کد خبر: 951094
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۶
بیان خاطراتی از جمشید مشایخی در گفت‌وگوی «جوان آنلاین» با داریوش اسدزاده
در وصف صفات اخلاقی زنده‌یاد «جمشید مشایخی» متن‌ها نوشتند؛ برای شناخت بهتر ابعاد مختلف شخصیتی و حرفه‌ای زنده‌یاد مشایخی به سراغ داریوش اسدزاده یکی از آخرین بازماندگان دیرین عرصه هنر رفتیم.
سرویس تاریخ جوان آنلاین: درشامگاه سیزدهم فروردین ماه بود که خبر درگذشت جمشید مشایخی فضای رسانه‌ای کشور را پر کرد و همگان در هر رتبه و سنی با نادیده گرفتن صحبت‌های جنجالی که زنده یاد در آغاز سال نو کرده بود، در وصف صفات اخلاقی وی متن‌ها نوشتند؛ لذا ما برای شناخت بهتر ابعاد مختلف شخصیتی و حرفه‌ای زنده‌یاد مشایخی به سراغ داریوش اسدزاده یکی از آخرین بازماندگان دیرین عرصه هنر رفتیم. امید آنکه مقبول افتد.

به خاطر دارید ابتدا کجا و چطور با زنده‌یاد مشایخی آشنا شدید؟

او در سال ۱۳۳۷ وارد دانشکده هنر‌های زیبا شد. آن زمان دانشگاهی درست شده بود بنام هنر‌های زیبا. زیر نظر آقای پهلبد وزیر فرهنگ و هنر آن زمان. خب همه ما مدرسه هنرپیشگی را تمام کرده بودیم و حالا دانشگاه درست شده لذا من آنجا که رفتم با هم آشنا شدیم. هرچند بخاطر آنکه خیلی گرفتار کارگردانی تئاتر و پیس نوشتن بودم یک مدتی نمی‌توانستیم بروم و بنابراین ادامه‌اش ندادم.

از نظر تحصیلی شما از آقای مشایخی جلوتر بودید؟

بله. همانطور که می‌گفتم من عقب کارگردانی و پیس نوشتن در تماشاخانه تهران رفتم و از همدیگر جدا شدیم. البته بعضی وقت‌ها شب برای شام خوردن و دور هم بودن همدیگر را می‌دیدیم وگرنه کار زیادی با هم نداشتیم. خدابیامرزدش. پس از انقلاب هم در خانه سینما با هم بودیم و با هم کار می‌کردیم.

ایشان چه رتبه‌ای در هنر داشت و چطور رشد کرد؟

در بازیگری نمره اول را داشت و کارش خوب بود. کار‌هایی هم که با علی حاتمی انجام داده، خوب بوده است. همه هنرپیشه‌ها در همه جای دنیا، چون عاشق هنر هستند وقتی وارد کار هنر می‌شوند دست و پا شکسته هم که شده بالاخره خودشان را به جایی می‌رسانند. اما آن کسی که این‌ها را به جامعه می‌شناساند، نویسنده و کارگردانی است.

 هنرپیشه‌هایی که کارگردان‌های خوب و فهمیده و باسواد گیرشان بیفتد که کار را بشناسند، به شهرت دست پیدا می‌کنند. ممکنه یک هنرپیشه استعداد هم آنقدر نداشته باشد، ولی پرورش یافته یک کارگردان باشد. این خیلی مهم است. از این روی مشایخی شانس بزرگی که داشت این بود که با علی حاتمی کار کرد.

اما قبل از آن ایشان در فیلم «گاو» مهرجویی هم بازی کرده بودند؟

بله، فیلم گاو خوب بود، ولی کار علی حاتمی او را برجسته کرد. علی حاتمی خدا بیامرزدش. الانه یک همچنین آدم‌هایی نداریم. در دنیا این طوره نه فکر کنید در ایران فقط به این شکل است.

