را بتوانند در بخشهای مختلف جامعه به ویژه صاحبان سرمایه حاکم کند، محصول بدیهی آن خروج سرمایه و نخبگان از کشور است.
۴- القای ایران ضعیف، محور دیگر عملیات روانی دشمن و محصول گامهای گذشته است. نکتهای که با اعمال مکانیسم ماشه و القای انزوای ایران و تشدید تحریمها، تضعیف اقتصاد کشور و کاهش دستیابی ایران به کالاهای موردنیاز و کاهش درآمد ارزی ایران دنبال میشود، از منظر آنان با تحقق این امر هم زمینه برای گسترش اعتراضات اجتماعی و تبدیل آن به آشوب خیابانی فراهم میشود و هم میدان برای گروهکهای تروریستی فراهم میشود تا با دامن زدن به اقدامات تروریستی، امنیت عمومی در کشور را که مهمترین نقطه قوت کشور ایران در مقایسه با دیگر کشورهای جهان و به ویژه کشورهای منطقه در سالهای اخیر بوده است، سلب نمایند.
۵- تحقق اهداف فوق از منظر دشمن میتواند زمینهساز تسلیم ایران شود و به همین دلیل هم هست که نماینده رژیم امریکا در نشست شورای امنیت سازمان ملل که برای بررسی قطعنامه پیشنهادی چین و روسیه برای تعویق اعمال مکانیسم برگزارشده بود، با این استدلال که، چون ایران به درخواست مذاکره مستقیم امریکا پاسخ مثبت نداده است فشار میآورد که به این قطعنامه رأی منفی بدهند، نکتهای که اعتراض وزیر خارجه روسیه را در پی داشته و این کشورها را دستنشانده وزیر سلطه امریکا معرفی میکند. هدف امریکا از مذاکره هم همانگونه که وزیر خارجه امریکا گفته بود، این است که ایران نهتنها نباید سلاح هستهای داشته باشد، بلکه هرگونه موشک میان برد و کوتاه برد که امریکاییها را تهدید کند نیز نباید داشته باشد.
براین اساس حساسیت شرایط دوران «نه جنگ و نه صلح» که دشمن در پی استمرار آن است، اگر آثار و پیامدهایش بیشتر از دوران جنگ نباشد، کمتر نیست، چراکه استمرار آن میتواند دستاورد دوران جنگ که همان وحدت و انسجام ملی است را تحتالشعاع خود قرار دهد.
در این شرایط اگرچه نیروهای مسلح، با تقویت و حفظ آمادگی سبب شدهاند که حتی تصور آغاز جنگی دیگر به ذهن دشمنان خطور نکند، اما وظیفه دولتمردان، صاحبان قلم وبیان، فعالان سیاسی و اقتصادی و... برای مدیریت دوران پسا جنگ بسیار سنگینتر است؛ ضرورت شناخت دقیق صحنه، اهتمام دولتمردان در رفع مشکلات اقتصادی کشور، اعتمادآفرینی و ایجاد و امید آرامش در کشور و تشدید نفرت از دشمنان از سوی صاحبان بیان و قلم، پرهیز از بزرگنمایی و القای تهدید از سوی برخی چهرهها و رسانهها و... در پیشبرد روند تحولات پسا جنگ و ناکامسازی دشمن نقشی اساسی دارد.