حالا بیشتر مردم و حافظان محیط زیست در شور و شوق ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی هستند و این کار را قدم بزرگی در جهت حفظ این جنگلها میدانند. اما در میان این جشن وسرورها هم صدای اره برقیها در جنگلهای شمالی قطع نشده و درختان یکی از پس دیگری میافتند تا اکوسیستمی که قدمتش بیش از یک میلیون سال برآورد میشود و از عصر یخبندان جان سالم به در برده اینبار توسط انسان زمینگیر شود.
حدود ۶۰۰ هزار سال پیش در کره زمین یخچالهای طبیعی شروع به گسترش کردند و بیشتر جنگلهای نیمکره شمالی زمین زیر این یخچالها مدفون شدند، اما جنگلهای شمال ایران از حمله یخچالها مصون ماندند. با اینکه بیشتر جنگلهای اروپا در دوران یخبندان از بین رفت و چمن زارها جای آنها را گرفتند، اما این روزها در اروپا نهضت جنگلداری همگام با طبیعت شروع شده به همین سبب آنها به دنبال مدلهای اولیه جنگل هستند تا با توجه به آنها، جنگلهایشان را مدیریت کنند. چنین جنگلهایی در نیمکره شمالی زمین خیلی کم است. بنابر این از جنگلهای شمال ایران میتوان به عنوان موزه، آزمایشگاه و الگویی بهره برد که مورد استفاده اروپاییها قرار گیرد.
در واقع میتوان گفت جنگلهای شمال ایران در مسیر انحطاط اکولوژیکی قرار گرفتهاند و نیاز به فرصتی برای بازسازی دارند. البته اجرای طرح ۱۰ ساله استراحت جنگل فرصت مناسبی است که باید از آن نهایت استفاده را برد و به آمایش جنگلها پرداخت و اطلاعات مناسبی گردآوری کرد. برای نمونه باید مشخص کرد واقعاً چند درصد از جنگلهای شمال ایران بکر هستند که براساس تخمین کنونی، این رقم حدود ۱۰ درصد است.
ثبت جنگلهای هیرکانی در شرایطی صورت گرفت که تخریب این جنگلها تبعات جبران ناپذیری به دنبال دارد زیرا میانگین بارش در جنگلهای زاگرس حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیمتر است، اما در شمال کشور این میانگین حدود ۲ هزار میلیمتر برآورد میشود و بر همین اساس اگر این جنگلها از بین برود امکان حیات نیز در این منطقه برای انسان از بین خواهد رفت. بیشک و در حال حاضر اجرای طرح تنفس جنگل ضروری است، زیرا بهرهبرداری از جنگلهای طبیعی مفهومی ندارد و باید تأکید کرد بهرهبرداری خاص جنگلهای انسان ساخت و دست کاشت است.
شرایط نامناسب جنگلهای کشور حاصل چندین دلیل بزرگ است که یکی از مهمترین آنها عدم اجرای قوانین مربوط به این حوزه است.
به عنوان مثال طبق قانون، حفاظت، احیا، توسعه و بهرهبرداری از جنگل بر عهده سازمان جنگلهاست یعنی باید از طریق حفاظت به بهرهبرداری بپردازیم، اما زمان اجرا برعکس عمل میشود. چراکه طرحهای جنگلداری اکنون به شکلی است که از بهرهبرداری به حفاظت میرسند.
ارزیابی کیفی جنگلهای شمال نیز گواه دیگری است براینکه باید برای اجرای طرح تنفس پافشاری کرد. چراکه از سال ۱۳۳۷ هر ۱۰ سال گزارشی در این زمینه آماده میشود و نتایج این پژوهش و بررسیها لزوم اجرای طرح تنفس را تأیید میکند. مسئله دیگری که باید به آن توجه کرد، فعالیتهای زیادی است که در جنگل انجام میشود. برای نمونه علاوه بر قاچاقچیان چوب باید فعالیت برخی دامداران و روستاییان و بهرهبرداران از معادن و طرحهای عمرانی را نیز در نظر گرفت که شرایط بقای جنگل را با مشکل روبهرو کرده است. مثال ملموس اینکه در جنگلهای شمال حدود ۷ هزارکیلومتر جاده ایجاد شده و این درحالی است که ظرفیت و توان این اکوسیستم محدود است. بنابر این نباید اصرار کرد که همچنان در قالب طرحهای بهرهبرداری به برداشت چوب پرداخت. به هرحال جنگلهای شمال کشور نقش چشمگیری در تولید اکسیژن، ذخیره آب و جذب ریزگردها را دارند و نباید از یاد برد که در شمال ایران ۱۸۰۰ گونه گیاهی وجود دارد که مختص این منطقه است. فواید جنگلهای کشور آنقدر زیاد است که نمیتوان با چند نوشتار و جلسه و نشست به تمام آنها پرداخت. اما حالا که همگان حداقل چنین وانمود میکنیم که از ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی خرسندیم، حداقل در حفظ و نگهداری باقی درختان هم از خود عزمی نشان دهیم تا شاید این شادیها کمی قابل پذیرشتر باشند.