کد خبر: 1323018
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۵:۴۰
گفت‌و‌گو با نصرالله قادری، پیشکسوت تئاتر و سردبیر نشریه صحنه
تئاتر ایران مبتلا به روشنفکرزدگی و سطحی‌نگری است در جهانی که هنر، به‌ویژه هنر نمایش، بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید‌های سطحی‌نگری و ابتذال قرار گرفته، اندیشیدن به هویت تئاتر، ضرورتی است انکارناپذیر. وقتی «هایدگر» از دو نوع هستی انسانی سخن می‌گوید
 محمدحسین یوسفی

جوان آنلاین: در جهانی که هنر، به‌ویژه هنر نمایش، بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید‌های سطحی‌نگری و ابتذال قرار گرفته، اندیشیدن به هویت تئاتر، ضرورتی است انکارناپذیر. وقتی «هایدگر» از دو نوع هستی انسانی سخن می‌گوید - آنان که خود را شناخته‌اند و آنان که نه - می‌توان این تفکیک را به نهاد‌های فرهنگی نیز تعمیم داد: آیا نهاد تئاتر ما، خود را شناخته و به هویت اصیل خویش دست یافته است؟ در گفت‌و‌گو با آقای «قادری»، سردبیر دوماهنامه تخصصی «صحنه»، تلاش کرده‌ایم از مرز‌های معمول یک مصاحبه فراتر برویم و به لایه‌های عمیق‌تر وضعیت تئاتر ایران، نسبت آن با فلسفه، مخاطب، رسانه و سیاستگذاری فرهنگی بپردازیم. او نه تنها از دشواری‌ها و چالش‌های تولید یک مجله تخصصی در این دوران بحران‌زده فرهنگی سخن می‌گوید، بلکه از نیاز مبرم به بازتعریف تئاتر به‌مثابه «امر مردمی» دفاع می‌کند. 
 
از نقش روشنفکرنمایان در بی‌هویت‌سازی تئاتر گرفته تا تأثیر تعزیه و آیین‌ها در شکل‌گیری نمایش ایرانی؛ از سردرگمی مخاطب عام گرفته تا خلأ نظریه‌پردازی بومی - این مصاحبه تلاشی است برای بازاندیشی در نسبت ما با تئاتر: هنری که شاید بیش از هر چیز، نیاز به «تماشاگری آگاه» دارد. 

