جوان آنلاین: در بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ شهید یوسف قربانی و کوکب حاتمی که هر دو بازنشسته سازمان تأمین اجتماعی بودند در جریان حملات شبانه رژیم تروریستی اسرائیل به تهران به همراه دخترشان به شهادت رسیدند. شهادتشان زمانی اتفاق افتاد که همراه دختر جوانشان سحر قربانی مشغول استراحت در منزل مسکونیشان بودند. در پی این جنایت آشکار رژیم صهیونیستی، دکتر احمد ذوالفقاری داریانی، استاد فیزیک هستهای و رئیس سابق دانشکده علوم هستهای دانشگاه شهید بهشتی نیز به شهادت رسید. هدف رژیم تروریستی اسرائیل ضربه زدن به پیشرفت علمی و فناوری ایران بود. رژیم غاصب صهیونیستی با به شهادت رساندن مردمان عادی و دانشمندان و نخبگان ایران نامش را در صدر اول جانیان تاریخ ثبت کرد و هرگز این اقدامات وحشیانه از اذهان مردم دنیا پاک نخواهد شد. آنچه میخوانید همکلامی ما با ایمان قربانی، برادرزاده شهید یوسف قربانی درباره این شهید و همسر و دخترش است.
در حمله هوایی رژیم تروریستی اسرائیل به تهران شاهد چه جنایتی از اسرائیل بودید؟
در جنگ ۱۲ روزه حملاتی که به کشورمان انجام شد سه نفر از بستگان ما به نامهای یوسف قربانی، همسرشان کوکب حاتمی و دخترشان سحرقربانی که در آپارتمان مجاور خانه شهید دکترذوالفقاری سکونت داشتند، در ساعتهای اولیه تجاوز رژیم صهیونیستی به تهران در خیابان آشوری ستارخان به شهادت رسیدند. ما اصالتاً جنوبی و اهل اهواز هستیم. عمویم کارمند سازمان تأمین اجتماعی و مدتی در حسابداری بیمارستان شهید لبافینژاد مشغول کار بود. قبل از آن نیز در حسابداری بیمارستان شهید رجایی کار میکرد. زن عمویم پرستار اتاق عمل بود. شهیده کوکب حاتمی خواهر شهید بود. برادر ایشان شهید رسول حاتمی جزو شهدای انقلاب بود که در ایام پیروزی انقلاب اسلامی در اهواز به شهادت رسید. فرزندشان شهیده سحر قربانی متولد ۱۳۷۱ و مجرد بود که همراه پدر و مادر آسمانی شد.
اشاره کردید که اصالتاً جنوبی هستید. زمان جنگ تحمیلی خانوادهتان چه شرایطی داشتند؟
پدربزرگم کارگر شرکت ملی نفت ایران بود. یک خانواده فرهنگی و دیندار بودند. در موضوعات فرهنگی و فعالیتهای انقلابی مشغول بود. استان خوزستان زمان جنگ و دوران ایثار و مقاومت در خط مقدم کشور بود. خیلی از افراد و کسانی که آنجا ساکن هستند زمان دفاع مقدس حضور داشتند یا در پشت جبهه خدمترسانی میکردند. زن عمویم شهیده کوکب حاتمی در هشت سال جنگ تحمیلی در بیمارستان شهید رجایی اهواز پرستار بود. حتی یک روز به مرخصی نرفت و در هشت سال جنگ تحمیلی به طور کامل حضور داشت. عمویم کارمند بیمارستان بود. هنگام جنگ تحمیلی شرایط مراکز بیمارستانی به این شکل نبود که مرخصی داشته باشند. به صورت شبانهروزی خدمت میکردند.
در بیمارستان شهید رجایی اهواز مورد حمله حزب بعث عراق قرار گرفته بودند. از هشت سال جنگ تحمیلی سلامت درآمدند و درجنگ ۱۲ روزه مزد سالها مجاهدت برای ایران عزیز را گرفتند. شهید قربانی از فعالان پیروزی انقلاب اسلامی بود که در دوران هشت سال جنگ تحمیلی در بیمارستان خدمت میکرد. زن عمو و عمو هر دو کارمند تأمین اجتماعی بودند و با سالها خدمت صادقانه از سازمان تأمین اجتماعی بازنشسته شدند. عمو به کوهنوردی علاقه داشت و اواخرعمرش به کوهنوردی میرفت.
این روحیات حماسی که در خانواده و بستگان شما وجود داشت از کجا نشئت میگرفت؟
خوزستان شهر حماسه خیز است. مردم آنجا با جنگ بزرگ شدند. ما با صدای آژیرها در مدرسه سنگر میگرفتیم. با جنگ بزرگ شدیم و به نوعی فرزند جنگ بودیم.
شما چه خاطراتی از دوران دفاع مقدس یادتان است؟
من زمان جنگ تحمیلی محصل بودم. سنم کم بود و در جبهه حضور نداشتم، اما صدای شکستن دیوار صوتی را میشنیدم. سالها بعد دوباره جنگی رخ داد و دشمن دیگری به ما حمله کرد. اما مردم ایستادند و مثل جنگ تحمیلی با امریکا و رژیم صهیونیستی نیز جنگیدند. به همه مردم ایران میگویم مردم با همه سلایق بدانند ایران کشور همه است و اینکه باید کشور ایران را آباد کنیم. همه کنار هم باشیم و همبستگیمان را حفظ کنیم. اگر جنگ و ناامنی شد ناامنی برای همه مردم ایران است. اگر کسی شهید شد برای همه ایران شهید شد. شهدا برای همه مردم ایران فدا شدند. آنها شهید شدند تا ایران بماند.
بارزترین خصوصیت اخلاقی عموی شهیدتان چه بود؟
بزرگترین خصوصیت عمویم که زبانزد همه بود مردمداری ایشان بود. کارهای غریبه و آشنا را انجام میداد و پیگیری میکرد تا آنها در بیمارستان مداوا شوند و به شهرشان برگردند. زن عمو و دخترعمویم به افرادی که مستمند بودند کمک میکردند. هنگامی که خانهشان بودیم اگر بیرون میرفتیم همسایهشان را که میدیدیم میگفتند هر کاری دارید به ما بگویید و تا حصول نتیجه کار را برای افراد پیگیری میکردند.
این شهدا ابتدای حمله تجاوزکارانه رژیم غاصب اسرائیل به شهادت رسیدند. نحوه شهادتشان چگونه بود و شما چطور مطلع شدید؟
در ساعتهای اولیه که این اتفاق افتاد با تلفن عمو تماس گرفتم در دسترس نبود. از تلویزیون حادثه اعلام شده بود. اقواممان هم از اهواز تماس گرفته بودند. به محض اطلاع در محل حادثه حضور پیدا کردم و از دستگاههای امنیتی و انتظامی که آنجا بودند مطلع شدم کسی از ساختمان زنده بیرون نیامده است. در ساعتهای اولیه دخترعمو و زن عمو را با همسرشهید ذوالفقاری به پزشک قانونی تهران انتقال داده بودند و هنگام ظهر پیکر عمویم را آتشنشانی برده بود. متأسفانه پیکرها همه سوخته بود و از طریق دی انای شناسایی شدند.
آخرین دیدار یا تماسی که با شهدا داشتید چه زمانی بود؟
آخرین دیدار به دو، سه روز قبل از شهادتشان برمیگردد. عمویم یکی از خصوصیاتش این بود که بسیار بزرگوار بود و جویای احوال همه میشد. صله ارحام را بجا میآورد. با اینکه من کوچکتر بودم او اول با ما تماس میگرفت.
ساختمانی که شهید ذوالفقاری به شهادت رسیدند چند طبقه بود؟
ساختمانی که شهید ذوالفقاری به شهادت رسید چهار طبقه بود. در کنار این ساختمان، خانه عموی ما قرار داشت که در طبقه سوم آپارتمان زندگی میکردند. در ساختمانی که شهید ذوالفقاری حضور داشتند همسر و پسرش نیز به شهادت رسیدند. در اثر انفجار در آپارتمان مجاور دیگری نیز پسری زندگی میکرد که به شهادت رسید. سه ساختمان در حمله موشکی رژیم تروریستی اسرائیل تخریب شد و تعدادی به شهادت رسیدند.
پیکر شهدا را چه زمانی دیدید؟
پیکرعمو را ظهر ۲۳ خرداد دیدم. سوختگی به قدری زیاد بود که قابل شناسایی نبود. بعد از اینکه دو بار به پزشکی قانونی مراجعه کردم از طریق دی انای شهدا شناسایی شدند و بعد از معراج شهدا را تحویل گرفتیم و برای مراسم تشییع به اهواز بردیم. تشییعشان در تاریخ یکم تیرماه بود. قبل از آن چند روز در سردخانه معراج شهدا بودند. به شهدایی که شناسایی میشدند کد میدادند و به معراج شهدا میبردند.
بسیاری از دانشمندان ما به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند و این بین برخی رسانههای معاند جنایات اسرائیل را توجیه کردند. نظر شما چیست؟
به نظرم الان طرز فکر و تفکرات بسیاری در کشورمان وجود دارد. اما اینکه کسانی بخواهند کشورمان را بفروشند اصلاً با هیچ آیین، کردار و مذهبی قابل قیاس و توجیه نیست. هرچه باشد در وطن مان سلایق و موضوعات مختلفی وجود دارد، ولی نباید این دست رسانهها یا افرادی که با دشمن همراهی میکنند، زادگاه پدران و میهنمان را برای هر مقاصدی بفروشند. این اصلاً قابل قبول و توجیه نیست. رژیم صهیونیستی دشمن همه مردم است. کسانی که در ایران به شهادت رسیدند شهادتشان باعث اتحاد و همبستگی بیشتر مردم شد. در جنگ ۱۲ روزه اتحاد خوبی شکل گرفت. مردم کنار همدیگر بودند. وقتی این موضوع اتفاق افتاد تمام دوستان، اقوام و سازمانهای مختلف کمک میکردند تا بتوانیم التیام پیدا کنیم. وضعیت خیلی نگران کننده بود. در ساعاتی که شهدا در خواب بودند حمله وحشیانه اسرائیل صورت گرفت. در حالی که رژیم کودککش اسرائیل ادعا میکند با مردمان عادی کاری ندارد، اما دیدیم تعداد زیادی از کسانی که به شهادت رسیدند مردم عادی بودند.
روزی که خبر تحمیل آتش بس از سوی ایران به رژیم صهیونیستی را شنیدید چه احساسی داشتید؟
من آن موقع در اهواز بودم. مصادف با مراسم هفتم شهدا مطلع شدم در جنگ ۱۲ روزه پیروز شدیم. این پیروزی باعث خوشحالی بود که توانستیم بر اسرائیل غاصب و رژیم کودککش صهیونیستی پیروز شویم. به نظر شما چه تشابهی بین جوانهای نسل حاضر و جوانهای دوران دفاع مقدس وجود دارد؟
نسل الان درست است که بیشتر فضای مجازی و سایتها را دیده و زمان جنگ و آن حماسهها را ندیده است، اما نسل ما و نسل امروز هنوز حماسه آفرین هستند. اگر قبلاً از سنگر و آژیرخطر برای نسل امروز تعریف میکردیم یا از دفاع مقدس برایشان میگفتیم درک نمیکردند، ولی با حمله رژیم صهیونیستی، آن شرایط مملوستر برایشان نمایان شد و این باعث استحکام اتحاد و وحدت میشود. اتحاد و همدلی مردم خیلی مهم است و باید این اتحاد حفظ شود.