
در شرايطي كه به طور معمول، ابعاد اقتصادي و سياسي حكومتها برجستهتر از ابعاد فرهنگي آنهاست اما اين موضوع درباره جمهوري اسلامي صادق نبوده و بعد فرهنگي اين نظام از ابعاد ديگر آنچه در حوزه سياست داخلي و چه در حوزه سياست خارجي برجستهتر بوده است.
از نگاه كارشناسان، آنچه تلاش دشمنان جمهوري اسلامي از جمله امريكا را براي تغيير رفتار جمهوري اسلامي در طول بيش از سه دهه گذشته ناكام گذاشته همين هويت فرهنگي جمهوري اسلامي است كه بر سياست داخلي و خارجي آن سايه افكنده است.
امام خميني (ره) درباره محور بودن فرهنگ در جمهوري اسلامي فرموده است: «بيشك بالاترين و والاترين عنصري كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه، هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل ميدهد و با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه از بعدهاي اقتصادي، سياسي، صنعتي و نظامي قدرتمند و قوي باشد ولي پوچ و پوك و ميانتهي است. اگر فرهنگ جامعهاي وابسته و مرتزق از فرهنگ غرب باشد، ناچار ديگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرايش پيدا ميكند و بالاخره در آن مستهلك ميشود و موجوديت خود را در تمام ابعاد از دست ميدهد.» (صحيفه نور، ج ۱۵، ص ۱۶)
حضرت آيتالله خامنهاي(مدظلهالعالي) نيز در ديدار با اعضاي شورايعالي انقلاب فرهنگي در خرداد سال گذشته خاطرنشان كردند: «اگر ملتي، از نظر شاكله ظاهري، مقبول و پيشرفته جلوه كند و از نظر فرهنگي و باطني دچار نابساماني باشد، ملت ورشكستهاي خواهد بود اما ملتي كه از نظر فرهنگي غني باشد، حتي اگر برخي مشكلات سياسي و اقتصادي نيز داشته باشد، بالقوه، ملت مقتدري است.»
ايشان حفظ هويت و شاكله باطني يك ملت را منوط به برطرف كردن نقايص و اصلاح رخنههاي احتمالي در فرهنگ دانستند و تأكيد كردند: «روشنفكران، نخبگان، علماي ديني، فعالان سياسي و در رأس همه، حكومت و حاكمان، قطبهاي تأثيرگذار در فرهنگ ملتها هستند كه هم توانايي تقويت فرهنگ و هم زمينه تضعيف يا انحطاط آن را دارند.»
دشمنان جمهوري اسلامي هم به اهميت جنبه فرهنگي اين نظام و نقش آن در حفظ هويت انقلابي اين تشكيلات اعتراف دارند و همين هويت فرهنگي را علت تمايز انقلاب اسلامي از ديگر انقلابهاي جهان و نيفتادن آن در وادي عملگرايي معرفي ميكنند.
«ري تكيه» يك كارشناس شوراي روابط خارجي امريكا در مطلبي به تاريخ ۲۲ آگوست ۲۰۱۲(اول شهريور ۱۳۹۱) در مقالهاي تحت عنوان «همه مردان آيتالله» اين سؤال را مطرح كرده كه چرا بعد از گذشت دو دهه از ارتحال امام خميني(ره)، رهبران جمهوري اسلامي به جهانبيني بنيانگذار انقلاب وفادار ماندهاند و هنوز در عرصه سياست خارجي، ايدئولوژي اسلامي وي را اساس قرار ميدهند و تلاش ميكنند اين الگوي ايدئولوژيك را حفظ كنند؟ وي انقلاب ضدامپرياليستي چين و ويتنام را از مصاديق انقلابهايي اعلام ميكند كه در نهايت بعد از دوره كوتاهي از پيگيري اهداف ايدئولوژيك در سياست خارجي، در مسير عملگرايي افتادند.
