جوان آنلاین: روند تغییر نظم جهان به سمت چند جانبهگرایی، خطری جدی است که کاخ سفید درک کرده و با اقدامات هیجانزده و ضربالاجلی تلاش دارد آن را کند یا متوقف کند. رفتار تهاجمی علیه کشورهایی، چون ایران مانند حمله به تأسیسات هستهای و فعالسازی مکانیسم ماشه و تشدید تحریمها، نقاط آشکارساز این نگرانی جدی است، اما در واقعیت، واکنشهای اتحادهای شرقی علیه این دست رفتار امریکا، روند تغییر نظم را به طور معکوسی در راستای تخریب منافع امریکا تشدید کرده است. در همین راستا، در گفتوگویی با آقای «روحالله مدبر» تحلیلگر مسائل بینالملل به بررسی غروب برجام و حمایتهای فزاینده چین و روسیه از ایران پرداخته شد. این حمایتها به ویژه در نقش روسیه به عنوان رئیس دورهای شورای امنیت، بیش از پیش برجسته شده است. در این مصاحبه، رویدادها در چارچوب تغییر نظم تکقطبی به سمت چندجانبهگرایی تحلیل میشود.
به نظر شما، اقدام روسیه و چین در اعلام خاتمه قطعنامه۲۲۳۱ و ضرورت خروج پرونده هستهای ایران از عنوان «منع اشاعه» در شورای امنیت و از سرگیری روند عادی خود مانند برنامه هستهای هر کشور فاقد تسلیحات هستهای عضو معاهده منع اشاعه، چه پیامی را در راستای افول نظم امریکایی ارسال میکند؟
آنچه از سوی چین و روسیه به عنوان رئیس دورهای شورای امنیت صورت گرفته، به صورت رسمی اعلام شده که قطعنامه۲۲۳۱ پایان یافته است و از این تاریخ هیچ تحریمی علیه ایران قابلیت برگشت ندارد و نامشروع است. میتوان این وضعیت را این گونه تفسیر کرد که اکنون به رهبری روسیه، ائتلافی با عنوان ائتلاف دوستان ایران در این موضوع تشکیل شده که شامل کشورهای مستقلی است که تحریمها علیه ایران را به رسمیت نمیشناسند. این رویکرد، شکافی در شورای امنیت در برابر ائتلاف یکجانبهگرای تحت فرمان امریکا ایجاد کرده و بیانگر حرکت به سمت نظم جدید است. در گذشته، ائتلاف امریکا مورد حمایت بخش عمدهای از جامعه جهانی بود، اما امروز با ایجاد این نظام چندقطبی و ائتلافهای جدید میان کشورهای مستقل، مشخص شده که فضای مانور برای ائتلاف یکجانبهگرایی امریکایی با محدودیتهایی روبهرو شده است. اینکه بخشی از این ائتلاف مستقلین، تحریمهای امریکا را نمیپذیرد، امری بسیار مهم و تاریخی محسوب میشود.
در نشست اخیر شانگهای، رژه ویژهای که ارتش خلق چین با حضور ایران و دیگر کشورها انجام داد و همچنین هماهنگی مشاهدهشده بین رؤسای جمهور روسیه، چین و کرهشمالی حاکی از شکلگیری یک ائتلاف دفاعی عملیاتی ملموس است. این «ائتلاف شرقی» خود را برای مقابله با هر نوع تهدید و اقدام هیجانسازی از سوی امریکا آماده کرده، به همین دلیل است که امریکا سطح تنش را کاهش داده است، همانطور که در موضوع تحویل موشکهای تاماهاک به اوکراین تا حدودی عقبنشینی کرد. امریکا دریافت که با هر فشار اضافی، این محور ائتلاف قدرتمندتر عمل میکند. به معنایی، امریکا متوجه شده است هر اندازه بر ائتلاف شرقی فشار وارد کند، قدرتها برای مقابله با این فشارها همافزایی میکنند. واکنشهای حمایتی که چین و روسیه در مورد پرونده هستهای ایران داشتند و همچنین در مورد مسائلی، چون غزه، نشان از نزدیکتر شدن و عمیقتر شدن روابط آنها دارد. وضعیت به وجود آمده، نه تنها آسیب زیادی به سیاستهای امریکا وارد، بلکه جایگاه و ژست امپریالیستیای را که ترامپ مدعی آن است، مخدوش میکند، از این رو ایجاد انشقاق بین روابط آنها سیاستی است که کاخ سفید در دستور کار خود قرار داده است و به طور جدی، نامحسوس و با استفاده از ابزارهای داخلی کشورها آن را پیادهسازی میکند چراکه فروپاشی نظام تکقطبی امری حتمی است که بسیاری از کارشناسان جهانی آن را بر اساس مؤلفههای موجود پیشبینی کردهاند. امریکا نیز از هر اقدامی مانند اتهامزنی و ایجاد سوءظن که بتواند روابط بین اتحادهای شرقی را تخریب یا دچار بحران کند، حمایت میکند یا بانی آن است.
