سال گذشته بود که محمد رئیسزاده، رئیس کل سازمان نظام پزشکی خبری جنجالی را رسانهای کرد؛ این خبر خالی ماندن ۱۸ صندلی تخصص جراحی قلب در آزمون دستیاری بود، اما به فاصله سه هفته بعد از این ماجرا، معاون آموزشی وزارت بهداشت از رکوردزنی تاریخی در پذیرش آزمون دستیاری تخصصی ۱۴۰۱ خبر داد! موضوعی که اگر چه در نگاه نخست یک تناقضگویی را به تصویر میکشید، اما با موشکافی بیشتر متوجه یک چالش جدی میشدیم؛ چالش تنزل استانداردهای جذب دستیار تخصصی برای پر کردن صندلیهای خالی! این موضوعی است که رئیسزاده در نشست خبری روز گذشتهاش در پاسخ به «جوان» تأیید کرد و گفت: «وقتی شرایط مناسبی را مهیا نکنیم، ظرفیت خالی میماند و مجبوریم از استانداردها پایین بیاییم تا عدهای به ظرفیتهای خالی ورود کنند و این موضوع خطر کاهش کیفیت خدمات پزشکی را به دنبال دارد.»
کمبود پزشک یا توزیع نامناسب پزشکان در بخشهای مختلف کشور هر کدام از این دو را که در نظر بگیریم یک خروجی دارد و آن عدم دسترسی بخشهایی از مردم کشورمان به پزشک و سلامت است؛ موضوعی که بحث افزایش ظرفیتهای پزشکی را مطرح کردهاست، اما از سوی دیگر شاهد بیاقبالی و کمرنگ شدن حضور داوطلبان آزمون دستیاری در برخی رشتهها هستیم؛ رشتههایی مثل اطفال، داخلی، جراحی عروق که جزو رشتههای پولساز محسوب نمیشود و به همینخاطر هم تحصیل در این رشتهها خریدار ندارد، اما سال گذشته به فاصله کوتاهی پس از اعلام خبر خالی ماندن ظرفیت تخصص جراحی قلب، ابوالفضل باقریفرد، معاون آموزشی وزارت بهداشت از رکوردزنی تاریخی در پذیرش آزمون دستیاری تخصص ۱۴۰۱ خبر داد! رکوردشکنی پذیرش دانشجو در دوره دستیاری به گفته آقای معاون، برای نخستینبار در تاریخ وزارت بهداشت، ۴ هزار نفر در این آزمون که چهل و نهمین دوره آزمون پذیرش دستیار تخصصی بود، پذیرفته شدند. کنار هم گذاشتن این دو خبر، یک نتیجه بیشتر نداشت؛ وزارت بهداشت برای پر کردن صندلیهای خالی به خصوص در رشتههای کم متقاضی ناگزیر شدهاست استانداردهای پذیرش دانشجو را تنزل دهد! موضوعی که اگر در کنار دانشجویان پولی، دانشجویانی را که از دانشگاههای درجه چندم کشورهای منطقه بر سر کلاس دانشگاههای علوم پزشکی حاضر میشوند، هم به آن اضافه کنیم، در نسل جدید پزشکانمان باید فاتحه آموزش پزشکی را بخوانیم.
تأیید افت کیفیت آموزش
روز گذشته محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی هم در پاسخ به «جوان» این تنزل در کیفیت آموزش را تأیید کرد.
وی ضمن اظهار نگرانی مبنی بر عدم تمایل به ورود به برخی رشتههای پزشکی و خطر اعزام بیمار به خارج از کشور در آینده گفت: «این نگرانی در برخی رشتههای پزشکی وجود دارد، به طوری که تمایل ورود به برخی رشتههای فوقتخصصی نظیر اطفال، داخلی و جراحی عروق کم شدهاست و این خطر وجود دارد که در آینده در برخی رشتهها ناچار به اعزام بیمار به خارج از کشور شویم. چندین سال است که این موضوع مطرح است و کارهایی هم هر چند که کامل نیست، در جهت جبران آن صورت گرفتهاست، بنابراین واقعیتهای جامعه پزشکی را باید دقیق و علمی دید.»
از نگاه رئیس سازمان نظام پزشکی، وقتی شرایط مناسبی را مهیا نکنیم، ظرفیت خالی میماند و مجبوریم از استانداردها پایین بیاییم تا عدهای به ظرفیتهای خالی ورود کنند و این موضوع خطر کاهش کیفیت خدمات پزشکی را به دنبال دارد.
رئیسزاده به هزینههای جراحی در داخل و خارج از کشور اشاره کرد و گفت: «هزینههای عملهای جراحی در خارج از کشور حداقل ۲۰ برابر داخل کشور است و کف آن از ۲ میلیارد تومان شروع میشود. این در حالی است که در کشور ما در گرانترین مرکز خصوصی و بدون بیمه این هزینهها شاید به ۱۵۰ میلیون تومان برسد. بنابراین این تفاوتها را باید دید.»
