سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: زندگی همانند جادهای است که هرکسی با خودروی خود در حال عبور از آن و طی کردن سفر زندگی خود است. فرمان دست شما قرار گرفته و به هر سمت که بچرخانید وارد جادهای جدید میشوید و مسیر زندگی خود را تغییر میدهید. انتخاب با شماست که فرمان را سمت دره بچرخانید یا سمت دشت یا در جاده اصلی بمانید. جادهای که در آن هستید، اگر صاف و هموار باشد سفر را برای شما لذتبخشتر و اگر دارای چالههای ریز و درشت فراوان و پر از دستانداز و سرعتگیر باشد، آن را به کامتان تلخ میکند. اگر زندگی منظمی داشته باشیم، بیشک مسیر برایمان هموار خواهد شد، اما اگر فردی بینظم و بیانضباط باشیم، هیچ چیز سر جای خودش قرار نمیگیرد و سرتاسر زندگی دچار آشفتگی و تلاطم میشود و سفر را به کاممان تلخ میکند.
از منظر رفتارشناسی منظم بودن ارتباط مستقیمی با شخصیت و رفتار بنیادین هر فردی دارد. نظم از آن دست خصوصیات و ویژگیهایی است که زمینه آن در سنین کودکی ایجاد میشود و در این بین والدین و مدرسه از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. والدین اصلیترین نقش را در این زمینه عهدهدار هستند. با مراقبت و آموزش در دوران کودکی فرزندان پدر و مادرها میتوانند این اخلاق نیک و پسندیده را در خلق و خوی آنان ایجاد کنند. البته بخش اعظمی از این آموزش را مدرسه انجام میدهد. در دوران مدرسه کودکان آموزش میبینند که سر ساعت حاضر شوند، بهموقع تکالیفشان را انجام دهند و همیشه مرتب و آراسته باشند.
تقریباً همه ما زمان کودکی وقتی نام ناظم مدرسهمان را میشنیدیم، لرزه بر انداممان میافتاد و از یادآوری چهره او در ذهنمان خودداری میکردیم. همیشه ترس خاصی از او داشتیم و هرگز دلمان نمیخواست با او روبهرو شویم. اما حالا که بزرگ شدهایم و یاد آن روزها میکنیم، به ترسهایمان میخندیم و بابت نظم و انضباطی که او به ما آموزش داده است، همیشه قدردانش هستیم.
خوشنظمی تأثیرات مثبتی بر اعصاب و روان، حس مسئولیتپذیری، روابط نیک با دیگران و زندگیمان دارد. پس با پرورش این اخلاق مثبت در خودمان میتوانیم از اثرات باارزش آن بهرهمند شویم.
اتفاقها و کارهای روزانه مانند قطعات پازلی هستند که با گذاشتن هریک از آنها سر جای خودشان میتوان از آشفتگی وضع موجود خلاص شد و نظارهگر تصویر زیبایی که در آخر نمایان میشود، بود. لازمه منظم بودن هر فردی داشتن برنامهای برای انجام امور روزانه است. هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم، میتوانیم با در نظر گرفتن کارهای مربوط به آن روز و مشخص کردن زمان انجام هریک از آنها با ذهنی باز به سپری کردن روزمان بپردازیم.
تعیین اهداف و برنامهریزی بلندمدت برای رسیدن به آنها نیز به زندگیمان نظم ویژهای میبخشد. ضمن توجه به امور کوچک و بزرگ و با برنامهریزی روزانه، ماهانه و سالانه بهراحتی خود را از کلافگی و دلمشغولیها رها کرده و از هر لحظه زندگیمان لذت خواهیم برد. پس اکنون با یک کاغذ و خودکار شروع به تعیین امور روزانه و اهدافتان کنید و مشخص کنید که برنامهتان در زندگی چیست؟ خواهید دید که تا چه اندازه از تأثیر این ساماندهی کوچک بر آرامش روان و انگیزهتان شگفتزده میشوید.
«سحرخیز باش تا کامروا شوی»؛ این جملهای است که از زمانهای گذشته بیان میشده و هنوز هم کارایی ویژه خود را دارد. صبح دارای شور و نشاط خاصی است و هر روز با دیدنش انسان این نکته را به خود یادآوری میکند که شکرگزار نعمتهای الهی و همچنین قدردان پروردگار خویش برای داشتن فرصتی دوباره باشد. شب زمان استراحت است و روز زمان فعالیت. بدن انسان از ساعت ۱۰ شب نیاز به خواب و استراحت دارد و در هر بازه زمانی به دفع سموم و تازه کردن بخشها و عضوهای مختلف میپردازد.
سعی کنید شبها بهموقع به رختخواب خود بروید و به استراحت بپردازید تا صبح زود پس از استراحتی کامل برخیزید و به امور روزانهتان رسیدگی کنید. بر هم خوردن این چرخه باعث آسیب جدی به سیستم اعصاب و روان میشود و عملکرد بسیاری از اندامهای داخلی و حتی پوست و مو را نیز دچار اختلال میکند. همچنین سحرخیزی باعث میشود زمان بیشتری را تا پایان روز در اختیار داشته و درنتیجه سر فرصت طبق برنامهریزی که از قبل انجام دادهاید به کارهایتان بپردازید و نظم را اجرا کنید. پس هوای مطبوع صبح را از دست نداده و با استشمام آن انرژی لازم تا پایان روز را دریافت کنید.
در هر دوره از برهه زمانی در حال سپری کردن و دست و پنجه نرم کردن با حوادث، اتفاقات و پشت سر گذاشتن آن دوران خاص هستیم. در دوران کودکی به دلیل نداشتن توانایی در تصمیمگیریهای درست و انجام امور، بیشتر بزرگترها مراقب کودکان هستند. در این دوران با مشخص کردن زمان انجام تکالیف درسی، بازی کردن، استراحت کردن، زمان خواب، زمان صرف غذا و... میتوانید زندگی آنها را مدیریت کرده و به آن نظم ببخشید. اما در دوران نوجوانی و جوانی بسیاری از امور را به خودشان بسپارید و فقط از دور مراقب باشید و هر جا از مسیر نظم زندگی خارج شدند، به آنها گوشزد کنید. در دوران بزرگسالی و کهنسالی شخص نیازی به غیر نداشته و عامل نظم در شخصیت وی نهادینه شده است. سعی کنید بهموقع در محل کار خود حاضر شوید تا از استرس شغلی به دور باشید. همچنین سر وقت در کلاس درس حاضر شوید تا در پی عجله به منظور رسیدن به محل مورد نظر دچار حوادث، اتفاقات و حتی درگیری با دیگران مثل رانندهها، عابران و... نشوید. اتاق مدیریت زندگیتان را پیدا کنید و از نظم ناشی از آن لذت ببرید.
حس مسئولیتپذیری را از همان دوران کودکی به فرزندان خود آموزش دهیم. این عامل سبب میشود که منظم بودن جزئی از خلق و خوی آنها شود و در بزرگسالی نیز تبدیل به فردی خوشنظم شوند. به طور مثال انجام تکالیف درسی و کارهای شخصیشان را به خودشان واگذار کنید. به آنها یادآور شوید که کسی جز خودشان مسئول کارهای اشتباهشان نیست.
افرادی که در کودکی نظم را نیاموختهاند، در بزرگسالی نیز نه تنها به خود بلکه به جامعه و دیگران هم آسیب وارد میکنند. آنها از زیر بار مسئولیتهای زندگی شانه خالی کرده و در مسیر زندگی مشترک هم، همسفر بدی بوده و باعث آزار و اذیت خود و دیگران میشوند. پس این بار حل کردن پیک شادی فرزندتان را بر عهده خودش بگذارید.
سعی کنید جزو افرادی باشید که همیشه قولشان قول است. فردی که خوشقول است تمام برنامهها و کارهایش را طوری میچیند که بتواند بهراحتی به همه امور رسیدگی کند. درنتیجه نظم و انضباط همیشه در زندگی چنین افرادی به چشم میخورد. فردی که ذاتاً انسان بدقولی است، همیشه حسی منفی با خود به همراه دارد و دائماً منتظر رفتار ناراحتکننده و ابراز نارضایتی از سوی دیگران است و موجی از استرسها و دلنگرانیها مدام آنها را فرا میگیرد. رعایت خوشقولی باعث ایجاد نظم در زندگی و شخصیت شما میشود. پس این بار که به شخصی قولی دادید سعی کنید پای آن بایستید.
اکنون با نظمی که به زندگیتان بخشیدهاید، میتوانید فرمان را سمت جادهای هموار بچرخانید و از سفر در این مسیر لذت ببرید.