کد خبر: 1204558
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۴۰۲ - ۰۵:۴۰
روایت‌ها و تحلیل‌هایی از رویداد شهادت آیت‌الله دکتر محمد مفتح
از بدو پیدایش گروه فرقان، عده‌ای بر این باور بودند گروهی اینچنین سطحی و با هویتی نه چندان معلوم، نمی‌توانند در جایگاه آمران و حتی عاملان ترور‌ها قرار گیرند. برخی انسجام تشکیلاتی فرقانیان را به هم‌پیمانی نامرئی با سازمان موسوم به مجاهدین خلق و حتی عده‌ای نیز آن را به مراوده با سفارت امریکا و سازمان سیا مرتبط دانسته‌اند
زنده‌یاد رحیم نیکبخت‌میرکوهی

جوان آنلاین: در صبحگاه روز ۲۷ آذرماه ۱۳۵۸، شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح همراه با دو پاسدار خویش در صحن دانشکده الهیات دانشگاه تهران و به دست عوامل گروه فرقان به شهادت رسیدند. در مقال پی آمده چگونگی این رویداد، مورد روایت و تحلیل قرار گرفته است. امید آنکه تاریخ‌پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

در چند و، چون یک ترور
شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح در عداد عالمان پرنفوذ و انقلابی در تهران و حتی شهر‌های بزرگ ایران به شمار می‌رفت، چه اینکه در بسیاری از این شهر‌ها به سخنرانی پرداخته بود. در دوره‌ای که تقریباً تمامی کانون‌های اعتراض در تهران به تعطیلی کشیده شده بود، این مسجد قبا به مدیریت او بود که به روشنگری ادامه می‌داد و در عین حال، رژیم نتوانست بهانه‌ای برای تعطیلی آن به کف آورد. بدیهی بود در پی پیروزی انقلاب اسلامی و کلید‌خوردن موج ترور‌ها از سوی گروه موسوم به فرقان، او در عداد نخستین اهداف تروریست‌ها باشد. وی پس از ترور دوست و همکارش شهید آیت‌الله مرتضی مطهری، چندین بار از طریق تلفن و نامه به مرگ تهدید شد، اما آن را به هیچ گرفت و به تلاش روشنگر خویش تداوم بخشید، با این همه و در نهایت، در صبحگاه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ و در حال ورود به دانشکده الهیات دانشگاه تهران (محل کار خود)، از سوی تیمی متشکل از کمال یاسینی، عباس عسکری و برخی دیگر از اعضای گروه فرقان به شهادت رسید. اکبر گودرزی رهبر این فرقه، در بازجویی‌های پس از دستگیری، درباره چگونگی ترور آیت‌الله مفتح آورده است: «از این جریان، من جز نوشتن اعلامیه اطلاعی ندارم و مسئول این امر، عباس عسگری است که با افرادی که خود می‌شناخته و ارتباط داشته، مطرح کرده است...».
همانگونه که اشارت رفت، عامل اصلی پروژه ترور آیت‌الله مفتح، فردی به نام کمال یاسینی بوده است. نامبرده نیز در بازجویی‌های خویش، در باب علل این اقدام تروریستی آورده است: «اما در مورد دکتر مفتح، پرواضح است که نقشی که دکتر در زیربنای این رژیم داشت و همچنین شرکت فعالانه او در برپایی دستگاه سازمان امنیت و سازشکاری‌های او با رژیم شاه (که در اعلامیه‌ای هم افشا شد) و دیگر... دلایلی برای این گونه برخورد نزد ما محسوب می‌شد، اما در شکل کلی، انجام ترور‌ها ناشی از این دیدگاه بود که از لحاظ ایدئولوژیک خصوصاً و توده‌های محروم عموماً، با این رژیم هیچ نقطه وحدتی نداشتیم و تضاد ما با او [رژیم]، به حالت تعارض رسیده بود، مخصوصاً با کشتار کردستان...».

