جوان آنلاین: از مفاهیم پرکاربرد ادبیات قرآنی حول محور انسان و زندگی او واژه زوجیت و مشتقات آن است. البته این کاربرد اختصاص به خلقت انسان ندارد و بیانگر یک قاعده عام و هدفمند در منظومه کلی آفرینش است. زوج به معنای جفت در مقابل تک و مترادف قرین، همراه و همنشین است. در واقع زوجیت بیانگر نوعی رابطه مکملی میان دو چیز است که بناست بر اساس برنامهای معین به هدفی مخصوص برسند. بدیهی است در این تعریف غیبت یکی از زوجین موجب اختلال در عملکرد مورد انتظار و دسترسی به هدف مطلوب خواهد بود. از جذابیتهای این واژه میتوان به خنثی بودن آن از نظر جنسیت مادامی که در کلام است، اشاره کرد بنابراین «زوج» هم برای مرد و هم برای زن به کار میرود.
قرآن مسئله زوجیت را به عنوان یکی از آیات و نشانههای الهی معرفی میکند و بیان میدارد در ساختار خلقت، زن و مرد برای همدیگر آفریده شدهاند تا یکدیگر را در مسیر رسیدن به کمال و رشد یاری رسانند. بدیهی است بیان قرآن در این فقره عام نیست و هر زن و مردی را بدون وجود رابطه معنادار شامل نمیشود. آنچه مد نظر است، زنان و مردانی هستند که تشکیل خانواده را اراده کردهاند. بدون شک این مسئله برای هم بودن، یکی از لطیفترین تعابیر خداوند در تبیین نظام الهیاتی خانواده است. در واقع خانواده محملی است که از قِبَل آن قرار است انجام بخشی از مسئولیت عظیم انسان به عنوان اشرف مخلوقات محقق شود. هر مأمور ویژهای برای آنکه مأموریتش را به بهترین نحو به انجام برساند نیاز به لوازمی دارد که برخورداری از آرامش و فرونشست اضطرابها یکی از مهمترین آنهاست.
****
خداوند به عنوان خالق و مدبر امور انسانها، وجود همسران را یکی از راههای دستیابی به سکینه قلبی در مسیر بندگی معرفی میکند و این بدان معناست که در آفرینش نوع انسان و جنس زن و مرد ظرائفی مورد توجه قرار گرفته است که اولاً نیل به این مقصود را ممکن میسازد و ثانیاً بعید است که جایگزینی همسان خود داشته باشد. بدون شک آثار این آرامش روحی تنها محدود به حوزه شخصی نمیشود و اثرات مفید آن در ساحت اجتماع نیز نمود پیدا میکند چه آنکه جامعه متشکل و متأثر از حالات و اقتضائات اعضای خود است.
اگر افراد یک جامعه همچنان درگیر تلاطمهای روحی و جسمی شخصی خود باشند توان متمرکز شدن روی اهداف عالی علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... را ندارند. نیل به اهداف آرمانگرایانه در چنین اجتماعی مزاحی بیش نیست. متأسفانه این مسئله آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است و ساز و کارهای تربیتی در انتقال درست این مفهوم به نسلهای اخیر، چندان موفق عمل نکردهاند. از همین رو و با رشد ایدئولوژیهای فردگرایانه این باور که میتوان کار، تحصیل، تفریح، هنر، ورزش، دوستان یا هر چیز مشابه دیگری را جایگزین ازدواج و تشکیل خانواده کرد در بین جوانان در حال تقویت است حال آنکه آرامشی که از قِبَل این امور برای انسان حاصل میشود موقتی است و خصوصاً با افزایش سن و از بین رفتن جذابیتهای اولیه این جایگزینها، خلأ برخورداری از خانواده به عنوان یک پایگاه فردی و اجتماعی قابل اتکا به وضوح قابل لمس خواهد بود.
تجربه افرادی که دوره هیجانهای جوانی را پشت سر گذاشتهاند و اکنون از عدم پذیرش مسئولیت تشکیل خانواده اظهار پشیمانی میکنند گواه این مدعاست. شاید اگر انسان فقط بعد جسمانی داشت یا روح او فاقد پیچیدگیهای خاص عاطفی و روانی بود این نسخه معاصر تا حدی پاسخگوی نیازهای او بود، اما حقیقت آن است که ساختار وجودی انسان به نحوی طراحی شده است که انگار نمیتواند بخشی از آنچه باید داشته باشد را به تنهایی کسب کند. درست مثل قطعات یک پازل که بدون همنشینی با یکدیگر قادر به نمایش تصویر مطلوبی که از آنها انتظار میرود نیستند. به عبارت دیگر باید اعتراف کرد به دلیل ویژگیهای خاص روح انسان، معادلات روی کاغذ و انتزاعات ذهنی در حل معادله زندگی او با واقعیت مسئله فاصله بسیاری دارند.
تجربه کشورهایی نظیر ژاپن که از نظر فناوریهای علمی به شدت پیشرفت کردهاند، اما امروزه با بحران افسردگی و تبعات ناشی از تنهایی شهروندان مواجهند نیز شاهد دیگری بر نیاز اساسی و ضروری انسان به همسرگزینی و تشکیل خانواده است. پیدایش مشاغلی نظیر همسر اجارهای و تلاش برای ساخت رباتهایی انساننما با بهرهگیری از هوش مصنوعی و فناوریهای مشابه به عنوان همسر در این کشور، تلاش نه چندان موفقی برای حل این بحران است، بنابراین درست است که فرد با پا گذاشتن به عرصه تشکیل خانواده مسئولیتهای جدیدی پیدا میکند و آزادیهای فردی او محدود میشود، اما این نوع نگاه بدون در نظر گرفتن مواهب تشکیل خانواده رویکردی ناقص و عقیم است، زیرا ناگفته پیداست که از یکسو هیچ رشدی بدون پذیرش سختیها و چالشهای مسیر رشد امکانپذیر نیست و از سوی دیگر برای برآورده ساختن بخشی از نیازهای روحی، عاطفی، جسمی، اقتصادی و حتی اجتماعی انسان، پایگاهی امنتر و مطمئنتر از خانواده وجود ندارد.
یکی دیگر از دغدغههایی که در سالهای اخیر باعث کاهش رونق تمایل به تشکیل خانواده و به تبع آن فرزندآوری شده نگرانیهای موجود در حوزه مسائل اقتصادی است. جدا از اینکه در این زمینه انتظار تسهیل فرایند ازدواج و فرزندآوری از سوی نهادهای سیاستگذار وجود دارد، اما در بعد فردی و غیرحاکمیتی نیازمند بازنگری هستیم. چنانچه مواردی را که در خصوص جدی بودن نیاز انسان و جامعه بیان شد بپذیریم و آن را اصل و محور قرار دهیم، بقیه مسائل جنبه فرعی پیدا میکنند که میتوان با اندکی سهلانگاری و تدبیر به حل آن پرداخت. نگاه واقعبینانه این است که بپذیریم بسیاری از اموری که امروزه به عنوان ضروریات و بدیهیات تشکیل خانواده و فرزنددار شدن پذیرفتهایم یا اصلاً مهم نیستند یا درجه اهمیت آنها به گونهای نیست که بتوان به عنوان مانع واقعی با آنها معامله کرد.
بخش عظیمی از تشریفات و لوازمی که امروزه بر تهیه و رعایت آنها پافشاری میشود در حقیقت حاصل تلقین بدون پشتوانه شخص یا اجتماع است، حال آنکه با اندکی تأمل، زائد بودن آنها فهم میشود و درمییابیم توجه و وسواس بیش از حد به این مسائل بیشتر به کلافگی انسان دامن میزند. برگزاری مراسم عروسی با هزینههای سنگین، تهیه جهیزیه یا سیسمونی نوزاد با تکیه بر خرید از نشانهای تجاری خاص یا بدون کم و کسر بودن وسایل و ابداع مناسبتهایی که هیچکدام نه تنها در اصل ماجرا که تلاش برای خودسازی، خوشبختی و جامعهسازی است تأثیری ندارند چه بسا به واسطه تصنعی بودن و تکلف حتی باعث خوشحالی هم نمیشوند. حتی گاهی اوقات وجود نقص یا کمبود در داشتهها بستر بهتری برای همراهی صادقانه و همدلانه میان اعضای خانواد فراهم و آنها را به یکدیگر نزدیک میکند. به بیان دیگر هرچند برخورداری مادی نسبی، عنصر مطلوبی به شمار میرود شاید بتوان عدم برخورداری را هم یکی از مواهب زندگی انسان دانست؛ چه آنکه تلاش و اشتیاق برای رسیدن به مطلوبی، بخشی از لذت انکارناپذیر ماجراست. علاوه بر اینها خداوند در چند مورد به صراحت از مساعدت ویژه خود در تأمین و تضمین رزق در پرتو تشکیل خانواده سخن گفته است. معالاسف ما در این فقره تمام اهتمام خود را به امور مادی متوجه ساختهایم و اصرار داریم تا با نظام محاسباتی دو دو تا چهارتای خودمان پیش برویم و نقش ضمانتهای الهی را نادیده میگیریم. حال آنکه اگر یک فرد از خانواده یا اطرافیان چنین وعدهای را به ما میداد با اطمینان خاطر بیشتری به او اعتماد میکردیم و این یک نقص اساسی در نظام باور توحیدی ماست. ما در این زمینه حتی به مشاهدات خود از زندگی پدران و مادران و اطرافیانمان هم اعتنای چندانی نداریم و چنان استدلال میکنیم که گویی نعوذ بالله با تغییر در اوضاع و احوالات اجتماعی و اقتصادی، توان خداوند در تأمین وعدههایش کاهش پیدا کرده است.
این بهانهجوییها البته به مسائل اقتصادی محدود نمیشود و کسانی که درک درستی از نظام خانواده و کارکردهای آن ندارند معتقدند ازدواج و فرزندآوری مانع پیشرفت انسان در جهات دیگر وجودی او میشود در حالیکه که همانطور که در بخش نخست اشاره کردیم تعریف خانواده و حقوق و تکالیف اعضای آن در نظام الهی به گونهای است که نه تنها مانع رشد و کمال نیست بلکه از یک جهت با تشکیل خانواده و تسکین تلاطمهای ذهنی، فرد نظم و انضباط فکری و رفتاری بهتری پیدا میکند و همین امر باعث هموارتر شدن مسیر رشد او در جهت علمی، حرفهای و اجتماعی میشود و از جهت دیگر قرار گرفتن در موقعیت چالشهای عملی، خود بستری برای رشد و خودسازی او فراهم میکند. مثلاً در جریان فرزندپروری ما فرصت پیمودن مجدد مسیری را خواهیم داشت که یک بار بدون تجربه پشت سر گذاشتهایم. این گذار جدید با فراز و نشیبهای خاص خود از ما انسانی صبورتر، جامعتر و دقیقتر خواهد ساخت. علاوه بر اینها مبنای زوجیت بر آن است که افراد در خانواده مشوق و تسهیلگر یکدیگر در مسیر تکامل باشند. در واقع آنچه ما باید برای آن تلاش کنیم فهم دقیق برنامهریزی جامع نظام خلقت و جایگاه و نقش و مسئولیتمان در قبال این نقشه عظیم و انتخاب همسفری همراه و فهیم برای طی این طریق و غافل نشدن از امدادهای کائنات در این مسیر است.
* مدرس و پژوهشگر مسائل زنان و خانواده