کد خبر: 973169
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۵
واکاوی بازتاب حقوق بشر در فیلم‌های هالیوودی و ایرانی در گفت‌وگوی «جوان» با سعید مستغاثی
اصولاً جریان سینمای ایران تحت نفوذ قشر روشنفکرنما و سکولار است که به ریشه‌های سینما در دوران طاغوت بازمی‌گردد. هر نوع گرایش به سمت اسلام و ایدئولوژی برآمده از آن، با تهمت و بهتان سفارشی‌سازی، ایدئولوژیک و حکومتی بودن مواجه و سرکوب می‌شود
محسن محمدی
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: حقوق بشر یکی از مفاهیمی است که هالیوود و سینمای غرب با محمل قرار دادن آن در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر ایران تاخته‌اند. بدون دخترم هرگز، پرسپولیس، سنگسار ثریا و زنان بدون مردان از جمله آثاری هستند که با رویکرد سیاسی، اما به بهانه حقوق بشر، فرهنگ و سبک زندگی ایرانی اسلامی را مورد هجمه قرار داده‌اند. بررسی دلایل این رویکرد مغرضانه و کیفیت چگونگی مواجهه و مقابله سینمای ایران با آن و البته نوع نگاه سینماگران وطنی به مقوله حقوق بشر در آثارشان بهانه گفت‌وگوی «جوان» با سعید مستغاثی نویسنده، روزنامه نگار و منتقد سینمایی است.

سینمای هالیوود تا به امروز چقدر به بهانه حقوق بشر به ایران تاخته و سعی در مخدوش کردن چهره کشور ما در دنیا داشته است؟
در مجموع در بسیاری از آثار هالیوود نوعی اسلام‌هراسی مشاهده می‌شود و مسلمانان را در این آثار ضدتمدن نشان می‌دهند. این تب چنان در سال‌های اخیر بالا گرفته که برژینسکی، مشاور امنیت ملی دوران جیمی کارتر در مقاله‌ای در روزنامه واشنگتن‌پست هشدار می‌دهد که این پارانومای نشان دادن هر عرب و مسلمانی به عنوان تروریست را متوقف کنید که باعث به راه افتادن یک هولوکاست جدید خواهد شد. ببینید چه خبر است و کار در سینما و رسانه‌های غربی به کجا رسیده که فردی مانند برژینسکی هم واکنش نشان می‌دهد. یک زمانی در سینمای غرب سرخ‌پوست‌ها به عنوان انسان‌های وحشی و خطرناک نشان داده می‌شدند و حالا نوبت مسلمانان شده است. البته حتی در دوران اولیه سینما هم چنین رویکردی وجود داشته و مسئله‌ای سابقه‌دار است.

در برخی آثار سینمایی غرب می‌توان نشانه‌هایی از تاختن بر فرهنگ ایرانی را هم مشاهده کرد. مثلاً فیلم «بدون دخترم هرگز» که بسیاری از مناسبات موجود در خانواده‌ها و فرهنگ ایرانی را زیر سؤال می‌برد.
در فیلم بدون دخترم هرگز و حتی «پرسپولیس» بیشتر مباحث ایدئولوژیک برآمده از فرهنگ اسلامی زیر سؤال است. اصولاً سینمای غرب، متولیان و سیاستگذارانش ایران بدون اسلام را بسیار می‌پسندند، اما وقتی با اسلام ترکیب می‌شود آن وقت با آن به مشکل برمی‌خورند. بسیاری از خرده فرهنگ‌ها و آداب و رسوم ایرانی هم ریشه در قوانین اسلام دارد، از همین رو است که با حمله همه‌جانبه سینمای غرب مواجه می‌شود.