 شما سردبیر دوماهنامه صحنه هستید. در شماره یکی مانده به آخر نشریه صحنه مقاله‌ای نوشتید و در ابتدای آن به مسئله پرداختید که با نقل‌قولی از هایدگر شروع شد. از دید او انسان‌ها دو دسته‌اند؛ کسانی که خودشان را شناخته‌اند و خود واقعی‌شان هستند و کسانی که خودشان را نمی‌شناسند، بنابراین خود واقعی‌شان نیستند. می‌خواستم با استفاده از این مقدمه بپرسم، آیا تئاتر ما امروز خودش را شناخته و هویت واقعی خود را پیدا کرده است یا خیر؟
در ایران، تئاتر به‌عنوان یک امر وارداتی شناخته می‌شود و عمدتاً تحت سیطره نهضت ترجمه و تأثیرات غربی است و غربی‌ها معتقدند که ما حق تألیف و نظریه پردازی نداریم و این در حالی است که تئاتر بدون فلسفه و نظریه پردازی معنا ندارد. این نگاه باعث شده است که تئاتر ایرانی نتواند به یک هویت اصیل و مستقل دست پیدا کند. از همان ابتدا، فلاسفه ما، مانند ابن رشد و بوعلی‌سینا که نظریات غربی را ترجمه می‌کردند، به دلیل ناآشنایی با مفهوم نمایش، در ترجمه‌ها به جای مثال‌های نمایش، از شعر عربی استفاده می‌کردند. همین موضوع باعث شد رابطه فلسفه و تئاتر به درستی شکل نگیرد. 
در کنار این، فرهنگ ما، مراسم آیینی را با این انگاره که «هنر نزد ایرانیان است و بس»، به عنوان تئاتر پذیرفته‌است، زیرا تعزیه و دو شکل نمایشی غالب ما هستند. در نمایش ایرانی هویت اسلامی و ایرانی غالب است، اما آنچه که به عنوان تئاتر وارداتی می‌شناسیم، هویت ایرانی در آن دیده نمی‌شود. 
برخی معتقدند تئاتر هنر خواص است و مخاطبان عام ندارد، اما این تصور اشتباه است؛ از ابتدا، تئاتر یونان با حضور هزاران تماشاگر عام شکل گرفت، یعنی تماشاگر خاص ندارد. گرچه گونه‌هایی از تئاتر وجود دارند که مخاطبان خاصی دارند، اما ذات کلی تئاتر همواره ارتباط با مخاطب عام بوده است. 
یکی دیگر از دلایل این بی‌هویتی، تأثیر روشن‌فکرنما‌هایی است که به نام تجدد، تئاتر را به سبک غربی تبدیل کرده‌اند و همچنین سیطره بی‌چون‌وچرای حزب توده که هنر را صرفاً وسیله‌ای علیه حکومت می‌داند، نه در خدمت جامعه. این نگاه باعث شده است که هنر به‌ویژه تئاتر، بیشتر سیاسی و انتقادی باشد و کمتر به ریشه‌ها و هویت ملی توجه شود. حتی در حوزه فلسفه، با وجود تأثیرات افلاطون و ارسطو، ما هویت اسلامی- ایرانی خود را حفظ کرده‌ایم، اما در تئاتر این امر محقق نشده است. 
از سوی دیگر، جامعه‌شناسان، روانشناسان و فلاسفه ما شناخت کافی از تئاتر ندارند و همین ناآشنایی موجب شده هویت تئاتر ایرانی شکل نگیرد. همچنین سیستم فرهنگی و سیاسی، به دلیل نگرانی از ماهیت انتقادی هنر، به جای حمایت، بیشتر به محدودسازی و کنترل آن می‌پردازد که این موضوع خود مزید بر علت شده است. 
یکی از ویژگی‌های مهم تئاتر نسبت خاص آن با مخاطب است، یعنی تنها هنری است که بدون حضور و ارتباط با مردم، نمی‌توان آن را هنر واقعی دانست، اما متأسفانه در وضعیت فعلی، مردم نسبت و ادراک واقعی نسبت به تئاتر ندارند. 

شما فرمودید برخلاف تصور عموم، تئاتر برای قشر عام است، با توجه به این موضوع، مجله «صحنه» مخاطب هدفش چه کسی‌است؟ آیا مخاطب مجله صرفاً قشر خاص و حرفه‌ای تئاتر است یا اینکه مخاطبان عام با هر سطح سوادی هم می‌توانند آن را مطالعه کنند؟
دوماهنامه «صحنه» یک مجله تخصصی در حوزه تئاتر است. در واقع، بین انواع نشریات مانند هفته‌نامه، دو هفته‌نامه، ماهنامه، دوماهنامه، فصلنامه و سالنامه، هرکدام مخاطبان و جایگاه خاص خود را دارند. دوماهنامه معمولاً جایگاهی میان فصلنامه و مجله دارد و مخاطبان خاصی را هدف قرار می‌دهد؛ در اینجا منظور جامعه تخصصی تئاتر است. 
با این حال، از آنجا که «صحنه» در حال حاضر تنها مجله تخصصی تئاتر است و همچنین به دلیل توقف انتشار برخی نشریات مشابه، این مجله تلاش می‌کند ارتباط خود را با مخاطب عام نیز حفظ کند. 