آنچه در صحن دانشکده الهیات گذشت
از بدو پیدایش گروه فرقان، عده‌ای بر این باور بودند گروهی اینچنین سطحی و با هویتی نه چندان معلوم، نمی‌توانند در جایگاه آمران و حتی عاملان ترور‌ها قرار گیرند. برخی انسجام تشکیلاتی فرقانیان را به هم‌پیمانی نامرئی با سازمان موسوم به مجاهدین خلق و حتی عده‌ای نیز آن را به مراوده با سفارت امریکا و سازمان سیا مرتبط دانسته‌اند. قدر مسلم اینکه آنان تصمیم به انجام ترور‌ها را به یک‌باره اتخاذ نکردند و از مدت‌ها قبل، در پی از میان برداشتن رجال نامور انقلاب اسلامی بودند، حتی به نظر می‌رسد تروریست‌های وابسته به آن نیز بسیار حرفه‌ای عمل کرده و دوره‌های تیراندازی از راه‌های دور و نزدیک را دیده بودند. به هرروی و همانگونه که اشارت رفت، آیت‌الله دکتر محمد مفتح در ساعت ۹ صبح ۲۷ آذرماه به شکلی هولناک به شهادت رسید. کمال یاسینی عامل اصلی این ترور درباره نحوه تصمیم‌گیری در این باره، به نکات پی آمده اشارت برده است: «ترور مفتح را در ابتدا من پیشنهاد دادم و برای شناسایی، از محمد [نوری]و حسن [نوری]و خودم استفاده شد. یادم نمی‌آید که آیا محمود [کشانی]در شناسایی بود یا نه، ولی پس از انجام مراحل شناسایی و برای انجام عمل، با استفاده از موتور هوندا ۱۲۵ که داشتیم، قرار شد مستقیماً من و محمد و حسن شرکت کنیم و محمود هم با ماشین وانت در جاده بزرگراه منتظر بایستد و پس از انجام عمل هم، برویم پیش محمود، من و حسن سوار ماشین شویم و محمد هم با موتور برود، البته فقط ما اسلحه داشتیم و محمود چیزی نداشت. من مسئول مفتح بودم و حسن هم مسئول محافظش و محمد هم باید هوای راننده [ی شهید مفتح]را می‌داشت. اسلحه‌ها هم کلت بودند، مال حسن کالیبر ۴۵، مال من برونینگ که تیر یوزی می‌خورد و مال محمد هم لاما بود. حسن حمله را شروع و به طرف محافظ تیراندازی کرد. پس از آن، من هم به طرف دکتر دویدم. دکتر فرار کرد، داخل دانشکده در سالن رفت، من هم به دنبال او رفتم که حسن پس از زدن محافظ دکتر، یوزی او را برداشت، رفت پیش محمد و من هم پس از شلیک‌کردن به دکتر، از دانشکده بیرون آمدم. (گویا در این اثنا راننده دکتر که ما گمان می‌کردیم در ماشین بماند، بیرون آمده و به طرف حسن تیراندازی کرده بود که محمد هم در جواب او تیراندازی کرده بود که بعداً معلوم شد یکی از تیر‌ها به سر راننده خورده بود). به طرف موتور که آن طرف خیابان بود، رفتم. آن دو (محمد و حسن) منتظر بودند. پس از آن هم موتور به طرف جایی که قبلاً ماشین ایستاده بود، رفت...».

در لحظه‌های «وصال»
هنگامی که آیت‌الله مفتح از ناحیه پا مورد اصابت اولین گلوله قرار گرفت، به صورت مارپیچ خود را به محوطه و راهروی دانشکده رساند. در این فاصله هم دانشجویان و هم مردم، می‌توانستند مهاجمان را محاصره و دستگیر کنند، اما چنان وحشت‌زده شده بودند که هیچ کدام به این فکر نیفتادند و خود را در گوشه‌ای پنهان کردند! در نتیجه مهاجمان هم با خیال راحت، به تعقیب دکتر ادامه دادند. با وجود این دکتر به فرار ادامه می‌دهد تا سرانجام قدرتش را از دست می‌دهد و روی زمین می‌افتد و با دو دست، محل گلوله اول را روی پای می‌پوشاند، اما مهاجم اول در همین حال، خود را به دکتر می‌رساند و گلوله‌ای به فرق وی شلیک می‌کند! پیکر بی‌جان دکتر مفتح، از سوی دانشجویان به بیمارستان منتقل شد، اما تلاش پزشکان برای نجات وی به نتیجه نرسید. علاوه بر ایشان، دو محافظ او به نام «جواد بهمنی» و «اصغر نعمتی» نیز در این سوءقصد به شهادت رسیدند. بعد از ظهر همان روز، پیکر بی‌جان این سه شهید برای انجام تشریفات قانونی و صدور جواز دفن، به پزشکی قانونی انتقال یافت و در ساعت ۲ بامداد، به مسجد دانشگاه منتقل شد تا در روز بعد، از آن نقطه تا مقابل لانه جاسوسی امریکا تشییع شوند. صبح روز ۲۸/۹/۱۳۵۸ با حضور خانواده شهید، دوستان و نزدیکان دکتر مفتح از جمله: شهید آیت‌الله بهشتی، شهید دکتر باهنر و دیگران و نیز هزاران نفر از مردم تهران، پیکر‌های آیت‌الله شهید مفتح و دو پاسدارش تشییع شد. مردم شعار می‌دادند: «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، خمینی بت‌شکن صاحب عزاست امروز». پیکر‌های ایشان، سپس به شهرستان قم انتقال یافت. در ساعت ۴ بعد از ظهر روز ۲۸ آذر ماه، جنازه آیت‌الله مفتح با حضور گسترده مردم و در مراسمی باشکوه تشییع و در حجره ۲۳ صحن مطهر حضرت معصومه (ع) به خاک سپرده شد. به مناسبت شهادت دکتر مفتح و دو محافظش، علاوه بر امام خمینی، شورای انقلاب، مقامات دولتی و انقلابی، اعلامیه‌های متعددی منتشر کردند. در این سوگ، مدارس و دانشگاه‌ها یک روز تعطیل شدند. سرانجام اعضای گروه فرقان پس از انجام جنایاتی هولناک، در دی ماه سال ۱۳۵۸ دستگیر شدند و پس از محاکمه، به سزای اعمال خویش رسیدند.

در آیینه توصیف پیر مراد
همانگونه که اشارت رفت، آیت‌الله دکتر محمد مفتح به عنوان یکی از شاگردان امام خمینی در جریان نهضت اسلامی به رهبری ایشان، تلاش‌های بسیاری کرد. وی نسبت به امام، ارادتی مخلصانه داشت. در سخنان شخصی و خصوصی او در جمع خانواده، این ارادت قلبی به طور کامل مشخص بود. در مورد اقداماتی که فکر می‌کرد امام قلباً مایل به انجام آن است، آن کار را انجام می‌داد و اگر خلاف آن نیز بود، از انجام آن خودداری می‌کرد، چه رسد به کار‌هایی که امام خمینی درباره آن، امر و نهی صریح داشتند. دکتر مفتح عقیده داشت درس و بحث امام خمینی، ارزش علمی بسیاری دارد و می‌گفت: «آیت‌الله‌العظمی بروجردی مرجع بودند. وقت ایشان بیشتر صرف امور مرجعیت می‌شد، ولی حضرت امام این مسئله را نداشتند، بنابراین فرصت کافی برای مطالعه و تحقیق برای ایشان مهیا بود...». ایشان به جهت اخلاص، زهد، تقوا و مبارزات قاطع رهبر کبیر انقلاب، به آن بزرگ بسیار علاقه‌مند بود. امام خمینی در سال ۱۳۴۵، نامه‌ای در جواب نامه آیت‌الله مفتح، به وسیله یکی از پیک‌های خود ارسال داشته بود. پیک دستگیر و نامه ارسالی حضرت امام به دست ساواک افتاد و متن نامه رهبر انقلاب، در پرونده شهید مفتح بایگانی شد. این نامه گویای مقام و مرتبت دکتر مفتح نزد رهبر نهضت اسلامی، آن هم در سال‌های اختناق است: «خدمت ذی‌سعادت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقه‌الاسلام آقای مفتح (دامت افاضاته). به عرض می‌رساند، مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و حاوی تفقد از این جانب بود، موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جناب عالی را از خداوند تعالی مسئلت می‌نماید. باید از زحمات و ثبات قدم جناب عالی، تقدیر و تشکر کنم. امید است ان‌شاءالله تعالی منظور نظر خداوند تعالی باشید...».