در پیوند با پرسش قبلی، عملکرد سینمای ایران را در انعکاس و بازتاب حقوق بشر اسلامی در آثار خود چگونه ارزیابی می‌کنید؟
دستاورد‌ها تقریباً صفر است. شاید تعداد آثار انگشت‌شماری در این زمینه ساخته شده باشد، اما اصولاً جریان سینمای ایران تحت نفوذ قشر روشنفکرنما و سکولار است که به ریشه‌های سینما در دوران طاغوت بازمی‌گردد. هر نوع گرایش به سمت اسلام و ایدئولوژی برآمده از آن، با تهمت و بهتان سفارشی‌سازی و ایدئولوژیک و حکومتی بودن مواجه و سرکوب می‌شود. حتی آثاری که به نسبت از بودجه و امکانات خوبی برخوردار بوده‌اند هم به واسطه همین نگاه نتوانستند آن چنان که باید و شاید سبک زندگی ایرانی اسلامی و هویت انقلابی را به نمایش بگذارند. اساس سینمای ایران هیچ‌گاه پس از انقلاب اسلامی اصلاح نشد و آن تفکر سکولار که از ابتدای ورود سینما به ایران در آن برقرار بود همچنان پابرجا است. اگر چه پس از انقلاب برخی مدیران متعهد کوشیدند سینما را به گفتمان انقلاب اسلامی نزدیک کنند و آثاری هم در این زمینه ساخته شد که البته قابل تقدیر است، اما همچنان جریان اصلی سینمای قصه‌گو در دست طبقه شبه‌روشنفکر و سکولار است. خوشبختانه در سال‌های اخیر با برگزاری جشنواره‌هایی مانند عمار و تشکیل سازمان‌هایی مثل اوج و سفیر تلاش‌هایی در زمینه ساخت آثار مستند و انیمیشن شده است که جای قدردانی دارد، اما همه چیز در کلیت به یک بازنگری اساسی نیازمند است.

چرا همین معدود سینماگران متعهد که به آن‌ها اشاره کردید کمتر سراغ موضوعاتی مثل حقوق بشر اسلامی رفته‌اند؟ آیا دغدغه‌ای در این زمینه وجود ندارد یا حمایت‌های لازم صورت نمی‌گیرد؟
رفته‌اند، نه این که نرفته باشند منتها آن قدر دست‌ها بسته است که نتیجه به چشم نمی‌آید. در فیلم‌هایی مثل «چ» و «به وقت شام» به شکل زیرپوستی به حقوق بشر اسلامی اشاره می‌شود، حتی در آثاری مثل «بدوک» و «بچه‌های آسمان» هم. هر جا فیلمسازان ما به گفتمان انقلاب اسلامی نزدیک شده‌اند طبعاً بحث حقوق بشر اسلامی هم به میان آمده است. فیلم «محمد رسول‌الله» مجید مجیدی نمایش حقوق بشر اسلامی را در جای جای خود دارد. خیلی از فیلم‌های دفاع مقدسی که به رفتار رزمندگان با اسرا می‌پرداختند و سبک زندگی‌شان را بازتاب می‌دادند هم حقوق بشر اسلامی را به نمایش می‌گذاشتند، اما به هر حال این آثار در اقلیت هستند و با وجود همه شعر‌ها و شعار‌ها به یک جریان اصلی در سینمای ما تبدیل نشده اند.

