جوان آنلاین: در جهانی که رسانهها دیگر صرفاً ابزار اطلاعرسانی نیستند، بلکه تبدیل به میدانهای نبرد شناختی، روانی و هویتی شدهاند، نقش نهادهای فرهنگی، خانوادهها و سیاستگذاران رسانهای بیش از هر زمان دیگری حیاتی به نظر میرسد. تربیت فرزندان در عصر دیجیتال، تشخیص جریانهای اصیل از انحرافی و حفظ اتحاد اجتماعی در برابر روایتهای تفرقهافکنانه، دغدغهای ملی است که اگر بیپاسخ بماند، نسل آینده را با بحرانهای عمیق فرهنگی و هویتی مواجه خواهد کرد. در همین راستا، گفتوگویی اختصاصی با دکتر امیدعلی مسعودی، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات، مدیر گروه ارتباطات اجتماعی و عضو هیئت علمی دانشگاه سوره داشتیم که در ادامه میخوانید:
در عصر دیجیتال که همه چیز با چند کلیک قابل دسترسی است، نقش تربیتی خانواده برای فرزندان چگونه باید تعریف شود؟
خانواده، همچنان نخستین و مهمترین نهاد تربیتی در جامعه ماست حتی در عصر دیجیتال. در شرایطی که فضای مجازی با سرعت و وسعتی بیسابقه، ذهن و جان فرزندان ما را هدف گرفته است، خانواده باید نقش فعال، آگاهانه و مستمر در تربیت رسانهای، اخلاقی و هویتی فرزندان ایفا کند. ما دیگر نمیتوانیم با الگوهای تربیتی دهه ۶۰ یا ۷۰ وارد میدان شویم. پدر و مادر امروز، باید سواد رسانهای، درک شناختی از جریانها و مهارتهای تحلیل محتوا داشته باشند. اگر چنین نباشد، فرزندان ما در برابر موجهایی، چون جعل عمیق، تحریف مفاهیم، تفرقهافکنی و بازنویسی تاریخ بیدفاع میمانند.
بسیاری از خانوادهها میپرسند چطور میتوان خطفکریهای اصیل را از جریانهای انحرافی در فضای مجازی تشخیص داد؟
این یکی از مهمترین چالشهای حال حاضر ماست. باید بپذیریم امروز نه فقط با شایعه و دروغ، بلکه با جنگ شناختی مواجهیم؛ جنگی که هدفش تغییر فهم مردم از واقعیت است. در گذشته، جنگ روانی بود؛ تلاش میکردند روحیه رزمندگان ما را تضعیف یا افکار عمومی را ناامید کنند، اما امروز، قبل از هر گلوله، حمله به ادراک مردم است. شناخت خطفکریهای اصیل، نیازمند سواد رسانهای است. باید بتوانیم تفاوت میان نقد و تخریب، اطلاعات صحیح و جعلی، دغدغهمندی و دشمنی را تشخیص دهیم. مثلاً اگر مطلبی دیدید که سعی دارد کلیت نظام را زیر سؤال ببرد، بدون اینکه راهحل دهد یا پیشنهاد اصلاحی داشته باشد، باید بدانید با یک عملیات تخریبی مواجهید. یا اگر فردی با ادبیات تحقیرآمیز، تلاش میکند باورهای دینی یا ملی را به سخره بگیرد، باید هشیار باشیم که هدف، تضعیف همبستگی ملی است.
به نظر شما نقش مساجد و روحانیون در این میان چیست؟
ما باید به مساجد برگردیم. آنجا هم محل عبادت است، هم پایگاه تربیتی و رسانهای. در ایام دفاع مقدس، وقتی عملیات روانی دشمن از طریق رادیو و ابزارهای اطلاعاتی شکل میگرفت، مساجد و روحانیون بودند که روحیه را حفظ میکردند. امروز هم همین نقش را میتوانند ایفا کنند. حتی فراتر از آن باید نهضت سواد رسانهای از مساجد آغاز شود. مثلاً بین دو نماز، ائمه جماعت هر روز ۱۰ دقیقه برای مردم از سواد رسانهای، جنگ شناختی و تحلیل روایتها صحبت کنند. این کار، اگر به صورت شبکهای و برنامهریزیشده انجام شود، در عرض دو ماه، یک نهضت ملی شکل میگیرد. امروز بقا و امنیت جامعه، وابسته به درک درست از روایتهاست.
