سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: وحید جلیلی در این مناظره که از برنامه سینما چهار پخش شد، عنوان کرد: پس از سالهای اول انقلاب داشتیم به سینمای میانهای نزدیک میشدیم که هم به مخاطب عام نزدیک بود هم تلاش میکرد به افزودنیهای غیرمجاز آلوده نشود، در عین مردمی نخبگانی هم باشد، اما در یک مقطعی آوینیها حس کردند اتفاق دیگری افتاده است و دیدند یک بخش از اروپا هم به کمک جمهوری اسلامی آمده است!. این شکبرانگیز بود که چرا این را میپسندند. آوینی میگفت، سینما زبان مفاهمه ما با جهان است. در فضاهای گوناگون از جمله فضای نقد سینمای ما، باید مشخص کنیم که منظورمان از این کلمه چیست. از منظر مفهوم آگاهی کاذب اگر بخواهیم به این کلمه نگاه کنیم سینمای روشنفکری ما شدیداً ایدئولوژیک است، یعنی به عنوان یک ابزاری به سینما نگاه میکند که با او باید جلوی ایجاد پارادایمهای جدید را بگیرد.
محمد قوچانی در ادامه این مناظره گفت: من فکر میکنم اگر انقلاب اسلامی نبود اصلاً سینمای ایران نداشتیم، البته این نقدها وارد است و اگر این فضا نبود چیزی به اسم سینمای ایران معنا پیدا نمیکرد. با وجود کارگردانهایی مثل داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی که قبل از انقلاب کار میکردند و کارهای خوبی هم کم و بیش ساخته بودند، اما سینما زاییده انقلاب است. مثل انتخابات است، انتخابات پدیدهای است که با انقلاب گره خورده است. مثل مشارکت زنان است، اگر انقلاب نبود این سطح مشارکت زنان را در این جامعه مذهبی متدین نداشتیم.
در بخش دیگری از این مناظره سردبیر روزنامه سازندگی با تأکید بر اینکه فیلم محبوب من «فروشنده» نیست، بیان کرد: قهرمان ایدهای است که کلاً با ایده سوسیالیستی سازگاز نیست. در این ایده قهرمان مردم هستند، اما همان مردم هم به قهرمان نیاز دارند. این ایده سوسیالیستی هم در جشنوارههای ما بود هم در بخشی از مردم انقلابی ما بود. در سیاستگذاری هم وجود داشت. اگر ادامه پیدا کند بدون اینکه من علاقهای به امریکا و سیستمش داشته باشم! اوجش میشود هالیوود. دو نکته دارد؛ قصه و قهرمان که مسئله شما را حل میکند؛ بحرانی که امروز جامعه ما دارد. معتقدم تشییع پیکر شهید سلیمانی جدا از همه علل دیگر نیاز مردم به یک قهرمان است. این در سینمای ما حتی در سینمای حزبالله نبوده است.
جلیلی پاسخ داد: تشییع جنازه شهید سردار سلیمانی واکنشی بود از جامعه تحریم شده ایرانی که سالها به او گفته بودند در مرزهای خودت بنشین؛ نه با غزه کار داشته باش نه با لبنان. جامعه ایرانی تمنای تاریخی خود را در این تجلیل بزرگ نشان داد. منتقد باید تلاش کند اگر کار درخشانی شکل گرفت آن را به جریان تبدیل کند. یک کار درخشان مثل «بازمانده» که ساخته میشود چرا به جریان تبدیل نمیشود؟ همان سیفالله داد وقتی در مقام سیاستگذار قرار میگیرد دیگر آن آدم نیست، حرف من این است.
وی افزود: وضعیت سینمای ما غیرطبیعی است. اگر طبیعی پیش میرفت خود سینما اقتضا میکرد که فیلم شهید رجایی ساخته شود، یعنی الیور استون هم وقتی میآید ایران و رجایی به او معرفی میشود میگوید عجب ایدهای. ما که فیلمسازان خوبی داریم و بدنه جوانی در این سالها تربیت کردهایم مختاریم. ما در فیلمهایمان تهرانیزه شدن را داریم که البته واقعیت جامعه است. وقتی سیاستمداران و دولتها فقط تهران را میبینند، نمیشود به سینماگر زیاد ایراد گرفت. نکته دیگر اینکه سینمای ایران تاریخ را نمیبیند. تاریخ این همه ماجرا دارد. مشکل ما سینمای سانسور است که پس از ۴۰ سال به موضوعات دراماتیک توجهی نکردهاند. سینمای طبیعی اجازه میدهد قهرمانها در قاب سینما دیده شوند. سالهاست مجید شهریاری شهید شده و کسی سراغ او نرفته است.