جوان آنلاین: سکون در بازار کاری که آرام به نظر میرسد، همیشه بهمعنای بهبود نیست. تازهترین گزارش مرکز آمار ایران از وضعیت نیروی کار تابستان۱۴۰۴ تصویری دوگانه از اقتصاد کشور ترسیم میکند، از یکسو نرخ بیکاری اندکی کاهش یافته و ظاهراً اوضاع بهتر شده، اما از سوی دیگر، تعداد شاغلان کمتر و شمار افرادی که از بازار کار خارج شدهاند بیشتر شده است. در ظاهر، بیکاری کمی پایین آمده، اما در عمق آمارها، نشانههایی از رکود، ناامیدی از جستوجوی کار و فشار زیاد بر شاغلان دیده میشود. این گزارش نشان میدهد سهم جمعیت فعال در اقتصاد کشور کاهش یافته است و جوانان همچنان در صف انتظار اشتغال ایستادهاند.
تابستان امسال، بازار کار روزهای نسبتاً آرامی را پشت سر گذاشت؛ اوضاعی که شاید بیشتر به سکون شباهت داشت تا ثبات. مرکز آمار ایران در تازهترین گزارش خود اعلام کرده است نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ساله و بیشتر در تابستان۱۴۰۴، به ۷/۴درصد رسیده است، یعنی از هر ۱۰۰نفر فعال در بازار کار، حدود هفت نفر بیکار هستند. در نگاه نخست، این عدد میتواند نشانه مثبتی باشد، چراکه نسبت به تابستان سال گذشته ۰/۱درصد کاهش نشان میدهد، اما وقتی به سایر شاخصها نگاه میکنیم، تصویر چندان امیدوارکننده نیست.
کاهش نرخ بیکاری، همواره بهتنهایی معنای رونق ندارد. اگر در همان زمان، تعداد افرادی که از جستوجوی کار دست میکشند بیشتر شود، ممکن است نرخ بیکاری پایین بیاید، اما نه به خاطر ایجاد شغل جدید، بلکه، چون گروهی دیگر به کلی از بازار کار کنار رفتهاند. در واقع، «کم شدن بیکارها» همیشه نتیجه «بیشتر شدن شاغلان» نیست. بر اساس این گزارش، نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت ۱۵ساله و بیشتر در تابستان امسال ۴۰/۸درصد بوده است؛ رقمی که نشان میدهد از هر ۱۰نفر در سن کار، حدود چهار نفر در بازار کار حضور دارند، یعنی یا شاغلند یا دنبال کار میگردند، اما همین نرخ نسبت به تابستان پارسال ۰/۹درصد کاهش یافته است. بهعبارتی، حدود یکدرصد از جمعیت در سن کار ترجیح دادهاند از بازار کار خارج شوند، برخی ممکن است خانهدار یا دانشجو شده باشند و برخی شاید از یافتن کار مناسب ناامید شدهاند.
روندی آرام، اما نگرانکننده
اگرچه کاهش ۰/۱درصدی بیکاری در ظاهر خبر خوشی است، اما وقتی آن را کنار کاهش نزدیک به یکدرصدی مشارکت اقتصادی میگذاریم، معنای دیگری پیدا میکند. در واقع، کاهش نرخ مشارکت معمولاً نشانهای از رکود یا بیاعتمادی به بازار کار است. در چنین وضعی، افراد جستوجوی کار را بیفایده میدانند و از آمار بیکاران خارج میشوند، در نتیجه نرخ بیکاری پایینتر به نظر میرسد، در حالی که اشتغال واقعی رشد نکرده است.
در تابستان۱۴۰۴، جمعیت شاغلان کشور حدود ۲۴میلیونو۹۵۸هزار نفر بوده که نسبت به تابستان سال قبل، حدود ۱۷۱هزار نفر کمتر شده است. به بیان سادهتر، تعداد کسانی که سر کار میرفتند، اندکی کاهش یافته است. در مقابل، جمعیت غیرفعال از نظر اقتصادی به حدود ۳۹میلیونو۱۰۸هزار نفر رسیده و بیش از یکمیلیون نفر افزایش داشته است. این یعنی بخش قابل توجهی از جمعیت یا در حال تحصیلند یا خانهدار شدهاند یا درآمدی بدون کار دارند (مثل بازنشستگان یا مستمریبگیران).
این روند، هشداری خاموش برای اقتصاد است چراکه وقتی جمعیت فعال کمتر میشود، توان تولید و ظرفیت رشد اقتصادی کشور نیز کاهش مییابد. اقتصاد پویا نیازمند حضور بیشتر نیروی انسانی در چرخه کار و تولید است، هر چه سهم افراد غیرفعال بیشتر شود، فشار بر نیروی کار موجود نیز افزایش مییابد.
چهره بخشهای اقتصادی
بررسی سهم اشتغال در بخشهای مختلف اقتصاد، تصویری نسبتاً آشنا ارائه میدهد. بخش خدمات با سهمی حدود ۵۳درصد، همچنان بزرگترین محل اشتغال ایرانیان است. پس از آن، صنعت با ۳۳درصد و کشاورزی با ۱۴درصد قرار دارند. این اعداد، گرچه تفاوت چندانی با سالهای گذشته ندارند، اما از ادامه روند تغییر ساختار اشتغال در کشور حکایت دارند، یعنی حرکت تدریجی از مشاغل مولد در صنعت و کشاورزی به سمت خدمات.