مسئولان و دست‌اندرکاران فرهنگی و به طور مشخص سینمایی کشور چقدر دغدغه پرداختن به مفاهیمی همچون حقوق بشر اسلامی ایرانی را داشته و دارند؟
این دوستان بیشتر در این فکر هستند که قطاری را که بر آن سوار هستند به حرکت درآورند، اما خیلی دغدغه چگونگی تعیین مسیر را ندارند. اگر چه بوده‌اند مدیرانی که سعی داشتند این ریل‌گذاری را تصحیح کنند، اما متأسفانه این قطار همچنان به راه خود می‌رود. البته باید به این نکته اشاره کرد که فرهنگ یک مسئله عمومی است و فقط به سینما خلاصه نمی‌شود. فرهنگ در همه فضا‌ها از جمله رسانه‌ها و ... باید جاری و ساری باشد و فقط نمی‌توان از سینما انتظار داشت. اگر در کلیت فضای فرهنگی کشور پرداختن به مفاهیمی همچون گفتمان انقلاب و حقوق بشر اسلامی نهادینه شود در نتیجه سینما هم از آن بهره خواهد گرفت و به این جریان می‌پیوندد. همه این ابزار‌های فرهنگی به نوعی با هم در ارتباط هستند. اصولاً اصلاح فرهنگی که به اندازه ۲۰۰ سال مورد تهاجم بوده است یک کار ۲۴ ساعته و جهادی را می‌طلبد تا به تعبیر امام راحل اسلام را آن چنان که هست معرفی کنیم. در این میان کشور‌هایی هم هستند که از طرق مختلف مثل رسانه‌ها، ماهواره‌ها، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به میدان آمده‌اند تا این اتفاق نیفتد و متأسفانه دستگاه‌های فرهنگی ما هم در برابر این تهاجم منفعل بوده‌اند. به نظرم اگر نبود فرهنگ اسلامی، عاشورایی و مذهبی، ملت ایران تا به امروز در برابر این هجمه‌ها تاب نمی‌آورد.

عجیب نیست که پس از گذشت چند دهه از حمله ناو امریکایی به هواپیمای مسافربری ایران هنوز هیچ فیلمی درباره این واقعه ساخته نشده است؟
البته این یک سؤال بنیادی است، اما نه، اصلاً عجیب نیست. وقتی در ۴۰ سال گذشته فقط یک فیلم درباره پیامبر اسلام (ص) ساخته شده و تقریباً هیچ اثر نمایشی راجع به ائمه اطهار (ع) و حتی بزنگاه‌ها و قهرمانان تاریخی‌مان نداریم دیگر جای تعجب ندارد که برای حمله ناجوانمردانه ناو امریکایی به هواپیمای مسافربری ایران هیچ فیلمی نساخته باشیم. همه این‌ها بازمی‌گردد به مسلط بودن روحیه سکولاریسم بر بدنه سینمای ما. باید از متولیان پرسید که چرا سینمای ما دست چنین افراد با چنین افکاری است؟ باید بدون تعارف بعد از ۴۰ سال این پرسش را با متولیان فرهنگی کشور مطرح کرد که چرا راجع به خود امام و انقلاب هیچ فیلم قابل دفاعی نداریم؟ سینمای امریکا در مورد هر واقعه تاریخی کوتاه‌مدت خود نیز اثر نمایشی دارد. متولیان مدعی فرهنگ در کشور باید پاسخگوی این پرسش باشند.

این کم‌کاری چقدر می‌تواند متأثر از همان تجربه‌های معدود، اما ناموفق ما در گذشته باشد. برای مثال، فیلمی که درباره امام راحل ساخته شد با آن همه حواشی و یا اثری که درباره حمله کماندو‌های امریکایی به طبس روی پرده رفت؟
اگر ما چند فیلم داشته باشیم که در این زمینه ساخته شده و دارای نقاط ضعف هستند، در عوض صد‌ها فیلم دیگر را هم داریم که اصلاًَ در جهت گفتمان انقلاب اسلامی قرار ندارند. در طول یک سال نزدیک به صد فیلم در سینمای ایران ساخته می‌شود که شاید فقط ۷ الی ۸ فیلم به مفاهیم انقلابی و اسلامی می‌پردازند و مابقی آثار به جریان دیگر تعلق دارند. جالب آن که بسیاری از آن ۹۰ فیلم دیگر که ناموفق هستند دوباره ساخته می‌شوند. برای مثال، فیلم‌های زیادی برای زیر سؤال بردن حکم قصاص ساخته شده و می‌شود که بسیاری از آن‌ها به شدت هم ضعیف و ناموفق بوده‌اند، اما ساخت این آثار همچنان ادامه دارد. بر فرض که چند فیلم ناموفق هم در زمینه انقلاب و شخصیت‌های آن داشته باشیم، اما این که دلیل نمی‌شود دیگر از ساخت آثار این‌چنینی دست بکشیم. به نظرم این پرسش کمی بی‌انصافانه است.

البته من قضاوت و پیش‌داوری ندارم و فقط در مقام پرسشگر چنین سؤالی را طرح کردم.
منظور من هم به سؤال شما نیست؛ این مسئله به طور کل مطرح است. شما ببینید چند فیلم درباره قصاص ساخته شده است. فکر نمی‌کنم آدم‌هایی که در طول سال‌های گذشته قصاص یا بخشیده شده‌اند تعدادشان به اندازه این تعداد فیلم و سریال بوده باشد. ده‌ها فیلم بلند و کوتاه و سریال درباره قصاص ساخته شده است، گویا یک هجمه و بخشنامه نانوشته در این زمینه وجود دارد یا مثلاً درباره حقوق زن چقدر مانور داده می‌شود، آن‌هم در قالب آثار به شدت ضعیف. اما از این سو، دریغ از یک فیلم درباره ائمه اطهار. اصولاً اثری ساخته نمی‌شود که بگوییم بعدی‌اش را بسازید یا نسازید. درباره حمله ناو امریکایی به هواپیمای مسافربری ایران اصولاً فیلمی ساخته نشده که بخواهیم درباره‌اش قضاوتی داشته باشیم. موانع پنهانی و نادیده‌ای در این زمینه وجود دارد؛ هم در تفکرات برخی مسئولان و هم در عمق جان بعضی از فیلمسازان شیفته غرب. در واقع همه این‌ها دست به دست هم داده‌اند تا اگر کسی بخواهد به طرف مسائلی مثل انقلاب اسلامی، حقوق بشر، شخصیت‌ها و وقایع انقلاب برود، سریع انگ حکومتی و ایدئولوژیک بودن و سفارشی ساختن به او بخورد. این در حالی است که بسیاری از همین روشنفکرنما‌های سکولار از منابع دولتی و حکومتی استفاده می‌کنند؛ همان‌هایی که به گفته خودشان فقط ماهانه ۱۰ هزار دلار برای خانواده‌هایشان در خارج از کشور می‌فرستند. باید یک بار برای همیشه نشست و درباره این اتفاقات در سینما و تلویزیون پرسش‌های اساسی مطرح کرد.‌

می‌دانید که هر ساله جشنواره‌های بین‌المللی فیلم حقوق بشر در چندین کشور دنیا از جمله افغانستان و نپال برگزار می‌شود. چرا ایران نمی‌تواند برای تبیین و بازگویی مفاهیمی همچون حقوق بشر اسلامی متولی برگزاری چنین جشنواره‌هایی باشد؟
اول باید فیلم‌هایی ساخته شود و بعد جشنواره‌ای بر اساس آن شکل بگیرد.

اگر جشنواره وجهه بین‌المللی پیدا کند و فراخوانی برای شرکت کشور‌ها و فیلمسازان مسلمان داشته باشد چطور؟
به نظر من اول باید خودمان فعالیتی در این زمینه داشته باشیم. احترام امامزاده با متولی است. قطعاً شرکت‌کنندگان ابتدا از خودمان خواهند پرسید که در این زمینه چه کرده‌اید؟ فیلم‌هایی که سفیران فرهنگی ما در جشنواره‌های مختلف هستند که البته خوشبختانه در چند دوره اخیر خیلی کم از آن‌ها استقبال شده است، همه با باور‌های ملی و اسلامی و از جمله حقوق بشر اسلامی در ضدیت هستند. مخاطب خارجی که این فیلم‌ها را می‌بیند چه برداشت و قضاوتی از کشور ما خواهد داشت؟ کار به جایی رسیده که خود منتقدان غربی هم اذعان دارند آنچه در برخی فیلم‌های ایرانی نشان داده می‌شود ربطی به واقعیت ندارد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار