جوان آنلاین: ایران در دهه۱۴۰۰ به نقطهای رسیده است که بسیاری از جمعیتشناسان آن را «چرخش بزرگ جمعیتی» مینامند. بر اساس آمار رسمی مرکز آمار ایران در تیر۱۴۰۴، جمعیت سالمندان کشور (۶۵سال به بالا) حدود ۱۰میلیونو۲۰۰هزار نفر است و همزمان تعداد سالمندانی که به دلایل مختلفی مانند فوت همسر، طلاق یا هرگز ازدواج نکردن تنها زندگی میکنند به ۸/۶ میلیون نفر رسیده است. این وضعیت نه فقط یک واقعیت فردی بلکه مسئلهای با پیامدهای روانی و خانوادگی است که بیتوجهی به آن میتواند به افسردگی، بیماریهای جسمی و احساس بیپناهی منجر شود. دکتر سیدهشهرزاد کلانتری، مشاور و استاد دانشگاه در این زمینه معتقد است افسردگی سالمندان اغلب از احساس تنهایی، کاهش استقلال و نگرانی از اینکه بار اضافی بر دوش خانواده هستند ایجاد میشود و نباید آن را روندی طبیعی دانست. او تأکید میکند: کاهش احساس تنهایی در سالمندان، حفظ ارتباطات خانوادگی و اجتماعی از جمله تماسهای تلفنی، دیدارهای کوتاه یا گفتوگوی مجازی با فرزندان و اطرافیان حس تعلق را تقویت میکند و احساس ارزشمندی به همراه دارد، همچنین یافتن معنا و هدف تازه از طریق کارهای داوطلبانه، پرداختن به علایق شخصی روزهای سالمندی را پربارتر میسازد. حمایت عاطفی خانواده، شنیده شدن و درک سالمند، مشارکت او در امور ساده خانه، ابراز محبت روزانه و ایجاد لحظههای شاد کوچک نیز از مهمترین راهکارهای کاهش افسردگی و ارتقای سلامت روان سالمندان است. گفتوگوی ما با این کارشناس را درباره چالشهای روانی سالمندان و راههای مراقبت عاطفی و خانوادگی از آنان میخوانید.
ابتدا بفرمایید برای آمادگی پیش از ورود به سالمندی چه توصیههای روان شناختی دارید؟
سالمندی بخشی طبیعی از چرخه زندگی است؛ مرحلهای که با تجربههای ارزشمند همراه است، اما ممکن است تغییرات جسمی و روانی خاص خود را به همراه داشته باشد. اگر از سالهای میانسالی برای این دوران آماده شویم، میتوانیم کیفیت زندگی خود را در سالهای بعد افزایش دهیم. در این باره مواردی پیشنهاد میشود که شنیدن آنها میتواند این کیفیت را تضمین کند. پذیرش واقعیت سالمندی از اصول مهم است، زیرا انکار یا مبارزه با تغییرات جسمی و روانی تنها اضطراب را افزایش میدهد و نگاه مثبت به این دوره به افراد کمک میکند آن را فرصتی برای آرامش، رشد معنوی و انتقال تجربه بدانند. انزوای اجتماعی و بیتوجهی به سالمندان یکی از عوامل اصلی افسردگی در آنان است و ارتباط مداوم با دوستان، خانواده و شرکت در فعالیتهای گروهی حس تعلق و شادی را تقویت میکند و حتی عضویت در گروههای داوطلبانه یا فرهنگی میتواند احساس مفید بودن را در فرد زنده نگه دارد. مغز نیز مانند بدن نیازمند ورزش است و مطالعه، آموزش مهارتهای جدید، بازیهای فکری یا حتی یادگیری کار با فناوری، ذهن را فعال نگه میدارد و احتمال افت شناختی را کاهش میدهد. رسیدگی به هیجانها به اندازه سلامت جسم مهم است و مشاورههای روان شناختی، شرکت در جلسات گروهی یا حتی نوشتن روزانه احساسات میتواند از بروز مشکلاتی مانند افسردگی و اضطراب پیشگیری کند. بازنشستگی و تغییر نقشهای اجتماعی گاهی احساس بیهودگی به همراه دارد و بهتر است افراد برای خود اهداف تازه تعریف کنند. مثل رسیدگی به علایق شخصی، مشارکت در فعالیتهای خیریه یا حتی وقتگذرانی با نوهها زیرا داشتن «هدف» یکی از کلیدهای شادی در سالمندی است. تغذیه مناسب، فعالیت بدنی منظم، خواب کافی و ترک عادتهای ناسالم مانند سیگار، نه تنها جسم بلکه روان را نیز سالمتر نگه میدارد.
