سرویس سیاسی جوان آنلاین: در بیانیه گام دوم، مجموعه دستاورد و تهدیداتی را که علیه نظام اسلامی و جامعه ایرانی در چهار دهه گذشته و سالهای آتی وجود داشته رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داده و به هر کدام از اقشار جامعه وظایفی را برای استمرار انقلاب اسلامی ایران گوشزد کردهاند، شاید بتوان یکی از تهدیداتی را که معظم له در سخنرانیهای چند ماه اخیر و حتی در این بیانیه (به صورت تلویحی) به آن اشاره کردهاند تفکرات و رویکردهای یک جریان سیاسی دانست که تلاش کرده با ابزارهایی که در اختیار دارد، کشور را در مسیر «وابستهگرایی» قرار دهد. این طیف رویه مقابل گفتمان انقلاب اسلامی را برای توسعه کشور مورد توجه قرار داده است؛ رویهای که عناصر آن در «اعتماد به غرب» و «تخطئه انقلابی گری» متمرکز شده و با عناصر گفتمان انقلاب که در گزارههایی مانند «روحیه خودباوری»، «استکبارستیزی» و «توسعه درونزا» ست کاملاً بیگانه است.
نسخه تسلیم، مانع پیشرفت کشور
«آن روشنفکرِ راحتطلب و ریاکار و منافق که اساس دشمنی امریکا را انکار میکند و نمیفهمد و نسخه تسلیم در مقابل امریکا برای ملت و دولت مینویسد، اگر عامل دشمن نباشد، حداقل مرد میدان پیشرفت کشور نیست»، این بخشی از سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب درباره کسانی است که نسخه تسلیم در برابر امریکا را مطرح و تلاش میکنند کشور را در مسیری به غیر از توسعه درونزا هدایت کنند. معظم له در اینجا به صراحت کسانی را که وجود دشمن را انکار میکنند نسخه نویسان تسلیم دولت و ملت در مقابل امریکا معرفی کردند. ایشان در تابستان امسال همچنین «اشرافیگری»، «اعتماد به بیگانه» و «بیتوجهی به طبقات ضعیف» را سه آفتی عنوان کردند که کیان انقلاب اسلامی را تهدید میکند؛ آفتهایی که رشد فزاینده طی چند سال اخیر داشته و عامل اصلی نارضایتی مردم نسبت به برخی از کارگزاران نظام اسلامی بوده و استمرار این آفتها میتواند هزینههای بیشتری را به کشور و جامعه اسلامی تحمیل کند.
تخاصم مستمر با گفتمان انقلاب
رویکرد جریان مورد اشاره سالهاست با مفاهیم گفتمان انقلاب اسلامی و اهداف نظام اسلامی در تناقض بوده و عملکرد نامناسب آنها در عرصههای اجرایی و سیاستگذاری و حتی قانونگذاری، عامل تخریب دستاوردهای انقلاب اسلامی در بسیاری از زمینهها بوده است. نباید فراموش کرد که از سال ۱۳۶۸ کنترل اقتصاد ایران توسط مدل نئولیبرالی (جریان مورد اشاره) شکل گرفت و البته از ۱۳۷۶ نقطه عطف این جناح شکل گرفت. انقلاب و نظام اسلامی، به رغم فشارهای گسترده تئوریک- میدانی این جریان برای استحاله آن، اهداف آرمانی و مردمی خود را حفظ کرده و توانسته در مقابل فضاسازیهای روانی- رسانهای این جریان و نظام سلطه به خوبی دوام بیاورد که این به معنای شکست مطلق جریان مذکور نیست کمااینکه آنها با تفکرات غلط خود در عرصه اقتصادی، عملکرد نامناسبی از خود به جا گذاشته و هزینههای این عملکرد را به پای اصل نظام میگذارند.
پادوهای لیبرالیسم چه شاخه مذهبی و چه شاخه غیرمذهبی آن، در طول تاریخ، به ویژه از قاجاریه تاکنون رقصهای مختلفی برای وابسته کردن کشور به غرب صورت داده و اگر چه این جریان عموماً تلاش کرده رویکرد خود را بر پایه مدرنیسم نشان دهد، اما صورت ایدئولوژیک آن نئولیبرال است و کارکرد خود را در بیتوجهی به اقشار آسیب پذیر جامعه نشان داده است.
نقطه افتراقی به نام «رسیدگی به حال محرومان»
سبک زندگی حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و عناصر اساسی گفتمان انقلاب اسلامی، رسیدگی به حال اقشار کم درآمد جامعه را به صورت ویژه مورد تأکید قرار میدهد. بر همین اساس، آرمانگرایی انقلابی علت مشکلات امروز جامعه ما نیست بلکه مدیران رانت خوار و متکبر و نور چشمی و نئولیبرال علت مشکلات امروز جامعه هستند. حال برای آنکه بتوان کار را به دست جوانان انقلابی و مومن (مورد تأکید در بیانیه گام دوم رهبرمعظم انقلاب) سپرد، باید زمینه تعدیل نئولیبرالهای فرهنگی- سیاسی را در ساختار حاکمیت اسلامی فراهم و عناصر آن را پاکسازی و افرادی را از نسلهای چهارم و حتی پنجم انقلاب تربیت کرد که زمینه نفوذ «شبکه انسانی» وابسته به طیف غربزده را به شدت تحدید کنند.
بیانیه دوم معظم له را زمانی که در مقابل برخی از حوادث و رویدادهای سالهای اخیر قرار میدهیم، به خوبی پی خواهیم برد که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی زنده است، آن هم در حالی که تمام فرآیندهای خاورمیانه و غرب آسیا توسط امپریالیسم رقم زده میشد، حال باید توجه کرد که کارآمدی بزرگترین ارتش دنیا توسط انقلاب اسلامی و نفس این ارتش توسط ایران گرفته شد و این نشان از کارآمدی انقلاب است.
تقصیرتراشی برای حاکمیت اسلامی
جماعتی که امروز ناتوانیهای خود را به پای اصل نظام نوشته و ناکارآمدیهای ژنرالهای خود را به پای نهادهای انقلابی ارتباط میدهند، همچنان تلاش دارند هویت عدالتخواهی و آرمانگرایی انقلاب را تضعیف و جمهوری اسلامی را به یک حکومت متصلب تبدیل کنند. این طیف همچنین علاوه بر مقصر جلوه دادن حاکمیت در مشکلات امروز کشور، با عناصر پیر و فرتوت خود روی عدم «انتقال قدرت به جوانان مومن و انقلابی» متمرکز شدهاند، در حالی که معظم له میفرمایند: «شرط دوام حیات جمهوری اسلامی وجود انگیزههای انقلابی و وجود روحیه انقلابی است. اگر روحیه انقلابی نباشد، جمهوری اسلامی نخواهد بود، بله، یک حکومتی سرِ کار خواهد بود، اما آن حکومت، دیگر جمهوری اسلامی نیست. این حرکت مردم، این خونهایی که دادند، این زحماتی که کشیدند برای احیای اسلام، برای احیای شریعت اسلامی، برای این بوده، اینها از بین خواهد رفت، لگدمال خواهد شد.» حال باید گفت، «گام دوم انقلاب» باید به یک نسخه برای اداره کشور در دهه پنجم انقلاب تبدیل شود و با تفکر نئولیبرالی (که محور آن بیتوجهی به زندگی اقشار آسیب پذیر و زندگی اشرافی مدیران دولتی میباشد) اجرایی کردن گام دوم انقلاب تقریباً غیرممکن است.