 با توجه به شرایط نسبتاً کساد بازار مطبوعات و مجلات، به نظر شما آیا ضرورت داشت که این دوماهنامه به شکل چاپی منتشر شود؟ آیا این اقدام براساس ایده‌ای مشخص و مستحکم انجام شد یا می‌شد آن را صرفاً به صورت دیجیتال منتشر کرد؟
برخلاف تصور رایج که ما با دنیای دیجیتال آشنا هستیم، واقعیت این است که در کشور‌های پیشرفته همچنان مجلات معتبر تئاتر و منابع علمی به صورت چاپی منتشر می‌شوند و اعتبار بیشتری دارند. این موضوع مختص ایران نیست و در سراسر جهان نیز وجود دارد. 
مثلاً مجله تئاتری که من مدیریت می‌کردم، مطالبش تأثیرگذار بود و حتی اعتراض مسئولان را به همراه داشت، نشان‌دهنده اهمیت و مخاطب آن بود. 
اگر کتاب‌های دیجیتال وجود دارند، چرا هنوز کتاب‌های چاپی منتشر می‌شوند؟ این به فرهنگ جامعه مربوط است. با وجود جمعیت بالا، فروش کتاب‌های چاپی کند است و نویسندگان تعداد محدودی از کتاب‌های‌شان را چاپ می‌کنند. در حوزه تئاتر نیز حدود ۵ تا ۶ هزار دانشجو نیازمند منابع علمی چاپی و معتبر هستند. 

آقای قادری! در این ماهنامه «صحنه» موضوعات متنوعی از جمله تئاتر ایران، تئاتر جهان، نقد نمایشنامه‌ها، معرفی کتاب و مسائل مختلف حوزه تئاتر پوشش داده می‌شود. می‌خواهم بدانم در این نشریه که مجموعه‌ای از مقالات از سوی نویسندگان مختلف منتشر می‌شود. معیار شما برای انتخاب این مقالات و نویسندگان چیست و نویسندگان چگونه انتخاب می‌شوند؟
ما به دلیل عدم اعتقادمان به این جمله که «هنر نزد ایرانیان است و بس» علاوه بر پرداختن به تئاتر ایران، همزمان تئاتر جهان و اتفاقات روز این حوزه را نیز معرفی می‌کنیم. البته مهم‌ترین بخش ماهنامه مربوط به «میز ایران» است، یعنی تمرکز اصلی روی تئاتر ایران است. 
از گذشته تاکنون، تأکید ما بر «تئاتر» بوده، نه صرفاً نمایش. به‌صورت گام‌به‌گام و از منظر تاریخی پیش می‌رویم و معتقدیم در دنیای تئاتر، بدون نقد و نظریه‌پردازی، رشد و پیشرفت ممکن نیست؛ به همین دلیل بخشی به نام «نقد» نیز در ماهنامه داریم. 
در انتخاب نویسندگان، سه دسته مقالات داریم: بخشی که موضوع به نویسندگان سفارش داده می‌شود، بخشی که مقالات به‌صورت ارسالی به دست ما می‌رسد و بخشی که مربوط به گفت‌و‌گو‌ها و نقد‌های حضوری است. البته بسیاری از نویسندگان به دلیل ترس از نقد یا برداشت اشتباه از حضور در جلسات نقد حضوری خودداری می‌کنند، چراکه نقد را صرفاً به معنای ایرادگیری می‌دانند. 
ما اعتقاد داریم که مجله «صحنه» تنها برای گروه یا طیف خاصی از افراد نیست و به دلیل وابستگی‌اش به حوزه هنری، محدود به آن نیست. ما با تمام کسانی که بتوانند بر اساس مرام‌نامه و معیار‌های ما درباره تئاتر بنویسند، ارتباط برقرار می‌کنیم، اینکه آنها همکاری کنند یا خیر، انتخاب خودشان است. 

شما در انتهای هر شماره، چکیده‌ای به زبان انگلیسی نیز منتشر می‌کنید، علت این اقدام چیست؟
بخش چکیده‌های انگلیسی فقط مربوط به مطالب تألیفی ماست که به تئاتر ایران و نظریه‌پردازی ایرانی اختصاص دارد. هدف از این کار، ارسال این مجله به کتابخانه‌ها و دانشگاه‌های خارج از کشور است که با توجه به امکانات ما، مجله را برای آنها ارسال می‌کنیم. آنها با خواندن چکیده می‌توانند در صورت نیاز درخواست ترجمه کامل مقاله را داشته باشند. این اقدام به منظور ایجاد تعامل و ارتباط بیشتر با جامعه تئاتر جهان است. 

