سرویس اقتصاد جوان آنلاین: پترودلار، دلار امریکا را در سطح ارز اندوخته جهانی ارتقا داد و به همین دلیل، ایالات متحده از کسری تجاری مقاومی برخوردار است و یک پیشوای اقتصاد جهانی به شمار میرود. پترودلار همچنین بازارهای مالی با منبع نقدینگی روان و ورودی سرمایه خارجی از طریق «بازیافت» دلار نفتی را برای بازارهای مالی ایالات متحده فراهم میکند.
چرا عربستان؟
دولت نیکسون در مواجهه با افزایش تورم، بدهیهای ناشی از جنگ ویتنام، روند فزاینده هزینههای داخلی و توازن مداوم کسری پرداختها، در آگوست ۱۹۷۱ تصمیم گرفت که به طور ناگهانی و تکاندهندهای قابلیت تبدیل دلار امریکا به طلا را خاتمه دهد. در پی این «شوک نیکسون»، جهان پایان دوره طلا را مشاهده کرد و سقوط آزاد دلار امریکا در میان تورم فزاینده رخ داد.
از طریق توافقنامههای دوجانبه با عربستان سعودی که از سال ۱۹۷۴ آغاز شد، ایالات متحده موفق شد اعضای سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) را تحت تأثیر قرار دهد تا فروش نفت به دلار را کلید بزنند. عربستان و سایر کشورهای عربی در قبال صورتحساب نفت در واحد پولی دلار، نفوذ ایالات متحده در درگیریهای اسرائیل و فلسطین را همراه با کمک نظامی امریکا در یک فضای سیاسی به شدت نگرانکننده را حمایت کردند که حمله شوروی به افغانستان، سقوط شاه ایران و جنگ ایران و عراق در آن دیده میشد و بهواسطه این توافقنامه سودمند و متقابل، سیستم پترو نفتی شکل گرفت.
مزایای سیستم دلار نفتی
از آنجا که بیشترین کالای مورد جستوجو در جهان، نفت، به دلار امریکا قیمت گذاری میشود، دلار نفتی به افزایش ارزش دلار به عنوان پول رایج در جهان کمک کرد. دلار امریکا با ارزش بالایی که دارد، همانطور که برخی ادعا کردهاند از امتیازاتی مانند تأمین مالی مداوم کسری حساب جاری خود برخوردار است که این امر با صدور دلار اسمی با نرخ بهره بسیار پایین و همچنین تبدیل شدن به پیشوا اقتصادی جهانی میسر شده است.
به عنوان مثال، کشورهایی مانند چین که مقادیر زیادی بدهی ایالات متحده را در اختیار دارند، در گذشته نگرانیهای خود را در مورد اثرات کاهش احتمالی داراییهای خود در صورت کاهش ارزش دلار ابراز داشتند.
با این حال، امتیازات که به واسطه توانایی مدیریت کسری حساب جاری مداوم به دست میآید با یک هزینه همراه است. به عنوان ذخایر ارزی، ایالات متحده موظف است این کسریها را برای تأمین اندوخته مورد نیاز در یک اقتصاد جهانی که در حال گسترش است، مدیریت کند. اگر ایالات متحده از مدیریت این کسریها کوتاهی کند، کمبود نقدینگی ناشی از آن میتواند جهان را به رکود اقتصادی بکشاند. با این حال، اگر کسریهای مداوم به طور نامحدود ادامه یابد، سرانجام کشورهای خارجی در مورد ارزش دلار شک خواهند کرد و دلار امریکا ممکن است نقش خود را به عنوان ارز رایج ذخایر بانکهای مرکزی از دست بدهد. این به عنوان معضل «تریفین» شناخته میشود.
همچنین سیستم دلارنفتی، مازادی از ذخایر دلار امریکا را برای کشورهای تولیدکننده نفت ایجاد میکند که نیاز به «بازیافت» دارند. این دلارهای اضافی صرف مصرف داخلی میشود و برای ایجاد توازن پرداخت کشورهای در حال توسعه به خارج از کشور وام داده میشود یا در داراییهای دلار اسمی امریکا سرمایهگذاری میشود. این آخرین نکته بیشترین سود را برای دلار امریکا دارد، زیرا دلارهای نفتی راه خود را برای بازگشت به ایالات متحده مییابند. این دلارهای بازگشته برای خرید اوراق بهادار ایالات متحده (مانند اسناد خزانهداری) استفاده میشود که باعث ایجاد نقدینگی در بازارهای مالی میشوند که نرخ بهره را پایین نگه میدارد و رشد غیر تورمی را تقویت میکند. علاوه بر این، کشورهای اوپک میتوانند از خطر تبدیل ارز جلوگیری کرده و در سرمایهگذاریهای امن ایالات متحده ورود کنند.
اخیراً نگرانیهایی مبنی بر تغییر جهت از پترودلار به ارزهای دیگر وجود دارد. ونزوئلا در سال ۲۰۱۸ گفت که فروش نفت خود را با یوان، یورو و سایر ارزها آغاز میکند. سپس، در سال ۲۰۱۹، عربستان سعودی تهدید کرد اگر ایالات متحده لایحه NOPEC را تأیید کند، نفت را با ارز دیگری معامله میکند. این لایحه به وزارت دادگستری ایالات متحده اجازه میدهد تا اقدامات ضدانحصاری علیه اوپک را برای دستکاری قیمتهای نفت دنبال کند. به طور خلاصه، تغییر چشمانداز بازار جهانی انرژی میتواند منجر به خاتمه عملیاتی توافقنامه نفتی ایالات متحده و عربستان شود.
دست باز امریکا
با این حال، ایالات متحده برای اولین بار از دهه ۱۹۶۰ به یک صادرکننده اصلی انرژی تبدیل شده است. به عقیده کارشناسان، صادرات انرژی و درآمدهای به دست آمده از آن میتواند جایگزین «ورود سرمایه سعودیها» شود و تقاضای جهانی دلار امریکا را تقویت کند. یک مزیت دیگر برای ایالات متحده این است که امنیت انرژی داخلی را تضمین میکند که دلیل اصلی توافقنامه دلار نفتی بود.
با این وجود، اگرچه این امر یک شبه اتفاق نخواهد افتاد، اما کاهش دلارهای نفتی بازیافتی (بازگشتی) میتواند نقدینگی بازارهای سرمایه امریکا را بخشکاند، که این امر باعث افزایش هزینههای استقراض (به دلیل نرخ بهره بالاتر) برای دولتها، شرکتها و مصرفکنندگان میشود، زیرا منابع مالی کمیاب خواهند شد.