این تغییر ساختار در بسیاری از کشورهای در حال توسعه طبیعی است، اما اگر با رشد بهرهوری و افزایش کیفیت مشاغل همراه نباشد، میتواند نشانهای از «اشتغال کمکیفیت» باشد. بسیاری از مشاغل خدماتی در ایران، مشاغل خرد و غیررسمی هستند، از فروشندگیهای کوچک گرفته تا کارهای موقت در حملونقل و خدمات شهری.
بازار کار آرام، اما خسته است، بخش بزرگی از شاغلان بیش از حد کار میکنند و جوانان همچنان در صف ورود به بازار کار ایستادهاند، در حالی که مشارکت اقتصادی رو به کاهش است، در نتیجه اگرچه افراد شاغل محسوب میشوند، اما امنیت شغلی و درآمد کافی ندارند.
همیشه جوانان نخستین گروهی هستند که اثر رکود یا رونق اقتصادی را احساس میکنند. بر اساس گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴سال در تابستان امسال حدود ۱۹درصد بوده است، یعنی از هر پنج جوانی که در بازار کار فعالند، یکی بیکار است. این نرخ نسبت به تابستان پارسال ۰/۴درصد کاهش یافته، اما همچنان بالاست.
در گروه سنی گستردهتر، یعنی ۱۸ تا ۳۵ سال، نرخ بیکاری به ۱۴/۴درصد رسیده است و باز هم نسبت به سال گذشته ۰/۴درصد کاهش نشان میدهد، با این حال کارشناسان معتقدند این کاهشهای جزئی بیشتر از آنکه نشانه رونق باشد، حاصل خروج بخشی از جوانان از بازار کار است. بسیاری از آنان پس از مدتی جستوجوی بینتیجه، ترجیح میدهند ادامه تحصیل دهند یا به مشاغل غیررسمی روی بیاورند.
۲ چهره از اشتغال
در میان کسانی که شاغل محسوب میشوند نیز تفاوتهای چشمگیری وجود دارد. بخشی از شاغلان کمتر از ۴۴ساعت در هفته کار میکنند، اما تمایل دارند بیشتر کار کنند. این افراد در تعریف آماری «دارای اشتغال ناقص» هستند. در تابستان امسال حدود ۷/۶درصد از شاغلان در این وضعیت بودهاند. به بیان دیگر، تقریباً از هر ۱۳شاغل، یک نفر کمتر از حد معمول کار دارد ولی آماده است ساعات بیشتری کار کند.
در نقطه مقابل، حدود ۳۸/۵درصد از شاغلان بیش از ۴۹ساعت در هفته کار میکنند. این یعنی نزدیک به چهارنفر از هر ۱۰نفر شاغل، بیش از اندازه کار میکنند. چنین ناهماهنگیای در توزیع ساعات کار، هم نشانه فشار اقتصادی بر بخشی از جامعه است و هم نشانه ضعف بهرهوری در محیطهای کاری.
وقتی آرامش به معنای رکود است
ترکیب این آمارها نشان میدهد بازار کار ایران در تابستان ۱۴۰۴ وضعیتی نسبتاً ساکن داشته است. بیکاری رسمی اندکی کاهش یافته، اما اشتغال واقعی رشد نکرده است. کاهش نرخ مشارکت و افزایش جمعیت غیر فعال، احتمالاً به معنی کمتحرکی اقتصادی و کاهش انگیزه برای ورود به بازار کار است.
کارشناسان بازار کار معتقدند وقتی بیکاری با کاهش مشارکت همراه میشود، باید به جای خوشبینی، نگران بود چراکه کاهش جزئی نرخ بیکاری در چنین شرایطی الزاماً خبر خوبی نیست. ممکن است افراد زیادی از یافتن شغل ناامید و عملاً از آمار بیکاران حذف شده باشند، به همین دلیل مهمتر از نرخ بیکاری، روند مشارکت اقتصادی است که کاهش آن زنگ خطر محسوب میشود.
فشار کار زیاد بر بخشی از جامعه
افزایش سهم شاغلان با ساعات کاری بیش از ۴۹ساعت در هفته، نشانهای از فشار اقتصادی است. بسیاری از کارگران و کارمندان برای جبران کاهش قدرت خرید، ناچارند بیش از حد معمول کار کنند یا شغل دوم بگیرند. این روند نهتنها کیفیت زندگی و سلامت روانی را تهدید میکند، بلکه بهرهوری را هم کاهش میدهد.
از سوی دیگر، سهم اشتغال ناقص نیز همچنان بالاست. افرادی که کمتر از ۴۴ساعت کار میکنند، اما مایل به کار بیشترند، عملاً با محدودیت فرصتهای کاری روبهرو هستند. در بسیاری از مناطق روستایی و شهرهای کوچک، کمبود فرصت شغلی و رکود فصلی باعث شده است بخش قابل توجهی از نیروی کار نیمهفعال باقی بمانند.