جوان آنلاین: امروز غرب به جای دانایی از قدرت دم میزند، در حالیکه ایران از فکر هویت ملی و استقلال واقعی سخن میگوید. ایران نه سلطهطلب است و نه استقلال خود را در معرض معامله قرار میدهد، حتی اگر به رویارویی تمامعیار بینجامد، با قدرت در برابر وحشیگری مدرن خواهد ایستاد.
علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی روز گذشته در مراسم اختتامیه همایش «ما و غرب؛ در آرا و اندیشه حضرت آیتالله العظمی خامنهای» تأکید کرد: زمانی غرب مدعی بود که بر علم و آزادی اندیشه تکیه دارد، اما نتیجه آن، دو جنگ جهانی بود. امروز هم مسیر خود را آشکارتر کرده و مناسبات جهانی را به قدرت گره زده است. لاریجانی با اشاره به گفتاری از سعدی شاعر پرآوازه ایرانی، مبنی بر اینکه «رأی بیقوت مکر و فسون است و قوت بیرأی جهل و جنون»، گفت: امروز جهان وارد عصر جهل و جنون شده است.
دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه روابط ایران و غرب را در یک تقسیمبندی کلی به پنج دوره تاریخی تقسیم کرد و گفت: دوره نخست، دوره باستان است؛ زمانی که ایران با حکومتهای هخامنشی، اشکانی و ساسانی اداره میشد و از تمدنی نیرومند برخوردار بود. در آنسوی جهان نیز غرب، تمدنهای یونان و روم را داشت که از جنبههایی قابل توجه بودند. این دو قطب بزرگ تمدنی، کانونهای اصلی قدرت جهانی محسوب میشدند. از آنجا که ایران در آن دوران از اقتدار سیاسی و نظامی عظیمی برخوردار بود، غرب هیچگاه نتوانست بر ایران تسلط یابد. هرچند جنگهایی میان دو طرف رخ داد، اما هیچکدام منجر به سلطه پایدار غرب بر ایران نشد. وی با اشاره به تعاملات فکری و فرهنگی دو تمدن ایران و غرب، گفت: در دوره هخامنشی، میان ایران و یونان باستان هم تعامل و هم برخورد نظامی وجود داشت. برخی مورخان معتقدند اندیشههای ایرانی و دینی از طریق هگمتانه به سوی یونان منتقل شد. افلاطون در آثار خود از امپراتوری ایران یاد کرده و گاه آن را ستوده و گاه بر آن ایراد گرفته است. بنابراین، روشن است که میان متفکران یونانی و دربار ایران ارتباطاتی وجود داشته است.
لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود به بررسی سیر تاریخی روابط ایران و غرب از دوران ساسانی تا صفویه پرداخت و گفت: دو قدرت بزرگ؛ صفوی و بیزانس در دو سوی جهان دارای تمدن بودند و با یکدیگر رقابت داشتند. در ابتدای حکومت ساسانیان، چندین جنگ میان ایران و بیزانس درگرفت که اغلب بر سر مناطقی مانند ارمنستان، بینالنهرین و شام بود. امپراتوریهای ساسانی و بیزانس یکدیگر را بهعنوان دو قدرت همسنگ به رسمیت میشناختند و میان آنها گاه پیمانهای صلحی بسته میشد که چند دهه دوام داشت. رقابت دو امپراتوری تنها نظامی نبود، بلکه در حوزه تجارت نیز وجود داشت؛ هر دو میکوشیدند مسیرهای تجاری شرق به غرب را تحت کنترل بگیرند، مشابه آنچه امروز بهعنوان جنگ کریدورها مطرح است.
صفویه منزلت ایران را به جایگاه یک امپراتوری بازگرداند
دبیر شورای عالی امنیت ملی ادامه داد: با طلوع اسلام، هر دو امپراتوری تحت تأثیر این تحول بزرگ قرار گرفتند. نکته مهم در این دوران آن بود که ایران، با وجود رقابت و درگیری با غرب، همواره استقلال خود را حفظ کرد؛ نظام حکومتی ساسانیان نظامی قوی و منسجم داشت و پیوند آن با مذهب زرتشت موجب تداوم اقتدار و انسجام اجتماعی میشد. لاریجانی همچنین به دوره صفویه اشاره کرد و گفت: در قرن شانزدهم میلادی و همزمان با تحولات فکری و علمی در غرب، ایران در دوره صفویه وارد مرحلهای تازه شد. صفویه توانست منزلت ایران را بار دیگر به جایگاه یک امپراتوری بزرگ بازگرداند؛ امپراتوریای که این بار بر پایه حضور دانشمندان، علما و اندیشمندان استوار بود. قدرت در این دوره با علم و دانش همراه شد و شاه عباس صفوی با اکرام دانشمندان، بنیان فکری و علمی حکومت خود را تقویت کرد. ایران عصر صفوی با وجود مجاورت با امپراتوری عثمانی، بهواسطه سه ویژگی کاملاً مستقل زیست: نخست، اتکای آن به علم و دانش؛ دوم، پیوند حکومت با تفکر دینی و آرای علمای دین که رابطهای مستحکم میان حکومت و مردم برقرار میکرد؛ و سوم، اقتدار نظامی. این سه عامل موجب شد ایران در دوره صفویه، امپراتوریای مقتدر و همتراز با غرب باشد؛ امپراتوریای که قدرت خود را از علم و ایمان میگرفت.
استبداد قاجار و پهلوی، ایران را تضعیف کرد
لاریجانی ادامه داد: در دوره قاجار نفوذ انگلستان و روسیه در امور داخلی ایران افزایش یافت و قراردادهایی مانند گلستان و ترکمانچای و امتیازاتی همچون توتون و تنباکو نشانه نگاه سلطهطلبانه غرب نسبت به ایران بود. استبداد، بیتوجهی به علم و رشد اقتصادی، قاجار را در برابر توسعه پرشتاب غرب دچار ضعف کرد. در این دوره شاهان قاجار با سفرهای پرهزینه به اروپا تحت تأثیر ظواهر غرب قرار گرفتند و ضعف نظامی آنان موجب فرودستی ایران شد. دبیر شورای عالی امنیت ملی اظهار داشت: در دوران پهلوی، تسلط امریکا و انگلیس بر دربار، نیروهای مسلح و ساختار کشور علنیتر شد و کودتای ۲۸ مرداد نماد آشکار این دخالت بود. اگر در دوره قاجار استبداد و عقبماندگی حاکم بود، در دوره پهلوی استبداد وابسته به غرب جایگزین شد. ایران پهلوی بهطور کامل از غرب تبعیت میکرد و استقلالی نداشت.
انقلاب اسلامی واکنشی به استبداد وابسته پهلوی بود
لاریجانی در ادامه با بیان اینکه «دوران پهلوی از سیاهترین دورانهای وابستگی در تاریخ ایران است»، گفت: یکی از دلایل اصلی وقوع انقلاب اسلامی، تحقیرشدگی ملت ایران توسط غرب بود. مردمی با پیشینه تمدنی و فرهنگی غنی نمیتوانستند پذیرای حکومتی باشند که در برابر چند سفیر غربی خضوع میکرد. وی با اشاره به تغییرات بنیادین پس از انقلاب اسلامی افزود: ایران در عصر انقلاب، جهت خود را تغییر داد و نسبت خود با غرب را بر پایه عقلانیت و سنجش تنظیم کرد. رهبران انقلاب همچون امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب و بزرگانی، چون شهید مطهری و شهید بهشتی، با نگاهی فلسفی و عقلگرایانه، چارچوبی برای تعامل متوازن با غرب ترسیم کردند. در چهار دهه گذشته، اساتید و دانشمندان ایرانی با مراکز علمی غربی در ارتباط بودهاند و این مسیر، همواره مورد تأکید رهبران انقلاب هم بوده است. هرچند غرب در مقاطعی مانند دوران جنگ تحمیلی، مسئله هستهای و حقوق بشر محدودیتهایی برای ایران ایجاد کرده است، اما انقلاب اسلامی توانسته است با رویکردی مستقل و واقعبینانه، تعامل خود را با غرب در چارچوب منافع ملی سامان دهد.
لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: با وجود تمام فراز و فرودها، مبنای سیاست جمهوری اسلامی ایران قطع رابطه تجاری با غرب نبوده، بلکه معیار اصلی، حفظ و رعایت منافع ملی کشور بوده است. به همین دلیل، ضمن گسترش روابط اقتصادی با کشورهای اسلامی و همسایگان، همکاریهای تجاری با کشورهای غربی نیز ادامه یافته، هرچند میزان آن بسته به شرایط سیاسی و امنیتی متغیر بوده است. رهبران جمهوری اسلامی هیچگاه عناد و دشمنی ذاتی با غرب نداشتند، اما رفتار سلطهجویانه و مداخلات سیاسی و امنیتی غرب، موجب بحران در همکاریها و کاهش سطح روابط شده است. لاریجانی با اشاره به رفتار دوگانه غرب پس از پیروزی انقلاب گفت: وقتی غرب به جای احترام به انقلاب اسلامی، دوباره به دنبال مسئلهسازی و بحرانآفرینی داخلی و خارجی برای ایران رفت، ملت ایران را به عکسالعمل واداشت. وی اظهار داشت: گاه در داخل کشور شنیده میشود که چرا مقام معظم رهبری نسبت به امریکا و غرب هشدار میدهند، اما دلیل این هشدارها تسلططلبی غرب است. در حالیکه رهبری چه در حوزه اقتصادی و چه در تعاملات علمی، همواره موافق کار و ارتباط با غرب و شرق بودهاند، اما هنگامیکه امریکا از مسیر اقتصاد، فرهنگ و در نهایت قدرت نظامی، همانگونه که در جنگ اخیر آشکار شد، به دنبال استیلا بر ایران رفت، رهبری با قدرت در برابر این حرکت رذیلانه ایستادند و ملت ایران نیز با استواری در کنار ایشان از استقلال کشور صیانت کردند.
توان موشکی ایران ربطی به غرب ندارد
وی با تأکید بر اینکه مسئله هستهای بهانهای بیش نبود، گفت: امروز کاملاً روشن است که هدف واقعی امریکا و غرب، مبارزه با ملت ایران است. همانگونه که پس از جنگ اخیر نیز درباره توان موشکی و نقش منطقهای ایران خواستار محدودیتهایی میشوند؛ در حالیکه این موضوع به آنان ارتباطی ندارد. آیا آنان میپذیرند که ایران درباره برد موشکها یا سلاحهای هستهای اروپا نظر دهد؟ اینجاست که دو مسیر از هم جدا میشود؛ یکی مسیری که دنبال سلطه و برتریطلبی بر شرق و سایر ملل است و دیگری راهی که بر پایه روابط متوازن و عزتمندانه شکل میگیرد. ایران نه سلطهجو است و نه زیر بار سخنان بیپایه میرود. دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه به تبادلات فرهنگی با غرب و شرق پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: انقلاب اسلامی هیچ مخالفتی با عناصر مترقی فرهنگ غرب مانند قانونگرایی، نظمپذیری و توجه به محیط زیست نداشته است؛ محل نزاع در دو عرصه بوده است: نخست جایی که غرب تبادل فرهنگی را بستری برای تهاجم فرهنگی قرار داد. مقام معظم رهبری دههها پیش نسبت به تهاجم فرهنگی غرب هشدار دادند، گرچه برخی آن زمان این موضوع را جدی نگرفتند، اما گذر زمان نشان داد که غرب واقعاً به دنبال جریانسازی فرهنگی و سلطه بر ذهن و هویت ملتهاست. علت آن نیز تلقی برترپندارانه غرب از فرهنگ خود و بهرهمندی از ابزار تکنولوژیک برای تسلط فکری و فرهنگی است. چنین استیلایی مقدمه سلطه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی خواهد بود.
هدف امریکا از مذاکره تسلیم است
دبیرشورای عالی امنیت ملی ادامه داد: رئیسجمهور فعلی امریکا با شعار «صلح از طریق قدرت»، در واقع دشمن اصلی استقلال ملتهاست. او میکوشد قواعد بینالمللی را برهم زند و قدرت را جایگزین قانون کند. معنای این تفکر آن است که کشورها یا باید تسلیم شوند یا آماده جنگ باشند؛ همان سیاستی که قرنهاست غرب دنبال و ترامپ تنها آن را آشکار کرده است. به گفته وی، نتیجه این سیاست، گسترش هرجومرج بینالمللی است؛ چنانکه جنگ عراق بدون مجوز شورای امنیت رخ داد و همین مسیر در قبال ایران نیز در پیش گرفته شد. اکنون رژیم صهیونیستی، دستپرورده امریکا، همان شعارهای هرجومرجطلبانه را تکرار میکند. اما تاریخ نشان داده است که هرجومرج در نهایت دامان سازندگان خود را میگیرد؛ همانگونه که امریکا داعش را ساخت و سپس گرفتار آن شد. لاریجانی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه اخیر افزود: قدرت ملت ایران و صلابت نیروهای مسلح، دشمنان را به عقبنشینی واداشت و آنان را به سرعت به جمعبندی و پایان دادن به جنگ سوق داد. نیروهای مسلح امروز با وجود برخی کاستیها، با قدرت از ملت دفاع میکنند. دبیر شورای عالی امنیت ملی با اشاره به رویکرد فریبکارانه امریکا در مذاکرات گفت: هدف آنان از مذاکره، مصالحه عادلانه نیست، بلکه تسلیمسازی است. مگر ایران در حال مذاکره نبود که امریکا همزمان با آن جنگ به راه انداخت؟ آیا ننگی بالاتر از این هست که رئیسجمهور امریکا علناً بگوید «من به ملت ایران کلک زدم»؟ در همان روزهای نخست جنگ، دشمنان با فشار نظامی و تبلیغات گسترده تلاش کردند مردم را ناامید کنند، اما رهبر معظم انقلاب با صلابت و اطمینان، با مردم سخن گفتند و نوید شکست دشمنان را دادند و امروز ملت ایران با تکیه بر استقلال، ایمان و مقاومت، در برابر سلطهطلبی غرب ایستاده است.
رهبری جنگ را لحظه به لحظه فرماندهی میکردند
علی لاریجانی در ادامه سخنان خود اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب صحنه جنگ را لحظهبهلحظه کنترل میکردند و دستورات لازم را صادر مینمودند، بهگونهای که تقریباً همه وقت ایشان مصروف جنگ و تأمین نیازهای مردم بود. سه روز نخست جنگ از پرحادثهترین روزها بود، اما طراحی فرماندهی کل قوا چنان دقیق و هوشمندانه بود که صحنه نبرد تغییر کرد. فرماندهی ایشان مستقیم، استوار و دقیق بود؛ با تکتک فرماندهان میدانی تماس داشتند و چگونگی واکنشها را تدبیر میکردند. لاریجانی با اشاره به اینکه تدبیر رهبر معظم انقلاب همه عرصهها را دربر میگرفت، گفت: توجه به جنگ، پشت جبهه، تدارکات و بهویژه تأمین نیازهای مردم که مبادا در معیشت آنان خللی وارد شود، همگی با راهبری ایشان مدیریت شد. به لطف الهی، این مرد الهی و ملت ایران یاری شدند و صحنه جنگ دگرگون گشت.
ایران استقلال خود را معامله نخواهد کرد
دبیر شورای عالی امنیت ملی با اشاره به ضرورت حفظ وحدت ملی گفت: امروز انتظار ملت ایران از سیاستمداران این است که قدر این اراده ملی را بدانند و با مواضع و سخنان غیرضروری، شکاف در صفوف ملت ایجاد نکنند. لاریجانی تصریح کرد: امروز غرب به جای دانایی از قدرت دم میزند، در حالیکه ایران از فکر هویت ملی و استقلال واقعی سخن میگوید. ایران نه سلطهطلب است و نه استقلال خود را در معرض معامله قرار میدهد؛ حتی اگر به رویارویی تمامعیار بینجامد، با قدرت در برابر وحشیگری مدرن خواهد ایستاد. کلید تغییر در دست غرب است؛ اگر از تسلططلبی دست بردارد، شرایط عوض خواهد شد، وگرنه تهدیدات امریکا هرگز اراده ملت ایران را نخواهد شکست.