تربیت فرزند، مسئولیتی مهم و پیچیده است که اغلب به مادر نسبت داده میشود، به طوری که گاهی تمام هویت و وظیفه زن صرفاً در تربیت فرزند خلاصه میگردد. اگرچه نقش مادر در فرایند تربیت غیرقابل انکار است، اما نقش پدر نیز به همان اندازه حیاتی و اثرگذار است و نباید نادیده گرفته شود. این موضوع به معنای کمرنگ جلوه دادن نقش مادر نیست، بلکه بیانگر برابری و اشتراک مسئولیت در تربیت فرزند است.
در گذر زمان و به واسطه غفلت از اصول تربیت دینی، این نقش والا به حاشیه رانده شده و بار تربیت، به غلط تماماً بر دوش مادران نهاده شده است.
این ضعف فرهنگی حتی در میان افرادی که دایهدار مذهب هستند نیز مشاهده میشود. در جامعه ما، گاه با توجیهات به ظاهر دینی، وظیفه تربیت فرزند صرفاً بر عهده مادر گذاشته میشود. این تفکر که نتیجه فاصله گرفتن از آموزههای دینی است، به چنین باوری تبدیل شده که مسئولیت تربیت فرزندان فقط برعهده زنان است و این امر موجب تحمیل بار سنگینی بر آنها شده است.
در آثار تربیتی نیز کمتر به این موضوع پرداخته شده و در بسیاری از آنها، تنها نقش مادر یا والدین بهطور کلی مطرح میشود، بهخصوص نقش پدر در تربیت به صورت کمرنگی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است، آن هم غالباً بدون استناد به متون دینی.
امروزه، نقش تربیتی پدر به قدری رنگ باخته است که تنها وظیفهاش در قالب نقش اقتصادی خلاصه و تعریف میشود. مردان بسیاری وظایف تربیتی خود را در قبال فرزندان به طور آگاهانه یا ناآگاهانه به دوش مادران یا مراکز آموزشی انداختهاند و این خلأ دقیقاً نقطه آغاز آسیبهای جبرانناپذیری است که جامعه امروز با آن دست و پنجه نرم میکند.
در صورت بروز مشکلات تربیتی نیز همیشه انگشت اتهام به سمت مادر نشانه میرود. به رغم اینکه مادر بار سنگینی از مسئولیتهای تربیتی و غیرتربیتی را بر دوش میکشد، در این عدمموفقیت و ناکامی به تنهایی مقصر و مسئول نیست.
از دیدگاه اسلام، پدر ستون استوار خانواده و سکاندار کشتی تربیت است. او نه تنها تأمینکننده معاش، بلکه راهنمای معنوی و الگوی رفتاری فرزندان نیز است. اسلام جایگاه پدران را در فرایند تربیت بسیار پررنگ و حائز اهمیت میداند و برای آنها وظایف و مسئولیتهای ویژهای در این زمینه قائل است. این وظایف نه تنها به رشد جسمی و روحی کودک کمک میکنند، بلکه در شکلگیری شخصیت و تضمین آینده او نیز تأثیری عمیق دارند؛ وظایفی که برخی از آنها، فراتر از توان مادر است و تنها پدر قادر به ایفای چنین نقشهایی است. در کلام وحی و احادیث معصومین (ع) این نقش اساسی به روشنی تبیین و تشریح شدهاست.
در قرآن کریم بارها به وظایف تربیتی مرد نسبت به فرزندان در خانواده اشاره شده است. تلاش برای تأمین سلامت فرزندان و مراقبت از آنها، سوق دادن فرزند به ایمان و بینش توحیدی، آموزش مسائل اعتقادی و عبادی و همچنین آموزش اخلاق و آداب معاشرت، از جمله وظایف مهم پدر شمرده شدهاند. در آیات قرآن، سفارش شده که پدران فرزندان خود را به دین خداوند دعوت کنند و آنها را از شرک و ظلم دور دارند. همچنین به آنها بیاموزند که با دیگران با تواضع و مهربانی رفتار کنند و از تکبر و غرور بپرهیزند، بنابراین قرآن کریم پدران را به تربیت جامع فرزندان، شامل سلامت جسمی، هدایت دینی، آموزش عبادی و پرورش اخلاق نیکو فرا میخواند و آنها را مسئول سعادت، تربیت و رشد خانواده میداند.
در روایات نیز اهمیت تربیت کودک از سوی پدر با تأکیدات فراوانی بیان شده است. مثلاً اینکه حق فرزند بر پدر این است که آنچه به سود دنیا و آخرت کودک است، به او بیاموزد یا بهترین هدیه به فرزند، آموزش نیکو و تربیت صحیح دانستهشده است. همچنین تأکید شده است پدر نام نیکو برای فرزندش انتخاب کند، ادب و تربیتش را به خوبی انجام دهد و قرآن را به او بیاموزد. در حدیثی دیگر آمده که تربیت فرزند بهتر از انفاق روزانه است و کسی که فرزندی را بر تقوای الهی تربیت کند، به او نیکی کرده و راهش را استوار ساخته است.
