این روزها کاروان ورزشی کشورمان در عربستان و بازیهای کشورهای اسلامی در حال افتخارآفرینی برای ورزش ایران است. زنان و مردان ورزشکار ایران با وجود تمام مشکلات و کمبودها وقتی پای چنین رقابتهایی به میان میآید با تمام وجود تلاش میکنند پرچم مقدس کشورمان را به اهتزاز دربیاورند. این تلاشها در حالی است که هنوز از افتخارآفرینی جوانان ورزشکار ایران در مسابقات آسیایی جوانان در بحرین زمان زیادی نگذشته و به زودی شاهد افتخارآفرینیهای دیگر جوانان ورزشکار در پاراآسیایی امارات نیز خواهیم بود.
خب این روی زیبای ورزش ایران است، رویی که به آن همیشه میبالیم، روی زیبایی که همیشه باعث افتخارمان است و همواره بابت آن سرمان را بالا میگیریم، اما همین ورزش روی زشت و نازیبایی هم دارد، درست در همین روزهایی که اخبار افتخارآفرینی ورزشکاران مدالآورمان را رصد میکنیم، شاهد بداخلاقی، وقاحت، تندخویی و دریدگی در رشتهای دیگر هستیم. رشتهای که این روزها ثابت شده بزرگ و کوچکش در حرمتشکنی و افسارگسیختگی هیچ تفاوتی با هم ندارند. رشتهای که حتی اگر پایش برسد، هوادارانش گوی سبقت را از مدیران و بازیکنانش هم میربایند و مایه تأسف است که اخبار این بیآبرویی و این همه وقاحت و پردهدری، حتی از خبرهای افتخارآفرینیهای ورزشکاران زحمتکش ایران بیشتر دیده میشود و باز چقدر تأسفآور است که برخی رسانههای دلالمآب با دمیدن در آتش اینگونه خبرها برای خودشان دکان و دستکی راه انداختهاند که بیا و ببین.
جای تأسف دارد که این روی زشت در ورزش ایران خودنمایی میکند و خواهان دارد، اما تلاشهای بروبچههای کاروان ورزش ایران در عربستان مانند زحمات جوانان ورزشکار در بحرین دیده نمیشود. این روزها فوتبالیها به جان هم افتادهاند و پردهدری و هتاکی را به حد اعلی خود رساندهاند. فوتبالیهای بیفرهنگ، فوتبالیهای گستاخ و هتاک و فوتبالیهای فحاش به جان هم افتادهاند و از اصالت، فرهنگ و قدمت حرف میزنند، از چیزهایی که با آنها بیگانهاند. از بدیهیاتی که باید به اسم ورزشکار آنها را داشته باشند. اما دریغ از ذرهای!
جای تأسف است که این روزها به جای شاد بودن از این همه افتخارآفرینی ورزشکاران مجبور باشیم از هتاکی و حرمتشکنیهای رشتهای بنویسم که هیچ جایگاهی در جمع افتخارآفرینان ورزش ایران ندارد. جای تأسف دارد که با وجود این همه افتخارآفرینی و کسب مدال و برافراشته شدن پرچم کشورمان، یک فوتبال برای خراب کردن حالمان کافی باشد. فقط نمیدانیم تا چه زمانی باید این وصله ناجور ورزش را تحمل کرد. نمیدانیم تا کی باید این حجم از گستاخی و هتاکی را دید و بعد از آن به تماشای عذرخواهیهای نمایشی نشست. این روزها که کار بالا گرفته، این روزها که دو طرف حسابی از خجالت هم درآمدهاند، حالا نوبت آن رسیده که قربانصدقه هم بروند. حالا که گند کار بالا زده، وقت عذرخواهیهای فرمایشی رسیده و چقدر تأسف آور است که همین عذرخواهیها هم بیشتر از مدالهای بچههای ورزش ایران در عربستان به چشم میآید.
چه باید گفت، وقتی روی زشت ورزش ایران بیشتر از روی زیبایش طرفدار دارد. چه میتوان جز تأسف خوردن داشت، وقتی هوادار هم این بیآبروییها و این حرمتشکنیها را بیشتر از افتخارآفرینها میپسندد. شاید فقط بتوان آرزو کرد روزی برسد که فوتبال در مسیر درستش حرکت کند، هرچند با این مدیران، این بازیکنان و این هواداران چنین امری تقریباً محال است، مگر ویران کردن این بنا و از نو ساختن درست آن.