کد خبر: 1321745
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
محمدجواد اخوان

در طول دو سالی که از وقوع عملیات «طوفان الاقصی» می‌گذرد، شدت عملیات جنایتکارانه رژیم‌صهیونی در نوار غزه و کشتار وسیعی که منجر به شهادت بیش از ۶۰هزار نفر - که غالباً کودکان و زنان بودند - شده است، بحث‌های گسترده‌ای را در محافل رسانه‌ای و مطبوعاتی جهان برانگیخته است. در این میان، برخی این پرسش اساسی را مطرح می‌کنند که آیا اصلاً چنین عملیاتی ارزش آن را داشت که به چنین واکنش خونینی از سوی صهیونیست‌ها بینجامد؟

غیر از آنان که به لحاظ سازمانی و تشکیلاتی وابسته به رژیم‌صهیونی یا متحدان آن هستند، عمده مردمی که در اقصی‌نقاط جهان از واقعیت ماجرا مطلع شده‌اند، جنایت صهیونیست‌ها در غزه را محکوم کرده و نسبت به آن ابراز انزجار می‌کنند. با این‌حال، برخی از همین افراد نیز می‌پرسند: «با توجه به آگاهی از ماهیت جنایتکار صهیونیست‌ها، آیا قیام فلسطینیان برای بازپس‌گیری سرزمین مادری ارزش این‌همه هزینه را داشت؟»

مهم‌ترین مشخصه این نگرش - که اگرچه جنایت صهیونیست‌ها را محکوم می‌کند، اما مقاومت فلسطینیان را به دلیل علم به ماهیت خونین دشمن، نادرست می‌داند - آن است که در پس‌ذهن خود، به‌گونه‌ای برای صهیونیست‌ها «حق» ویژه‌ای قائل شده‌اند. گویی، چون آنان جنایتکارند و به هیچ الزام اخلاقی یا موازین ادعایی حقوق بشر پایبند نیستند، پس دیگران باید در مقابل‌شان کوتاه بیایند و از حق مسلم خود صرف‌نظر کنند. 

این، منطقی است که از آن به‌عنوان «منطق سلطه‌پذیری» یاد می‌شود، یعنی اگر کسی زورش از تو بیشتر است یا جنایتکار است، تو باید در برابر او تسلیم شوی و به خواسته‌هایش گردن نهی، مبادا که آسیبی به تو برساند. اگر چنین منطقی بر روابط بشری حاکم شود، انسان‌ها برای همیشه در چرخه ظلم و ستم محبوس خواهند ماند. منطق سلطه‌پذیری، در واقع منطق «ظلم‌پذیری» است. این نگاه، به ظالم به‌صرف قدرت و ماهیت ستمکارانه‌اش حق می‌دهد که هر کاری بخواهد انجام دهد و هر اقدام مقابله‌جویانه، آزادی‌خواهانه و ضدسلطه‌ای را - با استناد به تلفات و خسارت‌های احتمالی - نفی کند. این نگرش، در نهایت به استمرار و تثبیت ستم و سلطه می‌انجامد. 

متأسفانه در طول تاریخ، همواره کسانی با ترویج چنین دیدگاهی، راه را برای تداوم ستم هموار کرده‌اند. اگر این منطق بر جهان حاکم شود، تمام نهضت‌های آزادی‌بخش، حرکت‌های استقلال‌طلبانه و مبارزات ضداشغالگری بی‌اثر می‌شوند. در چنین شرایطی، تمام تلاش‌های مصلحان بزرگ جهان در برابر جباران و سلطه‌گران بی‌معنا خواهد شد و بشریت محکوم به ماندن در وضعیت بردگی و ستم خواهد بود. با حاکمیت این تفکر، حتی تعالیم رهایی‌بخش انبیا و مصلحان بشری نیز بی‌معنا می‌شود، درحالی‌که آموزه‌های دینی ما، انسان را تنها بنده خدا می‌داند و بر این اصل تأکید دارد که نباید از ظالم ترسید و در برابر او کرنش کرد. 

فراتر از مبانی دینی، حتی بر اساس موازین متعارف غربی و اسناد حقوق بشری - که ماهیتی سکولار و مادی دارند - برای همه انسان‌ها «حق تعیین سرنوشت» به رسمیت شناخته شده است. بنابراین، حتی با معیار‌های غربی نیز حق با مردم فلسطین است. هر اندازه که رژیم‌صهیونیستی بر دامنه کشتار و جنایت خود بیفزاید، هیچ مشروعیتی برای آن ایجاد نخواهد کرد. ستم بیشتر آنان به‌معنای آن نیست که فلسطینیان باید از حق خود چشم بپوشند. این جنایت‌ها، حاکمیت آنان بر سرزمین فلسطین را تثبیت نخواهد کرد، بلکه آنان را بر دریایی از خون نشانده است که در نهایت، خودشان در آن غرق خواهند شد. به بیان زیبای امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: «مَن سَلَّ سَیفَ البَغْی قُتِلَ بهِ» آن کس که تیغ ستم برکشد، خود با آن کشته شود. 

ملت فلسطین، این حق را دارد که سرنوشت خود را تعیین کند. چهار دهه است که برخی راه سازش را در پیش گرفتند به امید آنکه به حداقلی از حقوق دست یابند، اما رژیم صهیونی روزبه‌روز جلوتر آمد و در این اواخر دیگر طرح اخراج فلسطینیان از فلسطین را روی میز گذاشته بود. در مقابل، عملیات «طوفان الاقصی»، نخستین عملیات کاملاً فلسطینی و در مقیاس بزرگ در تاریخ مبارزات این ملت بود. برای نخستین بار، مردم فلسطین بودند که اراده خود را - مستقل از هرگونه معادله منطقه‌ای - حاکم کردند و این اراده مستقل فارغ از نتیجه، سزاوار احترام است. هر مقدار هم که صهیونیست‌ها کشتار و جنایت کنند، جایگاه حق و باطل در این معادله تغییر نکرده و نخواهد کرد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار