جوان آنلاین: مترجم و پژوهشگر عرصه هنرهای نمایشی در یکصد و شانزدهمین نشست کتابخانه مرجع کانون به سواد بصری در آینه هنرهای نمایشی پرداخت و تأکید کرد برای نسل امروز باید روش درستدیدن، درستساختن و درستفهمیدن شکلها را بیاموزیم و در این امر نباید از هیچ هنری غفلت کنیم.
به گزارش «جوان»، یکصد و شانزدهمین نشست کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ادامه سلسله نشستهای «سواد زندگی» با موضوع «سواد بصری در آینه هنرهای نمایشی» با حضور قطبالدین صادقی نمایشنامهنویس، مترجم، کارگردان تئاتر و بازیگر سینما و تلویزیون و مدرس دانشگاه برگزار شد. صادقی سخنان خود را با اشاره به ریشه قداست کلام در ادیان و فرهنگهای سامی آغاز کرد و گفت: «از تورات که میگوید «خدا کلمه بود» تا «بشنو کلام یهوه را» و در فرهنگ کهن ما، اهمیت کلام و ارزشمند بودن گوش حاکم است. عبادت نوعی تکرار کلمه است و قداست معماری ما نیز با کلام درآمیخته است.» صادقی تأکید کرد: «ما هزاران سال فرهنگ شفاهی داشتیم و این فرهنگ آنچه را که ناقص بود، کامل کرد. از همینرو، راویان، حاملان فرهنگ متحرک ما بودند، اما امروز، این میراث به یک کلام یکسویه تبدیل شده که تقدس یافتهاست. این یکطرفگی کلام حتی در ساختار اجتماعی و روابط ما هم بازتاب یافتهاست.»
صادقی در ادامه، فرهنگ فناوری غرب را چالشی بزرگ برای جامعه کلاممحور ما دانست و خاطر نشان کرد: «فرهنگ غرب با تمام قدرت، با ابزار تصویر به دیگران حملهور شدهاست. در پاریس، هفتهای ۴۵۰ مجله رنگی، شبی ۶۰۰ نمایش و روزانه هزاران فیلم تولید میشود. ما فرهنگ تصویری نداریم. آنها در حال پیشروی و تحلیل نتایج فرهنگ صنعتی خودشان هستند و ما ناچاریم منفعلانه دنبالشان برویم.» او با ابراز نگرانی جدی از آسیبهای این انفعال گفت: «ما لحظهای را برای تحلیل فاعلانه از دست دادهایم و ضربه میخوریم. یکی از آسیبهای فرهنگ تصویری معاصر، تولید کلیپهایی با ۵۰۰ تصویر شتابان است که در واقع هیچچیزی را نشان نمیدهند، بلکه تمرکز و تعمق را از ما میگیرند. بچههای ما سطحی بار آمدهاند.»
زیباشناسی، تزئین نیست
صادقی تأکید کرد که این شکل واقعاً تعیینکننده است، زیرا «یک شکل در خودش یک آرامش روحی و معنوی هم به وجود میآورد.» او به نظریهای در میان زیباشناسان اروپا اشاره کرد که مفهوم «استاتیک» (زیباشناسی) را از یک امر تنها تزیینی فراتر میبرد: «زیباشناسی یعنی آن انسجام، تعادل و توازنی که عرض کردم. این یک قرتیبازی، تفنن یا تزیین نیست. آنها اعتقاد دارند که این زیباشناسی آخرین خاطره ازلی است که انسان با خودش از بهشت بیرون آورده است.» او ادامه داد: «ما در پی بازآفرینی آن تعادل زیبای مقدسی هستیم که انسان زمانی که در بهشت بود، آن را تجربه میکرد. این به ما آرامش میدهد. به عبارت دیگر، خلاقیت شکلی متوازن، یک آرامش معنوی و قدسی به ما میدهد و تا آنجا جلو میرود که از امری مذهبی سرچشمه میگیرد.» این مدرس دانشگاه در ادامه، سطوح مختلف درک تصویری و نشانهشناسی را شرح داد و هشدار داد که خوانش تصویری ما نباید فقط محدود به دیدن فیلم سینمایی باشد. او سه لایه را برای درک تصویر معرفی کرد و گفت: «در نشانهشناسی (سمیولوژی)، نشانه در واقع علامت است و تناظر یک به یک دارد. مثل عکس شما روی شناسنامه یا پرونده شغلی که معرف شماست و لاغیر. این نشانه هیچ ایهام تفسیری برنمیتابد و همه آن را میفهمند.» او لایه پیچیدهتر را «استعاره» دانست و گفت: «زندگی ما پر از استعارههای شکلی و فکری است. استعاره در واقع رابطه آنچه نشان میدهید با آنچه مورد نظر است را وصل میکند. مثلاً دست دادن یک استعاره است.» صادقی پیچیدهترین لایه را «نماد» معرفی کرد و گفت: «نماد بسیار بسیار پیچیده است. نماد را فرد به وجود نمیآورد، جمع به وجود نمیآورد؛ بلکه یک فرهنگ در طول تاریخ آن را میسازد. پشت نماد یک تاریخیت، یک مداومت تاریخی و ارزشهای متعدد معنوی و فکری وجود دارد. نماد دست شما نیست که آن را بیافرینید. در نماد، رابطه آنچه نشان میدهید یا میگویید با آنچه مورد نظر است، بسیار پیچیده و متعدد است.»
وحدت تصویر و کلام در اندیشه کهن
صادقی تأکید کرد، آموختن اندازهگیریها، چه در فضا، چه در زمان و چه در شکل، همان خلاقیت است و این شکلدهی نباید در ضدیت با کلام باشد، بلکه باید در همخوانی با آن صورت پذیرد. او افزود: «اگر آثار سهروردی را که من سالها روی آن کار کردم بخوانید، میبینید که ایشان در فضاهای روایتی، یک نسبت حیرتانگیز میان روایت تصویری و کلامی ایجاد کردهاست؛ جایی که روایت دانای کل یا روشنبین با تصاویری که آورده، در هم تنیده شدهاند.» او ادامه داد: «در اروپا از دهه ۸۰ به بعد، شاهد بازگشتی به سمت کلام، تئاتر دیالوگ و مونولوگ هستیم تا اجازه دهند افراد دوباره در درون خود، تصاویر را بیاورند، چراکه عدم تعادل، از جایی شروع میشود که تصویر بهتنهایی و بدون وزن کلامی باشد.»