در این دوران، چقدر احساس تنهایی و انزوا شایع است و چگونه میتوان آن را کاهش داد؟
اریک اریکسون سالمندی را زمانی برای زایندگی میداند نه دورانی از یأس. مشخصه فرایند پیر شدن، نزول تدریجی عملکرد برخی دستگاههای بدن است. دستگاههای قلبیعروقی، تنفسی، ادراری تناسلی، غددی، ایمنی و سایر بخشها به مرور دچار کاهش توان میشوند، اما این باور که پیری همواره با نقایص عمیق جسمانی و هوشی همراه است افسانهای بیش نیست چراکه بسیاری از افراد سالمند تواناییهای شناختی و جسمانی خود را تا حد قابل توجهی حفظ میکنند. احساس تنهایی یکی از تجربههای شایع در دوره سالمندی است. تحقیقات نشان میدهد درصد بالایی از سالمندان، به ویژه پس از بازنشستگی یا از دست دادن همسر و دوستان نزدیک، نوعی حس انزوا را تجربه میکنند. این احساس اگر ادامه دار شود میتواند به افسردگی، اضطراب و حتی مشکلات جسمانی منجر شود. برای کاهش احساس تنهایی در سالمندان، حفظ ارتباطات خانوادگی و دوستانه اهمیت زیادی دارد. تماسهای تلفنی، دیدارهای کوتاه یا گفتوگوی مجازی حس تعلق را تقویت میکند و شرکت در فعالیتهای اجتماعی مانند انجمنها، کانونهای بازنشستگی یا کلاسهای آموزشی انزوا را کاهش داده و احساس ارزشمندی ایجاد میکند. یافتن معنا و هدف تازه از طریق کارهای داوطلبانه، رسیدگی به علایق شخصی یا مراقبت از نوهها روزهای سالمندی را پربارتر میسازد و در موارد تنهایی شدید، مشاوره روان شناختی کمککننده است. فعالیت بدنی متناسب و ورزش ذهن نیز ضروری است. حل جداول و معما، مطالعه، قصهخوانی برای نوهها و شرکت در کلاسهای آموزشی ذهن را فعال نگه میدارد. حضور در جمعهای اجتماعی، کنسرتها، سفرهای گروهی و مشارکت در امور خیریه حس ارزشمندی و رضایت درونی را افزایش میدهد و به سالمندی شاد و معنادار کمک میکند.
معنویت و باورهای دینی چه تأثیری بر آرامش و رضایت سالمندان دارد؟
معنویت و باورهای دینی از مهمترین منابع آرامش در دوره سالمندی به شمار میروند. معنویت به آنان کمک میکند احساس کنند زندگی شان همچنان معنا و ارزش دارد. تأثیرات مثبت معنویت شامل کاهش اضطراب و افسردگی است. دعا، عبادت یا حتی مراقبه، به سالمندان حس آرامش و اطمینان میدهد. تقویت امید و معنا نیز از نتایج آن است چراکه باورهای دینی چشماندازی روشنتر از آینده ایجاد میکند و احساس بیهودگی را کاهش میدهد. افزایش تابآوری از دیگر آثار معنویت است. تقویت روابط اجتماعی نیز حاصل میشود چراکه حضور در جمعهای مذهبی و معنوی فرصت تعامل و دوستی را فراهم میسازد. شرکت در مراسم مذهبی، دعا کردن و مطالعه متون مقدس میتواند احساس ارتباط با نیروی برتر و دیگران را تقویت کند. دعا و تمرینات روزانه مانند مدیتیشن، میتوانند به افزایش آرامش و کاهش استرس کمک کنند. ارتباط با طبیعت، پیاده روی و وقت گذراندن در طبیعت و لذت بردن از زیباییهای طبیعی میتواند به افزایش احساس آرامش و ارتباط با جهان کمک کند. کمک به دیگران، شرکت در فعالیتهای داوطلبانه و کمک به دیگران میتواند احساس معنا و هدف در زندگی را تقویت کند.