وی تأکید کرد: «آنچه برای ما خط قرمز است، کیفیت آموزش دانشجویان پزشکی است. در بحث افزایش ظرفیتها هم جنگ ما جنگ کیفیت بود، نه افزایش ظرفیت. این در حالی است که به اذعان مسئولان مربوطه، در بحث افزایش ظرفیتها سر سوزنی به امکانات مورد نیاز اضافه نکردند. بنابراین ظرفیت افزایش یافت، اما نه سرانه، نه هیئت علمی، نه خوابگاه و نه مباحث دیگر را افزایش ندادند و این خطر وجود دارد که به همان میزان کیفیت چندین برابر افت کند. ما به عنوان سازمان نظام پزشکی در این زمینه مطالبه جدی داریم؛ چرا افزایش ظرفیت دادند، اما امکانات آن را افزایش ندادند.
۴۲ درصد متخصصان در ۵ کلانشهر
رئیس کل سازمان نظام پزشکی در ادامه در پاسخ به سؤالی عدم توزیع عادلانه پزشکان و دسترسی به پزشک در تمام مناطق و عدم تمرکز در مناطق برخوردار، به آماری از جراحان مغز و اعصاب کشور و مقایسه آن با سالهای ابتدایی انقلاب پرداخت و گفت: «سال ۵۷ و اوایل انقلاب، ۴۵ نفر جراح مغز و اعصاب در کشور داشتیم که جمعیت آنها ۲/۱ به ازای هر میلیون نفر جمعیت بود. این در حالی است که توصیه سازمان جهانی بهداشت ۵/۴ به ازای هر میلیون نفر جمعیت و نرم جهانی آن نیز ۳/۶ به ازای هر میلیون نفر جمعیت است. در حال حاضر آمار جراحان مغز و اعصاب در کشور ۱۳ به ازای هر میلیون نفر جمعیت است؛ یعنی بیش از دو برابر نرم جهانی. ۳۵ مرکز پرورش جراح مغز و اعصاب نیز داریم که این آمار حاکی از آن است که جامعه پزشکی در بحث پرورش نیروی تخصصی و فوق تخصصی عالی کار کردهاست.»
وی در عین این را پذیرفت که درصد قابلتوجهی از این پزشکان و شاید بیش از ۴۰ درصد آنها در شهرهای بزرگ ساکن هستند. رئیس سازمان نظام پزشکی تأکید کرد: «توزیع نامتناسب نیروی تخصصی را قبول داریم؛ به طوری که ۴۲ درصد متخصصان ما در پنج کلانشهر ساکن هستند. بر این اساس ضمن اینکه قبول داریم توزیع خوب نیست، اما اینکه چرا متخصصان بعد از گذراندن طرحشان در منطقه خدمت خود ماندگار نمیشوند، دلایل متعددی دارد. در این زمینه باید آمایش صورت گیرد و متأسفانه تسهیلات لازم برای ماندگاری پزشکان در شهرهای کوچک فراهم نشدهاست.»
اجرای ناقص پزشک خانواده
رئیس سازمان نظام پزشکی درباره برنامه وزارت بهداشت برای اجرای برنامه پزشک خانواده شهری و برآورد سازمان نظام پزشکی از نسخه جدید این برنامه گفت: «در اینکه «پزشک خانواده» طرحی لازم برای کشور است، شکی نیست و اجرای این برنامه جزو تکالیف حوزه سلامت است. همچنین اجرای صحیح آن به کاهش هزینهها، حفظ سلامتی مردم و همچنین پیشگیری از پیشرفت بیماریها بسیار کمک خواهد کرد؛ اما مهم آن است که این برنامه درست اجرا شود، چراکه اجرای ناقص آن گرفتاریهایی را به دنبال خواهد داشت؛ همانطور که حدود ۱۰ سال از اجرای این برنامه در دو استان فارس و مازندران میگذرد و همچنان چالشهایی را در این دو استان شاهد هستیم.» از نگاه وی اجرای شعاری و بدون منابع برنامه قطعاً آسیب بیشتری را وارد میکند. به گفته وی ظاهراً برنامهای که اخیراً اعلام شده در چندین شهر اجرایی شده، آنطور که خبر دادهاند اجرایی نشدهاست. حال یا آنکه اطلاع رسانیها درست نبوده یا مردم به اندازه کافی استقبال نکردهاند. در مجموع لازم است در بحث سرانه، شکل پرداختها به پزشکان و ... نظرات جامعه پزشکی لحاظ شود.
رئیسزاده افزود: «در طرحی که نامش «پزشک خانواده» است، نمیتوان «مراقب سلامت» را در خط اول ارائه خدمت و جایگزین پزشک قرار داد. البته هنوز نسخهای جامع و نوشتاری مدون، از طرح ندیدهام و به ما تحویل نشده و بر همین اساس نمیتوانم آن را قضاوت کنم و در رابطه با وسعت اجرای آن اظهارنظر کنم.»