در طول فعالیت‌های تبلیغی و منبر‌های متعددی که آیت‌الله مفتح از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۲ رفته بود، به‌کرات چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم، یاد و خاطره استاد والامقام خود را گرامی داشته و به رغم تذکرات متعدد، برای سلامتی او دعا کرده بود. از جمله در یکی از سخنرانی‌هایش در هیئت محبان‌الحسین تهران در آذر ماه ۱۳۴۵، ضمن یادآوری خاطره تشییع باشکوه پیکر آیت‌الله بروجردی خاطرنشان کرده بود: «در مجلس سوم ترحیم آیت‌الله بروجردی، یکی از مراجع بزرگ در کنار من نشسته بود، مرجعی که نامش باعث افتخار من است. آن کسی که او را به هر کجا ببرند، عزیز خواهد بود. آن مرجعی که هر کجا نامش برده شود، قلب‌ها شاد و اشک‌ها از دیده جاری خواهد شد. آن شخص که نامش را نمی‌توانم روی منبر بگویم. آن کسی که هر روز بعد از هر نماز او را دعا می‌کنم، افتخار شاگردی او را دارم...».
آیت‌الله مفتح در جریان مراسم استقبال از رهبر انقلاب اسلامی، مسئولیتی را به عنوان سخنگوی کمیته استقبال از امام بر عهده داشت. او در ۱۲ بهمن و به همراه آیت‌الله مرتضی مطهری، در جایگاه مخصوص سخنرانی امام در بهشت زهرا حاضر بود. محمدمهدی مفتح، فرزند شهید در این باره می‌گوید: «حضرت امام در صحبت‌شان، به تشکیل مجلس سنا اشاره کردند. می‌دانیم که امام، ابهت و جذبه خاص خود را داشتند. نشانه نزدیکی شهید مفتح به امام این بود که به امام خمینی گفتند: آقا منظورتان از مجلس سنا، مجلس مؤسسان است دیگر؟ حضرت امام فرمودند: بله، مجلس سنا چیز بی‌خودی است، ما مجلس مؤسسان تشکیل می‌دهیم، برای بررسی قانون اساسی...».

خورشید در سوگ
پیامی که امام خمینی پس از شهادت آیت‌الله مفتح صادر کرده‌اند، نشان از علاقه متقابل ایشان به شاگرد فاضل خویش دارد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انا الله و انا الیه راجعون
آنگاه که منطق قرآن آنست که ما از خداییم و به سوی او می‌رویم و مسیر اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولیای خدا (علیهم‌السلام)، شهادت را یکی از دیگری به ارث می‌بردند و جوانان متعهد ما برای نیل به شهادت در راه خدا درخواست دعا می‌کرده و می‌کنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده‌اند، دست به ترور وحشیانه می‌زنند. ما را از چه می‌ترسانند؟ امریکا خود را دلخوش می‌کند که با ایجاد رعب در دل ملت که سربازان قرآنند، می‌تواند وقفه‌ای در مسیر حق و عقبگردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند! غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی [است]که دنیا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی‌خبرند. اینان از کوردلی، صحنه‌های شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در پس هر شهادتی که در پیش چشمان خیره آنان منعکس است، نمی‌بینند، صُمٌّ بُکمٌ عُمی فَهُم لا یعقلون. اینان می‌بینند که هزارو ۳۰۰ سال بیشتر از صحنه‌حماسه‌آفرین کربلا می‌گذرد و هنوز خون شهیدان ما، در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش است. جناب حجت‌الاسلام دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام (رحمت‌الله علیهم)، به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما، حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را برافروخته‌تر و جنبش قیام ملت را متحرک‌تر کردند. خدای‌شان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد. امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و قلم او، بهره‌ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود و امید است از شهادت امثال ایشان، بهره‌ها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند اسلام تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت می‌دهم، سلام بر شهیدان حق.