پاسخ اين كارشناس شوراي روابط خارجي امريكا به سؤال خود اين است كه «هستهاي از حاميان انقلاب، هنوز به ايدئولوژي مذهبيخميني(ره) و آرمانهاي وي وفادار هستند.»
وي از رهبري معظم انقلاب اسلامي، آيتالله سيدعلي خامنهاي(مدظلهالعالي) و همراهانش به عنوان كساني ياد ميكند كه ضمن توجه به اقتضائات زمانه و شرايط بعد از جنگ، از فرهنگ اسلامي انقلاب غافل نماندند و از آن محافظت كردند.
«تكيه» در عين حال، انتخابات رياست جمهوري سال ۱۳۷۶ ايران كه به انتخاب سيدمحمد خاتمي و روي كار آمدن اصلاحطلبان انجاميد را شروع دورهاي بسيار مهم از تغيير در سياست خارجي ايران اعلام ميكند.
اين كارشناس روابط خارجي امريكا، سياست خارجي امام خميني(ره) را خصومتورزانه و ايدئولوژيك معرفي ميكند و معتقد است، خاتمي در حوزه سياست خارجي، عملگرايي را جايگزين چنين سياستي كرد. وي ليبرالسازي فضاي داخلي ايران در كنار بهبود روابط با كشورهاي اروپايي و كشورهاي حاشيه خليجفارس را حاصل سياست خارجي عملگراي دولت خاتمي معرفي ميكند.
«تكيه» معتقد است، دولت خاتمي در حوزه سياست خارجي به منظور بهبود روابط با كشورهاي اروپايي و كشورهاي حاشيه خليجفارس در موضوعاتي مثل حكم اعدام سلمان رشدي يا موضوع فلسطين تلاش كرده نظر طرفهاي غربي و عربي را جلب كند و در اين موضوعات نگاه ايدئولوژيك امام خميني(ره) را تعقيب نكرده است. اين كارشناس روابط خارجي امريكا اعتراف ميكند جنگ عراق و افغانستان و رشد اسلامگرايي در منطقه به ويژه در سرزمينهاي اشغالي فلسطين و لبنان و سقوط ديكتاتورهاي طرفدار غرب در منطقه، قدرت جمهوري اسلامي را افزايش داده و گروه جديدي را كه وي از آن تحت عنوان «راست جديد» تعبير ميكند، در ايران روي كار آورده كه خواهان بازگشت به آرمانهاي ايدئولوژيك امام خميني(ره) هستند.
وي در اين مقاله به فتنه ۸۸ هم اشاره ميكند و اين انتخابات را رقابت بين خواص و عوام جامعه ايران اعلام ميكند كه در آن عامه مردم به بازگشت به آرمانهاي ايدئولوژيك امام خميني رأي دادند.
با ناتواني غرب در تقابل نظامي و حتي اقتصادي با جمهوري اسلامي كه شروع آن با حمله طبس و بعدها جنگ هشت ساله تحميلي و در نهايت فشارها و تحريمهاي اقتصادي بود، غرب تنها گزينه پيش روي خود براي تغيير رفتار تهران را استحاله فرهنگ انقلابيجمهوري اسلامي و وارد نمودن انقلابيون در چارچوب بازي و عملگرايي ديد.
تغيير رفتار ايران از طريق استحاله فرهنگي در شرايطي از ابتداي انقلاب اسلامي در دستور كار قرار داشته كه اقدامات در اين راستا بعد از روي كار آمدن دولتهاي سازندگي و اصلاحات شدت گرفت.
مقاله مزبور اعتراف يك كارشناس امريكايي مسائل ايران است كه به خوبي تلاش غرب براي استحاله فرهنگي انقلاب اسلامي را به تصوير ميكشد اما اين كارشناس در نهايت اعتراف ميكند كه جمهوري اسلامي توانسته هويت انقلابي خود را در برابر فشارهاي متعدد حفظ كند و چنين مقالهاش را به پايان ميرساند كه «عنصر ايدئولوژي همچنان عنصري كليدي در تعيين نگاه جمهوري اسلامي به خود و نقشش در خاورميانه است.»