جوان آنلاین: دو رئیسجمهور اسبق به نظر میرسد آن اتحاد ملی پس از جنگ را به زیان خود دیدهاند، زیرا هر اظهارنظر جدید آنان نوعی برهمزدن آن اتحاد است، به ویژه آنکه هر دو روی عبارت «مردم در جنگ برای ایران آمدند نه برای ما حاکمان» کاملاً «اتفاق» کردهاند! که اینگونه اتفاقهای نامشروع در میان آنان سابقهدار است. عقلاً هیچ سیاستمداری حتی اگر چنین دوقطبی سمی و فاسدی هم به ذهنش برسد و آن را هم بر فرض درست بداند، علیه کشور خودش استفاده نمیکند، زیرا چنین ادعایی در نهایت به زیان مردم و کشور تمام میشود، اما وقتی عقل نباشد و مقداری هم بیانصافی و خودخواهی سیاسی باشد، چه؟! یکی از طرفداران این دو، نوشته است که امثال اینها اکنون در قدرت نیستند و شهروند عادی هستند و چرا باید از حرفشان حسابکشی کرد! اولاً شهروند عادی نیستند که اگر بودند در زمان اتهاماتشان یا موارد دیگر مانند شهروندان عادی کیفر یا بازخواست میشدند، ثانیاً اگر شهروندان عادی هستند، نقد به آنان را چه از طرف رسانه، چه از طرف یک مقام مسئول دیگر، باید نقد شهروندان عادی تلقی کنید، پس شما چرا جوش میآورید؟! اکنون بازگشت به صحنه سیاسی این دو آن هم بازگشتی که برهمزننده اتحاد ملی است، به کدام کار شهروندان عادی شبیه است؟ کاش ایشان که دل در بند امریکا دارند، از رئیسجمهور امریکا در دوران حاجیواشینگتن میآموختند که بعد از ریاستجمهوری سراغ پستهکاری رفت!
***
دوگانهسازی این روزهای رؤسای جمهور اسبق (محمدخاتمی و حسن روحانی) که در فضای مجازی بسیار خبرساز شده، با هر انگیزه و غرضی صورت گرفته باشد، یقیناً خروجی آن هر چه باشد، نه تنها انسجام و اتحاد ملی نیست که اتفاقی علیه این دو است؛ اتحاد و انسجامی که به اذعان همه صاحبنظران، یکی از بزرگترین و بلکه مهمترین مانع رژیمصهیونیستی و امریکا در پیگیری اهداف جنایتکارانه علیه ایران بود و در نهایت به شکست آنها در جنگ ۱۲ روزه انجامید. دشمن نیز با درک این انسجام ملی و البته قدرت موشکی نیروهای مسلح بود که ملتمسانه دست به دامن امریکا و خواستار آتشبس شد. اکنون آیا رواست آنچه دشمن نتوانست کوچکترین خدشهای به آن وارد کند، با سخنان و مواضع غیرمسئولانه به آن چنگ بیندازیم؟ آیا این بازی در زمین دشمن نیست؟
حسن روحانی، رئیسجمهور اسبق و خالق رکود دهه ۹۰ که به شهادت نظرسنجیهای رسمی، در سال پایانی دولتش به پایینترین نصاب محبوبیت در میان رؤسای جمهور پس از انقلاب رسید و به کمتر از ۱۰ درصد سقوط کرده بود، چندی پیش خود را نماینده اکثریت ملت جا زده و گفته بود: «این ملت در جنگ ۱۲روزه با همه قدرت در کنار ایران ایستاد. چطور به حماسه ملت پاسخ بدهیم؟ یعنی هر چه بار هست بر گُرده اکثریت مردم باشد و هر چه امتیاز هست برای اقلیت کوچک باشد؟! اینکه معنی ندارد». او سپس در توییتی با یک دوگانهسازی دروغین از ملت و حاکمیت، صراحتش را بیشتر کرد و نوشت: «این ملت در جنگ ۱۲روزه با همه قدرت در کنار ایران ایستاد، نه در کنار ما حاکمان. فکر میکنیم اینها آمدند به سمت ما و دست روی سینه گذاشتند و گفتند شما خیلی آدمهای خوبی هستید، ما اشتباه میکردیم. نه! دست روی سینه گذاشتند در برابر ایران، تمامیت ارضی و منافع ملی.»
روحانی البته به همین هم بسنده نکرد و با حمله به جایگاه قانونی مجلس شورای اسلامی مدعی شد: مجلس «نماینده اکثریت مردم نیست» و قوانینی که برخلاف نظر ۸۰ یا ۹۰درصد مردم تصویب شود، «قانون واقعی» محسوب نمیشود و «روح چنین قانونی فاسد است». او در ادامه در توصیف مجلس کنونی از اصطلاح «مجلس اقلیت» استفاده کرد و مشروعیت تصمیمات نهاد قانونگذاری را زیر سؤال برد؛ موضوعی که با واکنش عباس گودرزی، سخنگوی هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی مواجه شد و گفت: روحانی در طول هشت سال خسارتبار زلف امور کشور را به اراده دشمن گره زد. او خطاب به روحانی گفت: «جناب آقای روحانی! مشکلات امروز کشور متأثر از سیاستهای غلط دوران خسارتبار مسئولیت هشتساله جنابعالی در سمت ریاستجمهوری است. شما هشت سال کشور را متوقف کردید! صنعت، کشاورزی، محیطزیست و حتی آب شرب مردم را به زلف اراده دشمن گره زدید و محصول آن همه هیاهو شد «اسنپبک»! برای گزارش ۱۰۰روزه و قیافه گرفتن پیش مردم، با سیاست «هر توافقی از عدمتوافق بهتر است»، چرخ پیشرفت کشور و چرخ سانتریفیوژها را همزمان متوقف کردید. مردم هنوز دوره تلخ و بیثمر ریاستجمهوری شما را فراموش نکردهاند.» سخنگوی هیئت رئیسه مجلس سپس از راز مواضع غیرمسئولانه روحانی پرده برداشت و اضافه کرد: «امروز دولت، مجلس و همه ارکان نظام، در کنار مردم عزیز ایران با اتحاد مقدس و انسجام ملی، دشمنان را ناامید کردهاند، اما ظاهراً شما از این وضعیت دلخورید و با کنایه و تحریک افکار عمومی، سعی دارید دستاوردهای ملی را تخریب کنید. امام راحل فرمودند: «غلط میکنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد!» آقای روحانی! کسی که در اتاق شیشهای نشسته، به سمت دیگران سنگ پرتاب نمیکند.»
محمدخاتمی، رئیس دولت اصلاحات هم جمعه گذشته در دیدار جمعی از فعالان
سیاسی- اجتماعی استان یزد، مانند روحانی دست به دوگانهسازی مردم- حاکمیت زد و با بیان اینکه «موشک» و «مردم» دو مؤلفه و عامل سربلندی ایران در جنگ ۱۲روزه بودند، گفت: «نکند اشتباه کنیم و بگوییم مردم ما را تأیید کردند، بلکه مردم ایران را تأیید کردند و این ما هستیم که باید به سمت ایران حرکت کنیم.»
سخنان خاتمی در یزد بار دیگر نشان داد او و جریان سیاسی منتسب به وی همچنان بر طبل تفرقه و دوگانهسازی میان «مردم» و «حاکمیت» میکوبند. خاتمی در حالی مدعی شد «مردم ما را تأیید نکردند، بلکه ایران را تأیید کردند» که این سخن در ظاهر به نام دفاع از مردم بیان میشود، اما در واقع تلاشی است برای القای فاصله و شکاف میان ملت و نظام. چنین ادبیاتی، برخلاف ادعای دلسوزی برای کشور، عملاً به تخریب سرمایه اجتماعی و بیاعتمادی نسبت به نهادهای قانونی منجر میشود. تجربه نشان داده است هر بار اصلاحطلبان از صحنه قدرت فاصله میگیرند، به جای استقبال از نقد منصفانه عملکرد خود، با طرح دوگانههای کاذب، سعی در بازتعریف نقش خویش در قالب «نماینده مردم» و در مقابل «حاکمیت» دارند.
در شرایطی که کشور با چالشهای پیچیده اقتصادی، امنیتی و اجتماعی روبهرو است، دامنزدن به چنین دوگانهسازیهای دروغین چیزی جز آبریختن به آسیاب دشمنان ملت ایران نیست. امروز بیش از هر زمان دیگری جامعه نیازمند انسجام، همبستگی و بازسازی اعتماد ملی است، نه سخنانی که بر زخمها نمک میپاشد. اگر خاتمی واقعاً دغدغه ایران و مردم را دارد، باید به جای جداسازی ملت از نظامی که برخاسته از رأی همین مردم است، بر تقویت وحدت و اصلاح درونزا تأکید کند. تکرار این ادبیات تفرقهافکن، بیش از آنکه نشانه دلسوزی باشد، نشاندهنده تداوم همان نگاه نخنمای سیاستبازی و فرار از پاسخگویی است.