در روایات متعدد آمده است هیچ میراثی از ادب و تربیت بهتر برای فرزند نیست و نیز نقل شده که منزلت مؤمن نزد خداوند به تربیت فرزند صالح بستگی دارد. همچنین رسول خدا (ص) درباره فرزندان آخرالزمان هشدار دادهاند که وای بر فرزندان از پدرانشان که حتی واجبات دینی را به آنها نمیآموزند.
این آیات و روایات به وضوح اهمیت نقش پدر در تربیت فرزندان را تقویت میکنند و نشان میدهند اسلام به طور خاص به وظایف و مسئولیتهای پدر در این زمینه توجه دارد. رعایت این اصول میتواند به احیای مسئولیتهای پدران و ارتقای نقش آنان در تربیت فرزندان کمک کند و از فشار بار تعلیم و تربیت بر دوش مادران بکاهد.
نادیده گرفتن نقش اساسی پدر و واگذاری انحصاری وظیفه تربیت به مادر، آثار منفی و جبرانناپذیری بر شخصیت و آینده کودکان بر جای میگذارد که علاوه بر ایجاد چالشهای خانوادگی و اجتماعی، کودک را از مزایای حضور فعال و همراهی پدر در زندگی محروم میکند، بنابراین اهمیت نقش پدر در تربیت همتراز با نقش مادر است و مشارکت فعال هر دو در این مسیر ضروری به نظر میرسد. هرچند نقش مادر حیاتی و بنیادی است، اما تربیت فرزند مسئولیتی مشترک و برابر میان پدر و مادر است که نیازمند آگاهیبخشی و حمایت است تا پدران نیز بتوانند در کنار مادران، در این فرایند ارزشمند سهیم باشند.
پاسخ به این پرسش که چرا پدران امروزه از این وظیفه خطیر شانه خالی میکنند، نیازمند بررسیهای دقیق و جامعهشناسانه است. از مهمترین دلایل فرار پدران از مسئولیتهای تربیتی میتوان به راحتطلبی، عدمآگاهی و فقدان آموزشهای لازم در فرایند تربیتپذیری اشاره کرد، همچنین به زنان و مادران جامعه نیز آموزشهای کافی ارائه نشده است تا بار سنگین این مسئولیت، همراه با فشارهای روحی مضاعف و تلاشهای گاه بینتیجه، از دوش آنان برداشته شود.
حقوقی که اسلام برای زنان مطرح کرده است، متأسفانه به گونهای که شایسته باشد، در جوامع اسلامی محقق نشده است. باورها و توقعات خارج از توان زنان، بعضاً به نام اسلام بر آنها تحمیل میشود که این امر موجب فرسایش روحی و جسمی، خمودگی، حس ناتوانی و خستگی آنان در جامعه میشود. زنان مسلمان باید با کسب آگاهی و شناخت جایگاه واقعی خود، همانطور که خداوند برای آنها ترسیم کرده، به مطالبهگری از حقوق واقعیشان بپردازند تا با جسم و روحی سالمتر، جامعهای سالمتر را بنا نهند.
بیگمان، جامعهای که در آن پدران از نقش تربیتی خود غافل هستند، نمیتواند پویا و رو به پیشرفت باشد. برای رسیدن به خانوادهای سالم و متوازن، باید ابتدا به اهمیت و ضرورت نقش پدر در تربیت آگاه شد، سپس بستر مناسبی را برای مشارکت فعال او فراهم ساخت و در نهایت انتظارات و نیازهای خانواده را نسبت به هر دو والد بهدرستی تعریف کرد، بنابراین به جای تأکید بر یکطرفه بودن مسئولیت، باید به اشتراک و تعادل در وظایف والدین توجه شود.
پدران میتوانند در زمینههای مختلفی، از جمله ایجاد محیط امن و محبتآمیز، هدایت و راهنمایی، تشویق و الگوسازی در خانه نقش کلیدی ایفا کنند، همچنین مشارکت فعال پدر در زندگی کودک میتواند به اعتمادبهنفس، استقلال و رشد همهجانبه او کمک کند.
در نهایت برای تربیت فرزندانی سالم و موفق، همکاری مؤثر و ایفای نقش برابر پدر و مادر امری ضروری است. با درک صحیح وظایف هر یک از اعضای خانواده، بازگشت به آموزههای دینی، ارتقای آگاهی والدین و احیای نقش آنان میتوان نسلی صالح و بالنده تربیت کرد. تلاش مشترک و تعهد هر دو والد به مسئولیتهای تربیتی، زمینهساز جامعهای شاداب و پایدار است که فرزندان در آن با توانمندیهای مختلف و ارزشهای انسانی رشد میکنند. تشویق به نقشآفرینی بیشتر پدران در تربیت فرزندان و ایجاد فضای حمایتی برای مادران، به تقویت پیوندهای خانوادگی و ارتقای سطح کیفی زندگی منجر خواهد شد. با این رویکرد، میتوان امیدوار بود آیندهسازان جامعه با تربیت سالم و متوازن در کنار باورهای محکم و مهارتهای کافی، آماده مواجهه با چالشهای بزرگ زندگی شوند.