با اشاره به حوادث اخیر و هجمههای رسانهای، تحلیل شما از نوع تهدیدی که کشور با آن مواجه است چیست؟
آنچه در جنگ ۱۲روزه اخیر اتفاق افتاد، مصداق کامل جنگ شناختی بود. دشمن از مدتها قبل، بستر ذهنی مردم را آماده میکرد، از اعتصابات کامیونداران تا اعتراض بازنشستگان، موضوع افزایش قیمتها و نارضایتی عمومی. این فضا با عملیات فریب رسانهای تکمیل شد. آنها وانمود کردند قصد مذاکره دارند، اما حمله را همزمان با ایام جشن غدیر و در زمانی که افکار عمومی انتظار آرامش داشتند، آغاز کردند. در گذشته، دشمن اول حمله، بعد عملیات روانی را آغاز میکرد. امروز، اما با ساختار جدیدی مواجهیم: پیشزمینه ذهنی را تخریب میکنند، باور را از بین میبرند، وحدت را میشکنند و بعد به کشور حمله میکنند. این یک تغییر پارادایم است که باید آن را جدی بگیریم.
در چنین شرایطی، چطور میتوان اتحاد اجتماعی را تقویت کرد؟
اتحاد اجتماعی فقط با سخنرانی رسمی به دست نمیآید. باید مردم در میدان باشند. تجربه نشان داده است وقتی مردم در صحنه باشند، دشمن مأیوس میشود. اقدام حکیمانه مقام معظم رهبری در تعیین جانشین در روزهای ابتدایی جنگ ۱۲ روزه، همراه با حضور سراسری مردم در حمایت از نظام، بار دیگر وحدت ملی را به نمایش گذاشت. در این شرایط، باید بر نقش اینفلوئنسرها، هنرمندان، ورزشکاران و حتی معلمان و پزشکان تأکید کنیم. هرکس که دنبالکننده دارد، باید از این بستر برای ترویج همدلی، وطندوستی و مقاومت فرهنگی استفاده کند. اتحاد اجتماعی وقتی معنا دارد که در خانوادهها نهادینه و از آنجا به جامعه منتقل شود.
شما از جنگ روایتها گفتید. در این میدان، وظیفه رسانههای داخلی چیست؟
رسانه، ابزار اصلی پیروزی یا شکست در جنگ روایتهاست. باید بپذیریم که امروز، اگر بهترین روایت از ما نباشد، ماجرای روایت دوم هم به نفع ما نخواهد بود. در جنگ روایتها ما باید بهترین روایت را بگوییم. عملکرد رسانه ملی در ۴۸ ساعت نخست جنگ اخیر، یک نقطه قوت تاریخی بود. آنها در لحظه اولیه بحران، اخبار را به صورت مدیریتشده، سریع و مسئولانه منتشر کردند و توانستند اعتبارسازی کنند.
کلاسها و دورههای مختلف باید در حوزه سواد رسانهای برگزار شود، مسئله ما فقط دانش نیست، بلکه نهضت است. ما نیازمند حرکت ملی در سطح خانوادهها، مساجد، مدارس، رسانهها و نهادهای عمومی هستیم. سواد رسانهای، مجموعهای از شناختهاست که به فرد کمک میکند بداند چه پیامی را دریافت کند، چگونه تحلیل کند، چطور منتقل کند و کدام روایت را معتبر بداند. ما نیازمند دورههای تخصصی در نهادهای حاکمیتی، شهرداریها، سازمانهای مردمی و حتی هیئتهای مذهبی هستیم. دشمنی اسرائیل و امریکا با ملت ایران فقط در زمین جنگ نیست، در ذهن، روان و ادراک ماست. اگر این را نادیده بگیریم، ضربه میخوریم. باید برای مقابله با تهاجم ادراکی، آمادگی اجتماعی ایجاد کنیم. در پایان باید گفت دوران سادهلوحی رسانهای به سر آمده است. همانطور که برای مقابله با حمله فیزیکی، آموزش نظامی میبینیم برای مقابله با تهاجم ادراکی و جنگ شناختی، نیازمند آموزش سواد رسانهای، هوش شناختی و تحلیل جریانها هستیم. اگر در هر خانه ایرانی، یک نفر تحلیلگر روایتها باشد، دشمن هیچگاه موفق نخواهد شد. ما یک وطن، یک ملت و یک تمدن هستیم و این سرمایه، قابل تکرار نیست.