روح‌الله الموسوی الخمینی
۲۷/۹/۱۳۵۸،
۲۸ محرم‌الحرام ۱۴۰۰
امام خمینی علاوه بر این پیام خود در مورد شهید آیت‌الله دکتر مفتح یا به قول ایشان «دانشمند محترم» و «استاد محترم» در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های دیگری هم اشاراتی به این شهید حوزه و دانشگاه داشته‌اند. از جمله در مصاحبه با حسنین هیکل روزنامه‌نگار مصری، در تاریخ ۲۸/۹/۱۳۵۸ فرمودند: «شما یک مقداری باشید توی این مردم، همین‌هایی که اینجا الان فریاد دارند می‌زنند. یک مقداری توی این‌ها باشید، ببینید که این‌ها منطق‌شان چیست؟ این‌ها می‌گویند: ما می‌خواهیم که شهید بشویم. همین امروز که در روزنامه من دیدم، این عیال مرحوم آقای مفتح می‌گوید که ما افتخار می‌کنیم که شهید دادیم. یک مردمی که بانوانش این طور باشند به شهادت سرپرست‌شان، آن هم یک چنین سرپرستی افتخار بکنند و بسیاری از این زن‌ها که جوان‌شان را از دست دادند، می‌آیند پیش من می‌گویند که ما باز هم داریم، باز هم داریم تقدیم کنیم...».
در همین روز امام خمینی در جمع قهرمانان کشتی و باستانی‌کاران، مطالبی دیگر در مورد انگیزه دشمنان انقلاب اسلامی، در انجام این ترور‌ها فرمودند: «من از حماقت این‌ها تعجب می‌کنم. این‌ها نمی‌خواهند که یک فردی مثل آقای مطهری و مثل آقای مفتح را از [بین]ببرند، این‌ها وسیله است برای اینکه نهضت را سست کنند و حماقت‌شان این است که دیده‌اند این‌ها که هر فردی را که این‌ها ترور می‌کنند، مردم ایران برای نهضت بیشتر وارد میدان می‌شوند. اگر این طور بود که مثلاً آن وقتی که مرحوم مفتح را ترور کرده بودند، یک نیمی از مردم عقب‌نشینی کرده بودند، آن وقت نیم دیگرش هم مرحوم آقای قاضی را مثلاً ترور می‌کردند و مرحوم آقای مفتح را و دیگران را...».
امام خمینی انگیزه این جنایت‌ها را محروم بودن گروه فرقان از رحمت الهی می‌داند و می‌افزاید: «این چه انگیزه‌ای دارد که این‌ها به این جنایت دست می‌زنند؟ این‌ها همه برای این است که خدای تبارک و تعالی این‌ها را کور کرده است، این‌ها را از ادراک راه صحیح محروم کرده است، یعنی خودشان اسباب محرومیت را فراهم کردند. خودشان اسباب این شدند که عنایت خدا که باید همه قشر‌ها را هدایت کند، این‌ها خودشان را محروم کردند...».
در روز ۲۹ آذر ماه، دانشجویان دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران با حضور در قم، شهادت رئیس دانشکده خود را به امام خمینی تسلیت گفتند. ایشان هم طی سخنانی گفتند: «در انقلابات این مسائل هست. هیچ انقلابی نمی‌تواند که اجتناب کند از این طور مسائل. انقلابی که اساس چپاولگری‌های شرق و غرب را به هم زده است و دست طمع آن‌ها را قطع کرده است، نمی‌شود که همین طور آرام‌کار تمام بشود. باید مستعد باشیم برای تحمل این طور پیشامد‌ها که برای دنبال انقلاب است. مع‌ذلک این انقلاب از همه انقلاب‌هایی که در دنیا واقع شده است، آرام‌تر است. انقلاب‌ها ضایعات‌شان، میلیون، ۲ میلیون، ۵/۱ میلیون، حبس‌های‌شان هم، همین طورهاست. این انقلاب از باب اسلامی بودنش، این طور ضایعات را نداشته است، البته افرادی که یکی بعد از دیگری از دست می‌دهیم، افراد ارزنده‌ای هستند که ما امید داشتیم که این‌ها خدمت بکنند به اسلام بعدها، لکن مقدر این بود که به شهادت برسند...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار