جوان آنلاین: شبها، وقتی شهر آرام میشود، آنها، تازه کارشان را شروع میکنند؛ پاکبانانی که به امید کسب روزی حلال، راهی خیابانهای تاریک شهر میشوند تا رد بیتوجهی و فرهنگ غلط زبالهریزی را از چهره شهر پاک کنند. خانوادههایشان هم، هر شب، با دلشوره سر بر بالین میگذارند، دلشورهای از دزدی، تصادف یا حادثهای که ممکن است در تاریکی شب، بیخبر از همه، سر برسد. دلشورهای که بیدلیل هم نیست، چراکه هر چند وقت یکبار، خبر تصادف یا جانباختن چند پاکبان، از گوشهای از شهر منتشر میشود. تازهترین آن هم، تصادفی بود که در خودروی حامل ۱۲ پاکبان رخ داد و جان چهار نفرشان را گرفت، البته که حال یکی دیگر هم وخیم گزارش شدهاست. این حادثه تلخ، بار دیگر مسئله ایمنی و تجهیزات پاکبانان را در مرکز توجه قرار داد، تا بلکه باعث شود بالاخره این کارگران نامرئی، دیده و شنیده شوند.
صبحها که با عجله خیابانهای شهر را طی میکنیم، نه متوجه تمیزی معابر میشویم و نه به این فکر میافتیم که چه کسی پیش از طلوع، رد آشغالها و شلوغیهای روز گذشته را پاک کرده است. کمتر کسی به این فکر میکند وقتی ما در خوابیم، این پاکبانان هستند که شهر را رفت و روب کردهاند، آنهم با همان لباسهایی ساده و البته چراغهایی که اغلب روشن نیستند! در این شهر، که هر کس ساعت کاری خودش را دارد، سهم آنها تاریکی شده، تاریکیای که گاهی میتواند به قیمت از دست رفتن جانشان تمام شود.
۴ خانواده، ۴ داغ
نیمهشب جمعه نهم آبانماه، در حالی که خیابانهای شهر خلوت بود، راننده یک دستگاه پرشیا با سرعتی سرسامآور، در بزرگراه شهید فهمیده، بعد از کوهک، کنترل خودرویش را از دست داد. او که بنا بر گزارشهای منتشر شده، در حالت طبیعی قرار نداشت، در مسیر خود با چهار خودروی دیگر برخورد کرد و سرانجام با خودروی حامل کارگران سازمان پسماند شهرداری تهران تصادف کرد، خودرویی که بر اثر شدت ضربه، واژگون شد. در این حادثه سه نفر از کارگران در دم جان باختند و یکی دیگر روز بعد در بیمارستان جان سپرد. حالا چهار خانواده، در عوض نان شب، عزای نانآورشان را برپا کردهاند.
محسن بهرامی، نماینده پیمانکار مربوط به این گروه از پاکبانان، آن لحظه را چنین روایت کردهاست: «یک لحظه دیدم که ماشین روی هوا چرخید و بعد به سمت گاردریل رفت. همان موقع بود که کارگرها روی زمین افتادند.»
بهرامی میگوید در زمان حادثه ۱۲ پاکبان در قسمت بار خودرو نشسته بودند، موضوعی که طبق آییننامه رانندگی، مصداق «حمل غیرقانونی مسافر» است و تخلفی خطرناک بهشمار میرود. با این حال، او در دفاع از این اقدام توضیح میدهد: «حمل نفر در قسمت بار، قانونی نیست، اما چارهای نبود. کارگران وسایل زیادی دارند، بشکه، سطل، جارو، بیل و کیسه زباله، نمیشود آنها را با این وسایل با ماشین سواری ببریم و برگردانیم. البته که میدانم این کار اشتباهی بوده و همهمان مقصریم.»
همین اقدامی که به گفته او «چارهای جز انجامش نبود»، (یعنی سوار کردن پاکبانان در قسمت بار خودرو)، در نهایت به وقوع چنین حادثه تلخی انجامید، اقدامی که نهتنها خلاف قانون است، بلکه نشان از نادیدهگرفتن ابتداییترین اصول ایمنی دارد. حادثهای که اگر نظارت مؤثر و تجهیزات استاندارد در کار بود، شاید هیچگاه رخ نمیداد.
نبود تجهیزات و بیتوجهی به ایمنی
پاکبانان در شرایطی بسیار سخت، شب را به روز میرسانند، همان موقع که شهروندان در آسایش در خانههایشان هستند، آنها در دل تاریکی، میان خودروهایی که گاه با سرعتی جنونآمیز از کنارشان رد میشوند، مشغول رفت و روب معابر هستند. یکی از پاکبانان در این رابطه میگوید: «گاهی شاهد آن هستیم که خودروسواران و موتورسواران به دلیل شلوغی خیابانها با یکدیگر کورس میگذارند، کاری که هم جان خودشان را به خطر میاندازد و هم جان ما را.».
اما خطر فقط از بیرون نیست. گاهی نبود امکانات ایمنی، خود به تهدیدی جدی تبدیل میشود. یکی دیگر از پاکبانان در این رابطه توضیح میدهد: «بچههای اسکان ما که زخمی شدند، کسی به آنها سر نزد و پیگیر ادامه روند درمانشان نشد. فقط روز اول آنها را به بیمارستان بردند و به اسکان برگرداندنشان.» او به لباسها و تجهیزاتی که پوشیدهاست، اشاره میکند و با گلایه میگوید: «اینها را که میبینید، همهشان جنبه نمایشی دارد و واقعی نیست. اینها را تازه به ما دادهاند که بپوشیم، وگرنه ما هنگام کار هیچ کدامشان را نداریم، نه کلاه، نه چراغ هشدار و نه هیچ چیز دیگر!»
حرفهایی که با واقعیت نمیخواند
در شهری که شبهایش سهم پاکبانان شده، نبود تجهیزات ایمنی، یعنی کار در تاریکی مطلق! اما صحبتهای محسن قضاتلو، مدیر عامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، با آنچه پاکبانان از شرایط کاریشان روایت میکنند، تفاوت دارد. حال یا او از جزئیات بیخبر است، یا شاید دلایل دیگری در میان است. نمیدانیم!
او در پاسخ به این سؤال «جوان» که چرا هنوز از نیروی انسانی بدون تجهیزات ایمنی در بزرگراهها استفاده میشود، میگوید: «این سؤال، سؤال اشتباهی است، چراکه ما تمام نیروهایمان مجهز به جلیقه چشمکزن، چراغ الایدی و لباس شبرنگدار هستند. همچنین از هزار متر جلوتر، بشکههای ترافیکی قرار داده میشود و با چراغ چشمکزن از آنها مراقبت میشود.»
در حالی که پاکبانان از نبود همین تجهیزات گلایه دارند، قضاتلو تأکید میکند که نظارت بر پیمانکاران حملونقل نیز برقرار است: «ما تعهد گرفتیم از دو پیمانکارمان که پاکبانان را با ون جابهجا کنند. بعضاً اطراف شهر تهران هستند، با اتوبوس میآورندشان و از محل اسکان تا محل رفتوروب با ون جابهجا میشوند.»
او از جلساتی با پلیس راهور خبر میدهد و میگوید که فعالیت شبانه پاکبانان به ساعات روز منتقلشده تا در روشنایی، ایمنی بیشتری داشتهباشند. همچنین از جریمه میلیاردی پیمانکار و گرفتن تعهد برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی سخن میگوید.
اما درباره مسئولیت حقوقی و جبران خسارت خانوادههای قربانیان، قضاتلو اینگونه توضیح میدهد: «ضمن اینکه از این اتفاق تلخ بسیار متأثریم، به هر خانواده، مبالغی پرداخت شدهاست. از آنجایی که این عزیزان، طرف بیمه با پیمانکار بودند، پیگیر حق و حقوقشان از بیمه نیز هستیم. برای آن خانوادههایی که علاقهمند هستند، شرایط جذب در حوزه کار اداری مجموعه پیمانکاری را فراهم کردهایم و به هیچ عنوان این عزیزان را تنها نمیگذاریم.»
تسلیتها، تسکین میشود؟!
پس از حادثه تلخ بزرگراه شهید فهمیده، پیامهای تسلیت یکی پس از دیگری منتشر شد. مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، در پیامی رسمی، جانباختن چهار پاکبان زحمتکش و بیادعای شهرداری تهران را تسلیت گفت و برای خانوادههای داغدار، صبر و اجر الهی طلب کرد. در بخشی از پیام او آمدهاست: «این عزیزان که در سحرگاهان برای پاکیزگی و بهداشت شهرمان تلاش میکردند، در حادثهای ناگوار و در اثر بیاحتیاطی رانندهای متخلف، جان خود را از دست دادند.»
در فضای مجازی نیز، سوده نجفی، عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران، با انتشار پیامی، ضمن تسلیت به خانوادهها، از قصور پیمانکار و شهرداری سخن گفت: «قصور پیمانکار در این حادثه با حمل ۱۸ کارگر در یک نیسان که منجر به واژگونی شد، محرز است، اما شهرداری نیز مقصر است که هنوز به جای دستگاههای مکانیزه از نیروی انسانی بدون تجهیزات ایمنی برای نظافت اتوبانها استفاده میکند.».
اما این حادثه، تنها فاجعه روزهای اخیر نبود. یک منبع کارگری در شهرداری تهران به یکی از خبرگزاریها خبر داده در بزرگراه شهید حکیم، پیش از تقاطع ستاری، یکی دیگر از رفتگران شهرداری، هنگام نظافت صبحگاهی، بر اثر برخورد با خودروی سواری جان باخته است. او گفته است: «رفتگران بیشترین تلفات انسانی را حین انجام کار، بر اثر برخورد با خودرو دارند.»
متأسفانه خانوادههای پاکبانان جانباخته هنوز در شوک هستند و معلوم نیست که آیا این پیامهای تسلیت و این اقدامات انجام شده تاکنون، تسکین داغ آنها میشود؟!
همچنان در ICU
در حالیکه چهار خانواده، داغدار نانآوران ازدسترفته خود هستند و تلخی حادثه هنوز از ذهن همکارانشان پاک نشده، خبرها از بیمارستان فیاضبخش تهران، حکایت از تداوم نگرانیها دارد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، هر چند سایر مصدومان حادثه پس از چند روز از بیمارستان ترخیص شدهاند، اما حال یکی از کارگران شهرداری که در بخش مراقبتهای ویژه (ICU) بستری است، همچنان وخیم گزارش میشود. او که در لحظه تصادف آسیب جدی دیده، از همان شب حادثه در بخش ویژه تحتنظر پزشکان قرار گرفتهاست.
پیگیریهای انجامشده از بیمارستان نیز نشان میدهد با گذشت بیش از ۱۰ روز از این سانحه، وضعیت عمومی او تغییری نکرده و همچنان نیازمند مراقبتهای ویژه است. خانوادهاش، روزها و شبها را با چشمانی خسته میگذرانند و امیدی که هر روز میان بیم و دعا دستبهدست میشود.
برای آنها، هر صدای پای پرستار، میتواند خبری تازه باشد، خبری از بهبودی، یا تکرار همان جمله کوتاه، اینکه «وضعیتش هنوز تغییری نکردهاست.»
آغاز یک مسئولیت
پاکبانان جان باختند، حال یک نفرشان هم وخیم است، چند خانواده نیز داغدار شدند و در چنین شرایطی شهری که هر روز از خواب بیدار میشود، هنوز هم چیزی از شبهایش نمیداند! این حادثه اما، اولین نبود و متأسفانه آخرین هم نخواهد بود، اگر ایمنی همچنان در حاشیه بماند و نظارت، فقط در قالب تعهدنامه و جریمه باشد!
در این میان، مسئولیت فقط بر دوش نهادهای رسمی نیست. شهروندان هم میتوانند نقش داشتهباشند، اینکه اگر نیمهشب، پاکبانی را در شرایط ناایمن دیدند، میتوانند با سامانه ۱۳۷ تماس بگیرند. شاید همین تماس، مانع از تکرار یک فاجعه دیگر شود.
هر چند این گزارش به پایان رسید، اما بدون شک قصه پاکبانان هنوز ادامه دارد، قصهای که هر شب، در سکوت خیابانها نوشته میشود، بیآنکه کسی بخواندش!