سالمندان هنگام مواجهه با بیماریهای مزمن یا ناتوانی جسمی چه حمایتهای روانی نیاز دارند که خانوادهها باید آنها را بدانند و رعایت کنند؟
در چنین شرایطی، سالمندان بیش از هر چیز نیاز دارند احساس کنند کسی صدای آنان را میشنود. گوشدادن صبورانه به نگرانیها و دردهایشان، آرامش را تقویت میکند، حتی با وجود بیماری، سالمندان تمایل دارند در تصمیم گیریهای شخصی مشارکت داشته باشند. خانوادهها باید به آنان فرصت دهند در حد توان کارهای خود را انجام دهند و درباره مسائل مربوط به خود نظر بدهند. یادآوری توانمندی ها، خاطرات مثبت و تشویق به فعالیتهای ساده روزمره، به سالمندان کمک میکند با امید بیشتری به زندگی نگاه کنند. بسیاری از سالمندان نگرانند بار اضافی بر دوش خانواده باشند. ابراز محبت، قدردانی از حضور آنان و نشان دادن اینکه هنوز نقشی ارزشمند در خانواده دارند، این احساس را کمرنگ میکند. در صورت بروز نشانههای افسردگی یا اضطراب، مشاوره روان شناختی میتواند بسیار مؤثر باشد.
به خانوادههایی که با سالمندان پرنیاز یا بیمار زندگی میکنند چه توصیههایی دارید؟
سؤال خوبی مطرح شد. زندگی با سالمندان بیمار یا پرنیاز اگرچه دشواریهایی دارد، اما با نگاه درست میتواند به تجربهای سرشار از محبت و رشد تبدیل شود. مهم این است که هم خودِ خانواده دچار فرسودگی نشود و هم سالمند احساس آرامش و شادی کند. برای تقویت روحیه سالمند نکاتی گفته شد از جمله ابراز محبت روزانه و توجه به نیازهای عاطفی و احساس ارزشمندی. ایجاد لحظههای شاد کوچک مانند موسیقی، دیدن آلبوم عکسها یا گفتن خاطرات شیرین که فضای خانه را گرمتر میکند. مشارکت در امور ساده مثل آشپزی یا مراقبت از گلها حس مفید بودن را حفظ میکند و حفظ ارتباط اجتماعی با دوستان، همسایهها یا بستگان تنهایی سالمند را کاهش میدهد، اما برای تقویت روحیه خانواده، مراقبت از خود اهمیت دارد و اعضای خانواده باید زمانی برای استراحت، ورزش یا سرگرمی شخصی در نظر بگیرند تا فرسوده نشوند. تقسیم وظایف میان اعضای خانواده فشار روانی را کاهش میدهد و استفاده از خدمات مشاورهای یا کمک گرفتن از گروههای حمایتی میتواند احساس تنهایی خانواده را کم کند. نگاه مثبت به نقش مراقبتی و دیدن مراقبت از سالمند به عنوان فرصتی ارزشمند برای نشان دادن عشق و قدردانی، بار روانی را سبکتر میکند. حمایت عاطفی از سالمند، ارائه توجه به نیازهای روحی و تشویق به استقلال در راستای مراقبت از خود و توجه به بهداشت و سلامت شخصی، احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس او را تقویت میکند. ایجاد فرصت برای تصمیم گیری، احترام به تجربیات و دانش سالمندان و تکریم آنان، به حفظ عزت نفس و احساس ارزشمندی کمک میکند و تجربه مراقبت را برای خانواده و سالمند معنادارتر میسازد.
چگونه رابطه متقابل و محترمانه بین نسلها را تقویت کنیم؟
یکی از مهمترین عوامل آرامش خانواده و جامعه، داشتن رابطهای متقابل و سرشار از احترام میان نسل جوان و سالمند است. اختلاف سلیقه و فاصله فکری طبیعی است، اما میتوان با راهکارهایی ساده این فاصله را به فرصتی برای یادگیری و محبت تبدیل کرد. جوانان با گوش دادن به تجربهها و خاطرات سالمندان، حس ارزشمندی را در آنان زنده میکنند و در مقابل، سالمندان نیز با گوش دادن به دغدغههای نسل جوان، پیوندی عاطفی و صمیمی برقرار میسازند. هر نسلی شرایط متفاوتی را تجربه کرده است و احترام متقابل زمانی تقویت میشود که به جای مقایسه، تفاوتها پذیرفته شوند. مشارکت در فعالیتهای مشترک مانند گشت و گذار خانوادگی، بازیهای فکری یا حتی آشپزی جمعی، فرصت تعامل مثبت میان نسلها را افزایش میدهد. استفاده از واژههای محترمانه و مهربان، پایهای محکم برای ارتباط میان نسلها فراهم میکند. سالمندان میتوانند تجربههای زندگی را منتقل کنند و جوانان مهارتهای جدید مثل فناوری را آموزش دهند و این تبادل باعث ایجاد احساس مفید بودن در هر دو طرف میشود. رابطه میان نسلها زمانی شکوفا میشود که بر پایه احترام، صبوری و محبت بنا شود و خانوادهای که در آن سالمند و جوان یکدیگر را درک میکنند، فضایی سرشار از آرامش و نشاط خواهد داشت.