یعنی شما معتقدید جمشید مشایخی را علی حاتمی به جامعه‌شناساند؟

نه مشایخی خودش آن جوهری و شیره بازیگری را داشت، ولی این شیره بازیگری را خیلی‌ها دارند و به جایی هم نمی‌رسند، لذا کسی باید پیدا بشود که این جوهره را از این‌ها بگیرد. خب همانطور که گفتم مثل علی حاتمی و امثالهم کم هستند.

همانطور که اشاره کردم به نظر من هنرپیشه‌هایی که در زمان موقعیت و موفقیت پیدا می‌کنند، آن‌هایی هستند که گیر کارگردان‌هایی می‌افتند که شعور و سواد داشته و دیالوگ‌نویس باشند و همین هم باعث شهرت خودشان و بازیگرشان می‌شود. رل‌هایی هم که این خدابیامرز بازی کرد درست موقعی بود که هنرمندی غیر از او نبود. البته آقای انتظامی و کشاورز هم بودند، ولی به هر جهت موفقیت یک هنرمند بستگی به زمان و افرادی که در رأس قرار می‌گیرند مثل کارگردان یا نویسنده یا مسئولان فرهنگی و... دارد.
 
شما شانس همکاری با علی حاتمی را نداشتید؟

 بله. من آن زمان خارج از کشور بودم. علی حاتمی را خدابیامرزدش یک جوان ساده‌ای بود، ولی در دیالوگ‌نویسی و تصویر وقایع بی‌نظیر بود.

با توجه به شناختی که از زنده یاد مشایخی داشتید بفرمایید ایشان را چطور هنرمندی یافتید؟

مشایخی در میان هنرمندان ما هنرمندی پاک بود و آلودگی نداشت، چون من و او با هم خیلی کار کرده و شهرستان‌های زیادی رفته بودیم. مثلا گاهی برای یک کار سه ماه را در یک اتاق با هم می‌ماندیم. در آن زمان بخاطر شهرتمان خیلی‌ها به دیدنمان می‌آمدند و دعوتمان می‌کردند، ولی وقتی به او می‌گفتم بیا با هم به فلان مهمانی برویم می‌گفت: من نمی‌آیم. وقتی می‌پرسیدم: چرا؟ می‌گفت: نمی‌آیم دیگر! تو می‌خواهی برو! اصلا تیپ به خصوصی داشت و خیلی با دیگران نمی‌جوشید، ولی در عین حال پاک بود و اهل گرفتاری‌های اخلاقی دیگر دوستان نبود. حتی اگر بانوان برای دیدار بازیگران می‌آمدند او تحویلشان نمی‌گرفت و فرار می‌کرد لذا من می‌ماندم و پاسخگو بودم.

از لحاظ گرفتاری‌های مالی چطور؟

نه. ابداً. می‌دانید وقتی می‌گویم پاک بود منظور از همه نظر است.

با توجه به سابقه فعالیت‌هایتان چه اختلاف نظر‌هایی با یکدیگر داشتید؟

ایشان با آنکه هنرمند پاکی بود، ولی رفتار‌های  احساسی هم داشت و بعضی وقت‌ها که عصبانی می‌شد، قدری تند می‌رفت؛ لذا انتقاد من به برخی گفته‌های او این بود که ما باید در مورد کار خودمان حرف بزنیم نه راجع به دیگران. می‌دانید در رابطه با دیگران صحبت کردن درست نیست و به ما ارتباطی پیدا نمی‌کند. ما تاریخ‌نویس که نیستیم.

در دورانی که ایشان بیمار شده بودند چقدر از احوالشان باخبر بودید؟

من خیلی با او زندگی کردم و خیلی با هم فیلم داریم و در مجالس کنار هم بودیم ولی این اواخر به خاطر اینکه هم من بیمار بودم و هم ایشان کمتر همدیگر را می‌دیدیم. البته آخرین بار پس از تشییع انتظامی وقتی به دیدنش در بیمارستان رفتم و چشم‌هایش را دیدم بی اختیار گریه‌ام گرفت و نتوانستم تحمل کنم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار