جوان آنلاین: دکتر اکرم نفری، روان درمانگر، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه بر این باور است برنامهریزی خانواده فقط درباره فهرست کردن کارها نیست بلکه پلی میان نظم بیرونی و آرامش درونی است. او میگوید: «والدینی که با دیدگاهی واقعبینانه و انعطاف پذیر برنامه ریزی میکنند، فرزندانشان را در محیطی امن و منسجم بزرگ میکنند و به آنها ابزار مدیریت احساسات، تصمیم گیری آگاهانه و مقابله با استرس را میآموزند.» این مصاحبه کمک میکند نگاهی جدید به اهمیت نظم و برنامه ریزی در تربیت کودک و ایجاد خانوادهای آرام و شاد داشته باشید.
از دید شما برنامهریزی چه نقشی در آرامش روانی و مدیریت دارد؟
برنامه ریزی به زندگی نظم، پیش بینی پذیری و حس کنترل میدهد. وقتی فرد بداند قرار است چه کاری را در چه زمانی انجام دهد، ذهنش از آشفتگی و اضطراب دور میشود. برنامهریزی فقط یک کار اداری یا فهرست نوشتن نیست بلکه ابزاری برای آرامش روان و تصمیم گیری آگاهانه است. فردی که برنامه دارد، به جای واکنشهای عجولانه با آگاهی و منطق جلو میرود. در واقع، برنامهریزی پلی است میان آشفتگی و آرامش، میان رؤیا و واقعیت.
چرا برخی افراد در اجرای برنامهریزی شخصی دچار شکست و بیانگیزگی میشوند؟
بیشتر شکستها در برنامهریزی به دلیل نداشتن شناخت درست از خود است. بسیاری از افراد هدفهایی میگذارند که با شرایط واقعی زندگی شان هماهنگ نیست، به همین دلیل وقتی چند بار شکست میخورند، احساس بی کفایتی و بیانگیزگی در آنها شکل میگیرد. عامل دیگر، کمال گرایی است. افرادی که تصور میکنند باید همه چیز بی نقص پیش برود با کوچکترین وقفه یا خطا ناامید میشوند.
با این توضیحاتی که فرمودید، خانوادهها برای موفقیت در برنامهریزی چه باید کنند؟
آنها باید برای موفقیت در برنامه ریزی، سه اصل مهم را رعایت کنند: واقع بینی، انعطاف و استمرار. برنامه ریزی بدون واقع بینی مثل نقشهای است برای مسیری که وجود ندارد. واقع بینی یعنی شناخت دقیق شرایط، تواناییها و محدودیتهای خود و منابعی که در اختیار دارید. وقتی برنامه واقع بینانه باشد، اهداف قابل دسترس و ملموس میشوند و از فشار و ناامیدی ناشی از توقعات غیرواقعی جلوگیری میشود، همچنین مسیر حرکت روشن و منطقی خواهد بود. انعطاف هم اهمیت زیادی دارد، زیرا هیچ برنامهای نمیتواند همه شرایط پیش بینی نشده را پوشش دهد. انعطاف یعنی توانایی تغییر مسیر یا تعدیل برنامه در مواجهه با مشکلات یا فرصتهای جدید. این ویژگی کمک میکند استرس کمتر و انگیزه حفظ شود و حتی در صورت تغییر شرایط، برنامه کلی مختل نشود. استمرار هم اصل کلیدی دیگر است. برنامه ریزی بدون استمرار مثل شروع یک مسیر طولانی و رها کردن آن بعد از چند قدم است. استمرار یعنی پایبندی به اهداف و اجرای پیوسته برنامه ها. این موضوع باعث میشود برنامهها به عادت تبدیل شوند، حس موفقیت و پیشرفت ایجاد و انرژی مثبت تولید شود، زیرا هر بار که بخشی از برنامه اجرا میشود، انگیزه برای ادامه بیشتر میشود. وقتی برنامه ریزی با واقع بینی، انعطاف و استمرار انجام شود، به جای اینکه منبع فشار باشد، تبدیل به منبع انرژی و انگیزه میشود. میدانید چه میخواهید و چگونه به آن برسید و حتی وقتی مشکلات پیش میآید، مسیرتان را از دست نمیدهید.
نبود برنامهریزی در زندگی چه پیامدهای روانی یا خانوادگی دارد؟
با گفتن فواید برنامهریزی معلوم میشود در نبود آن، زندگی چگونه پیش میرود. بدون مسیر مشخص و وقتی زندگی اینگونه پیش برود به مرور اضطراب، بینظمی ذهنی و احساس سردرگمی ایجاد میشود. نبود برنامهریزی در خانواده باعث میشود هماهنگی بین اعضا کمتر و حس امنیت روانی کاهش پیدا کند. وقتی تصمیمها لحظهای و بدون مشورت گرفته میشوند، اعضای خانواده هر کدام مسیر خود را میروند و همین موضوع باعث تعارض، دلخوری و خستگی روانی میشود، حتی وقتی محبت بین افراد زیاد است، نبود نظم و برنامه میتواند انرژی و آرامش خانواده را کم کند. در مقابل، خانوادهای که برای کارها و زمانهای باهم بودن برنامه دارد، آرامش بیشتری دارد و اعضا شادتر و هماهنگتر هستند. برنامهریزی باعث میشود هر کسی بداند چه زمانی چه کاری دارد و چه انتظاری از او میرود، بنابراین کمتر دچار سردرگمی و فشار میشود، حتی برنامههای ساده روزانه مثل زمان وعدههای غذایی، فعالیتهای تفریحی یا مطالعه میتواند حس امنیت و پیشبینیپذیری ایجاد و خانواده را از بی نظمی و پراکندگی خارج کند، بنابراین خانوادهای که به برنامه ریزی اهمیت میدهد نه تنها از نظر عملی بهتر عمل میکند، بلکه آرامش و شادی بیشتری دارد و اعضای آن انرژی و انگیزه بیشتری برای حمایت و همراهی یکدیگر پیدا میکنند.
چگونه عادت برنامه ریزی را در کودکان و نوجوانانمان تقویت کنیم؟
بهترین راه، آموزش غیرمستقیم است، یعنی والدین خود الگوی فرزندان شوند. وقتی کودکی میبیند والدینش برای کارها برنامه دارند، ناخودآگاه این رفتار را یاد میگیرد، اما در سنین پایین باید از برنامههای کوچک و قابل انجام شروع کرد، مانند نوشتن برنامه فردای مدرسه یا تصمیمگیری دربارهزمان بازی. این کار حس مسئولیت و نظم را در کودک تقویت میکند. در نوجوانان هم باید تمرکز روی هدف گذاری شخصی و مدیریت زمان باشد تا حس استقلال و خود باوری رشد کند و حال باید گفت اگر برنامهریزی با تشویق و احساس اختیار همراه باشد به مرور تبدیل به یک عادت مثبت میشود.
چه ابزارها یا روشهایی را برای مدیریت بهتر زمان و انرژی پیشنهاد میکنید؟
برای مدیریت بهتر زمان و انرژی روشها و ابزارهای سادهای وجود دارد که میتواند خیلی کارآمد باشد. یکی از این روشها تکنیک پومودورو است، یعنی کار کردن در بازههای ۲۵دقیقهای و بعد از آن استراحت کوتاه تا تمرکز شما حفظ و خستگی زودرس سراغتان نیاید. اصل آیزنهاور هم به ما کمک میکند کارها را اولویت بندی کنیم، یعنی ببینیم چه کارهایی هم مهم هستند و هم فوری و چه کارهایی میتوانند بعداً انجام شوند. همین طور نوشتن فهرست روزانه کارها به نظم ذهنی و کاهش استرس کمک میکند و باعث میشود هیچ کاری از یاد نرود. یکی دیگر از نکات مهم این است که هر فرد ریتم انرژی خودش را بشناسد، یعنی بداند در چه ساعتی از روز بیشترین تمرکز را دارد و کارهای مهم را در همان زمان انجام دهد. در نهایت، مدیریت زمان موفق یعنی هماهنگی میان ذهن، بدن و اهدافمان. وقتی بدانیم چه کار کنیم، چه زمانی انجامش بدهیم و چطور استراحت کنیم، انرژی و بازده ما بسیار بیشتر میشود.
از آمار و ثبت دادههای روزانه مانند خواب، ورزش یا مطالعه بیشتر بگویید که چه کمکی به سلامت روان و نظم زندگی افراد میکند؟
ثبت رفتارها و فعالیتهای روزمره مثل خواب، ورزش یا مطالعه در واقع آیینهای از سبک زندگی را در اختیارما میگذارد. وقتی دادههای روزانه خود را میبینیم، بهتر خودمان را میشناسیم و حس کنترل بیشتری روی زندگی پیدا میکنیم. مثلاً ممکن است متوجه شویم در روزهایی که خواب کم داشتهایم، اضطراب بیشتری داشتهایم. این آگاهی کمک میکند رابطه بین رفتارها و احساساتمان را بفهمیم و انگیزه پیدا کنیم تا تغییرات مثبت ایجاد کنیم. استفاده از دفتر یادداشت یا اپلیکیشنهای پایش سلامت میتواند در شکل گیری عادتهای خوب بسیار مؤثر باشد. دیدن دادهها مثل دیدن خودمان از بیرون است که این دیدن گامی مهم برای رشد شخصی و رسیدن به آرامش درونی محسوب میشود.