امریکا در رقابت با چین و روسیه با ترفندهای گوناگونی تلاش میکند نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد. این موضوع را در چارچوب موجود چگونه ارزیابی میکنید؟
باید گفت که امریکا قصد خروج از منطقه را ندارد، اما با چالشهایی مانند حضور چین در افغانستان مواجه است. بازی بینابین کشورهای عربی نیز نشانه افول نفوذ امریکاست. این کشورها که زمانی صددرصد در اردوگاه امریکا بودند، امروز سفر به مسکو و گفتوگو با روسیه را در دستور کار قرار دادهاند. این موضوع نشان میدهد آنها میدانند فضای جهانی به سمت نظم جدید در حرکت است و باید امتیازاتی را به روسیه و چین بدهند. وقتی میبینید که یک تروریستی مثل جولانی، تروریست شناسنامهدار تحت فعالیت سرویسهای اطلاعاتی امریکا بوده است، هنگامی که سوریه را اشغال کرد با این تعهد آمد که روسها را از سوریه خارج کند، اما در کمتر از یک سال از حضورش به مسکو میرود تا با روسها گفتوگو کند، این به آن معناست که روسیه جایگاهش را در سوریه از دست نداده و امریکا نمیتواند نفوذ صددرصدی داشته باشد، از این رو نوعی از افول امریکا را نشان میدهد، اما حضور امریکا در منطقه، تهدیدات متنوعی دارد که برخی از آنها مورد توجه قرار نگرفته است. از سال۲۰۱۷ امریکا به صورت مخفیانه در حال ایجاد لابراتوارهای تولید سلاحهای میکروبی بر پایه پاتوژن در حدود ۴۰۰مرکز در ۴۰کشور جهان از جمله در اوکراین، ارمنستان، قزاقستان، آذربایجان (در مرزهای ما) و حتی عراق بوده است. این سلاحهای بیولوژیک به دلیل آلوده کردن فضای آزاد، از هر سلاح متعارف دیگری خطرناکتر هستند. محور شرقی این تهدیدات را میبیند و در حال برنامهریزی و تقویت ائتلاف خود برای مقابله با آنهاست.
با توجه به شرایط ایجادشده، چه فرصتهایی پیش روی ایران قرار دارد که برنامهریزی را ضرورت میبخشد؟
اکنون ضرورت دارد که تهران به صورت ویژه روی همکاری با متحدان خود کار کند. ما امروز ظرفیتهایی مانند بریکس، سازمان شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا را در اختیار داریم که بخش عمدهای از اقتصاد جهانی در آنها متمرکز شده است. میتوان از این فرصت برای مقابله با تحریمها استفاده کرد. علاوه بر این، طرف امریکایی این بار نمیتواند مانند گذشته برای اعمال تحریمها، قطعنامهای عملیاتی تحت فصل هفتم منشور ملل متحد بگیرد، چراکه میتواند با مخالفت و وتوی روسیه و چین مواجه شود. این موضوع، شکاف در نظم موجود و ظهور نظم جدید را بسیار ملموستر میکند، بنابراین ضروری است که تهران با برنامهریزی عملیاتی دقیق، از این فرصت طلایی بهرهبرداری کند. تهران باید به فوریت یک راهبرد اساسی و عملیاتی در سیاست خارجی برای همکاری با کشورهای منطقه و همچنین کشورهایی، چون روسیه و چین تدوین و اجرا کند. اگر تهران وقت خود را با انتظار برای مذاکره با غرب یا امریکا تلف کند، از قافله تحولات سریع جهانی جا خواهد ماند. واقعیت این است که امریکا، وضعیت ایران را بر مبنای عملکرد خود تهران ارزیابی و بر همان اساس تصمیمگیری میکند، بنابراین بسیار مهم است که امروز دیپلماسی ایران تحت فرمان میدان عمل باشد. دیپلماسی باید بر مبنای پیام قدرت و عزت باشد، نه اینکه خدای نکرده، امریکا را به سمت تحلیل غلط و محاسبه اشتباه سوق دهد.