درباره همکاری مجله «صحنه» با حوزه هنری نیز بفرمایید؛ چاپ این مجله از سوی حوزه هنری چگونه انجام می‌شود؟
مجله «صحنه» ریشه‌اش به دوره سیدمرتضی آوینی و مجله «سوره» بازمی‌گردد، جایی که بخش «صحنه سوره» از سوی نویسنده اداره می‌شد. پس از شهادت آوینی و تغییرات مدیریتی، مجله «صحنه» به عنوان یک نشریه مستقل منتشر شد، هرچند نویسنده چند بار از آن کنار گذاشته و دوباره بازگشت. این مجله با چالش‌ها و هجمه‌هایی از سوی برخی جریان‌های روشنفکرنما و اپوزیسیون مواجه بوده که به دلیل ارتباط آن با حوزه هنری، حاضر به همکاری نشده‌اند. 
امروز «صحنه» در کتابفروشی‌های معتبر تهران و با همکاری «سلوک هنر» در کتابخانه‌های سراسر کشور عرضه می‌شود و نویسنده امیدوار است که مجله به مرور زمان جایگاه اصلی خود را در تئاتر ایران پیدا کند. 

به عنوان سؤال پایانی، وضعیت تئاتر ایران و نمایشنامه‌نویسی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا می‌توان گفت که تئاتر امروز ایران در شرایط نامناسب و بحرانی قرار دارد؟
وضعیت تئاتر ایران بحرانی است و دلیل اصلی آن سیاستگذاری‌های نادرست مسئولان و کمبود بودجه فرهنگی است که حتی از حوزه‌هایی مثل فوتبال کمتر است. برخی به سمت تئاتر خصوصی رفته‌اند، اما بدون درک درست از ماهیت آن؛ در دنیا دولت‌ها به حمایت از تئاتر ادامه می‌دهند بدون دخالت مستقیم. 
تئاتر خصوصی به دلیل نیاز به سودآوری، معمولاً به سمت نمایش‌های سطحی و عامه‌پسند گرایش دارد و از موضوعات جدی دور می‌شود. تصور اینکه تئاتر باید بدون حمایت دولت خودکفا باشد، غلط است، چون تئاتر مثل علوم یا فلسفه نیاز به حمایت دارد. 
همچنین مشکل دیگری به نام «روشنفکرزدگی» وجود دارد که باعث شده عده‌ای فکر کنند تئاتر ارزشمند یعنی اپوزیسیون صرف، در حالی که تئاتر واقعی نقد اجتماعی عمیق است بدون شعار‌های سیاسی سطحی. 
تئاتر مذهبی سطحی و کلیشه‌ای هم به هنر تئاتر ضربه زده و هویت اصیل تئاتر دینی مخدوش شده است، در حالی که نمونه‌های اصیل و کلاسیک این نوع تئاتر وجود دارد. 
در نهایت، قیمت دوماهنامه هنری مورد بحث مناسب و با حمایت حوزه هنری پایین نگه داشته شده تا دسترسی برای دانشجویان و علاقه‌مندان آسان باشد. 

آقای قادری نکته پایانی دارید؟
من باید اشاره کنم که این مجله، مجله شخصی من نیست، بلکه متعلق به همه ماست. این نشریه حاصل همت و تلاش بی‌بدیل آقای کوروش زارعی است که با وجود همه سختی‌ها ایستادگی کرد تا مجله منتشر شود. همچنین از مساعدت و همراهی آقای دادمان که نظرات ما را پذیرفت و حمایت کردند، بسیار سپاسگزارم. با توجه به محدودیت بودجه حوزه هنری و امکانات تئاتر، این حمایت‌ها بسیار ارزشمند است.

برچسب ها: هنر ، نمایش ، فرهنگ
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار