جوان آنلاین: دولت ژاپن اخیراً با انتشار دستورالعملهای جدیدی از سوی وزارت اقتصاد، تجارت و صنعت (METI)، عزم خود را برای تمرکز بر گسترش جهانی انیمه و بازیهای ویدیویی اعلام کردهاست. هدف این استراتژی، افزایش درآمدهای خارجی از بازار فرهنگ با تمرکز بر سرگرمی است. ژاپن هدفگذاری کردهاست تا سال ۲۰۳۳ این درآمدها به ۱۳۰ میلیارد دلار برسد. آنچه این راهبرد را برجسته میکند، تأکید آن بر «عدم مداخله در آثار خلاقانه» و «حمایت مستقیم و شفاف از خالقان» است تا بتوانند با حفظ اصالت هنری، به مخاطبان جهانی دست یابند.
این خبر، تنها یک گزارش اقتصادی نیست؛ یک نماد و یک استراتژی است. که نشانه درک عمیق یک کشور از استراتژی «قدرت نرم» و استفاده از «اقتصاد فرهنگ» است. این در حالی است که ایران ما، با پیشینه تمدنی و غنای فرهنگی بینظیر، هنوز نتوانسته برای خود چشماندازی از استراتژی قدرت نرم و استفاده از اقتصاد فرهنگ ترسیم کند، بنابراین این خبر باید زنگ بیدارباش برای ما باشد. پرسش اینجاست: اگر ژاپن روی انیمه سرمایهگذاری میکند، ایران روی چه محوری باید تمرکز داشتهباشد؟ پاسخ در بررسی توان داخلی در حوزه «صنایع خلاق» و پذیرش «بازارهای فرهنگ» نهفته است.
تحلیل وضعیت: شکاف بین پتانسیل و واقعیت
ایران در حوزه فرهنگ و هنر با یک پارادوکس بزرگ روبهرو است: داراییهای فرهنگی غنی در مقابل سهم ناچیز در بازار جهانی اقتصاد فرهنگ. برای درک این شکاف، باید موانع ساختاری را ریشهیابی کرد:
۱- نبود نگاه استراتژیک یکپارچه: برخلاف ژاپن که وزارت اقتصادش پیشگام شدهاست، در ایران نهادهای متعدد فرهنگی اغلب فاقد یک نقشه راه مشترک و همسو هستند. این ناهماهنگی منجر به سیاستهای جزیرهای و موازیکاری میشود، حتی وجود شوای عالی انقلاب فرهنگی هم نتوانسته این خلأ را برطرف نماید.
۲- چالش آزادی خلاقانه در مقابل تقلید صرف: هنرمندان ژاپنی با اتکا به سیاستهای فرهنگی که به حمایت از محتواهای بومی میپردازد در قالب قول METI در جهت توسعه بازار، امید بسیاری برای گرفتن سهم بیشتری را دارند، اما در ایران هنرمندان اغلب به تقلید محتواهای خارجی میپردازند، حتی در تولیداتی که حمایت دولتی دارند نیز ما میبینیم به جای استفاده از اسطورههای ملی از اسطورههای یونانی بهره بردهبودند و بین تولید محتوای بومی به دنبال ساخت اثر مورد پسند بازار با محتواهای خارجی هستند و خلق اثر اصیل و قابل رقابت در عرصه جهانی با استفاده از محتواهای بومی در لیست کارها و آثار آنها دیده نمیشود و جایی هم برای حمایت از این تولیدات و توسعه بازار آنها دیده نمیشود، از جمله این تجربهها میتوان به عروسک دارا و سارا به عنوان کالای فرهنگی اشاره کرد، بنابراین فقدان مکانیزمهای شفاف و حمایتی که خطی مشی براساس محتوای بومی داشتهباشد و بتواند اعتماد تولیدکنندگان و هنرمندان را به خود جلب کند، باعث تضعیف بازار تولیدات بومی با محتوای ایران شدهاست.
۳- ضعف شدید در زنجیره ارزش جهانی: یک اثر خلاق برای رسیدن به مخاطب جهانی، نیازمند یک زنجیره قدرتمند از «تأمین مالی»، «تولید حرفهای»، «بازاریابی بینالمللی» و «توزیع» است. ایران در حلقههای پایانی این زنجیره (بازاریابی و توزیع) عملاً غایب است. حتی آثار فاخر، در بهترین حالت، در چند جشنواره محدود دیده میشوند و سپس در آرشیوها خاک میخورند.
۴- بحران معیشت و فرار مغزهای خلاق: فشارهای اقتصادی باعث شده تا استعدادهای درخشان یا جذب صنایع کمارزشتر شوند یا کشور را به مقصد بازارهایی با شرایط پایدارتر ترک کنند. این «فرار سرمایههای انسانی»، بزرگترین تهدید برای آینده اقتصاد فرهنگ ایران است.
راهبرد ژاپن: یک الگوی کاربردی
بررسی راهبرد ژاپن چند درس کلیدی برای ایران دارد:
• اقتصاد محوری: دولت ژاپن صراحتاً هدف را «افزایش درآمد ارزی» اعلام کردهاست. این نگاه، فرهنگ را از حاشیه به متن اقتصاد ملی میآورد.
• حمایت بدون دخالت: تضمین «آزادی خلاقانه» کلید اعتمادسازی با جامعه هنری است. بودجه میدهند، اما در محتوا دخالت نمیکنند.
• تمرکز بر زنجیره تأمین جهانی: کمک به استودیوها برای دسترسی به شبکههای توزیع بینالمللی و فناوریهای روز.
• شفافیت: حذف واسطهها و رسیدن مستقیم منابع به تولیدکننده.
نتیجهگیری و پیشنهادات: به سوی یک راهبرد ملی برای اقتصاد فرهنگ
برای عبور از شرایط فعلی و تبدیل فرهنگ به موتور محرکه اقتصاد ملی، نیازمند یک عزم جدی و تحول در نگاه هستیم. پیشنهادات در سه سطح ارائه میشود:
الف) برای سیاستگذاران (سطح کلان):
۱ - تدوین سند راهبردی توسعه اقتصاد فرهنگ: تعیین اهداف کمی (مانند سهم از GDP و حجم صادرات) برای صنایع خلاق منتخب (مانند صنایعدستی، انیمیشن، بازی، فیلم و موسیقی).
۲ - ایجاد «ستاد هماهنگی توسعه اقتصاد فرهنگ» زیرنظر معاون اول رئیسجمهور: این ستاد باید اختیار لازم برای هماهنگی بین وزارتخانههای ارشاد، صنعت، اقتصاد و امور خارجه را داشتهباشد.
۳ - تأسیس «صندوق ضمانت و سرمایهگذاری خطرپذیر صنایع خلاق»: ارائه وامهای کمبهره بلندمدت و سرمایه در گردش به تیمهای خلاق بر اساس پتانسیل تجاری پروژه، نه ملاحظات دیگر.
۴ - راهاندازی «خانه بازاریابی و توزیع بینالمللی محتوای ایرانی»: این نهاد باید متولی دوبله، زیرنویس، حضور در بازارهای بینالمللی و انعقاد قرارداد با پلتفرمهای جهانی باشد.
ب) برای تولیدکنندگان (هنرمندان، استودیوها، شرکتها):
۱ - تیمسازی بینارشتهای: گرد هم آوردن متخصصان هنر، کسبوکار، فناوری و حقوق برای خلق آثاری که هم اصیل هستند و هم قابلیت تجاریسازی جهانی دارند.
۲ - افزایش کیفیت فنی و روایتگری: رقابت در بازار جهانی مستلزم رعایت استانداردهای جهانی در تولید و روایتداستانهایی با مضامین جهانشمول است.
۳ - فعالیت هدفمند در پلتفرمهای دیجیتال جهانی: استفاده از شبکههایی مانند «استیم» برای بازیها یا «آیتیونز» و «نتفلیکس» برای فیلم و انیمیشن به عنوان کانالهای مستقیم دسترسی به مخاطب.
۴ - راهاندازی سکوهای جهانی یا منطقهای: برای استفاده از ظرفیت بازارهای منطقه جهت ارائه محصولات داخلی درگام اول باید به راه اندازی سکوی منطقهای فکر کرد تا انحصارهای موجود در بازار شکسته شود و بتوان به عرضه محصولات بومی که با فرهنگهای منطقه همخوانی دارد، بپردازد. (مانند عرضه محصولات عربی جنوب کشور به کشورهای عرب زبان).
ج) برای نهادهای واسط و حامی (انجمنها، دانشگاهها، بخش خصوصی):
۱ - برگزاری نمایشگاههای جهانی (اکسپوها) و رویدادهای تخصصی بینالمللی: ایجاد پلتفرمهایی برای معرفی تولیدکنندگان ایرانی به خریداران و سرمایهگذاران خارجی.
۲ - طراحی دورههای آموزشی «کارآفرینی فرهنگی»: تربیت نسل جدیدی که هم با فرهنگ عمیق ایران آشناست و هم با زبان کسبوکار جهانی.
۳ - ایجاد دفاتر حقوقی تخصصی برای حمایت از مالکیت فکری: دفاع از حقوق تولیدکنندگان ایرانی در عرصه بینالملل.
۴ - راهاندازی شرکت بینالمللی عرضه محصولات ایرانی: ما در حوزه توضیح محصولات در سطح جهان یک توزیعکننده بزرگ که بتواند محصولات ایرانی را معرفی و سفارشهای بینالمللی را ثبت و به دست مخاطبان خود برساند.
کلام پایانی
تجربه ژاپن به ما میآموزد که توسعه اقتصادی و حفظ اصالت فرهنگی نهتنها متناقض نیستند، که میتوانند یکدیگر را تقویت کنند. آینده اقتصاد ایران نمیتواند تنها به منابع زیرزمینی متکی باشد. «نفت فرهنگی» ایران، منبعی بیپایان و ارزش آفرین است که در گرو سرمایهگذاری هوشمند، ایجاد اعتماد با جامعه خلاق و تمرکز جسورانه بر بازارهای جهانی است. زمان آن رسیده که برای «انیمه»ها و «بازی»های ایرانی، که ریشه در اساطیر کهن و هنر بینظیر این مرز و بوم دارند، نقشه راهی جامع طراحی کنیم.