نقد قالیباف به روحانی و ظریف
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی هم روز گذشته در مقام دفاع از منافع ملی و سیاست خارجی برخاست و با خطاب قرار دادن جریانهای سیاسی تصریح کرد: «در این برهه حساس، از همه سلیقههای سیاسی مختلف انتظار میرود با وحدت کلمه، از این دستاوردها حمایت کنند و صدای رسای ملت ایران در برابر فشارهای خارجی باشند. بیایید به یاد آوریم که عزت و سربلندی ایران، در اتحاد و ایستادگی همه است؛ ایستادگیای که امروز با حمایت شرکای جهانی به ثمر نشسته است. وظیفه شرعی و میهنی ماست که امروز تحت هر شرایطی، امر ملی را بر امر جناحی مقدم بداریم و به تثبیت و تحکیم دستاوردهای امروز کشور کمک کنیم.» قالیباف ادامه داد: «در همین راستا لازم میدانم انتقاد صریح خود را نسبت به مواضع رئیسجمهور و وزیرخارجه اسبقمان اعلام کنم که دقیقاً در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند.» این نقد صریح، اما به مذاق ارادتمندان قلم به مزد و پادوی توییتری روحانی خوش نیامد و آنها به خط شدند تا از خطای روحانی نه اینکه قلم بگیرند که خط بگیرند.
پادوها در دفاع از روحانی به خط شدند
حسامالدین آشنا، مشاور دولت روحانی دیروز در حساب کاربری خود در شبکه ایکس در واکنش به سخنان رئیس مجلس شورای اسلامی نوشت: «تا آنجا که میدانیم آقای روحانی اخیراً درباره روسیه بیانی نداشتهاند. جمع بستن چین و روسیه در مواضع و تحلیلهای مسئولان نظام، شایسته نیست»؛ نکتهای که البته با پاسخ کنایهآمیز سعید احدیان، مشاور سیاسی و رسانهای رئیس مجلس مواجه شد و او نیز خطاب به آشنا نوشت: «ظاهراً شما هم مثل مردم، سخنان رئیستان را دنبال نمیکنید! آقای آشنا خوب نیست هر چیزی که به ذهنتان میرسد را فوری توییت کنید. سخنان آقای روحانی در تاریخ ۲۰مهر را ببینید. ظاهراً شما هم مثل مردم چندان سخنان رئیستان را دنبال نمیکنید، البته چه کنیم که مواضع مسئولان وقت برای طرفهای خارجی بسیار مهم است.»
دفاع کورکورانه و متعصبانه از مواضع پرهزینه روحانی به مشاور او محدود نشد و احمد زیدآبادی در دفاعی خندهدار از روحانی نوشت:کاش آقای قالیباف توضیح میداد که چگونه دو مقام «اسبق» که در حال حاضر هیچ سمت رسمی ندارند، صرفاً با اظهارنظر خود به «مسیر همکاری راهبردی با روسیه لطمه زدند؟»، ظاهراً مشکل دیگری وجود دارد، چون در هیچ کجای عالم اظهارنظر مقامهای سابق و اسبق کمترین لطمهای به همکاری دولتها با دولتهای دیگر وارد نمیکند! آیا روسها سکوت شهروندان ایرانی در برابر سیاستهای کرملین را شرط همکاری با جمهوری اسلامی دانستهاند؟ اگر اینطور باشد که خیلی معنای زشت، زننده و غیرشرافتمندانهای دارد، چون به مثابه شنیعترین رابطه استعماری و تحتالحمایگی است! و اگر اینطور نباشد، چرا باید اظهارنظر دو مسئول اسبق که فعلاً موقعیت شهروندان عادی را دارند، به مسیر همکاری لطمه بزند؟
در صغری/کبری چیدنهای این فعال سیاسی اصلاحطلب، اگرچه مغالطه موج میزند، اما سؤال این است که اگر روحانی و ظریف، به اعتبار اینکه اکنون مسئولیت رسمی ندارند، شهروند عادی محسوب میشوند، آیا اکنون میتوان مانند یک شهروند عادی از آنها خواست در دادگاه حاضر شوند و به اتهاماتشان درباره خساراتی که در دهه ۹۰ متأثر از سیاستهای آنها به ملت و کشور وارد شد، رسیدگی شود؟ آیا امثال شماها برای دستاندازی در دادگاهیشدن آنها سینه چاک نخواهید کرد؟
دعوت لاریجانی برای مقابله با دوقطبیهای کاذب
علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی روز گذشته در نامهای با دستخط خود خطاب به مدیران رسانهها، بر نقش مهم رسانهها در حفظ انسجام ملی و مقابله با دوقطبیهای کاذب تأکید کرد. در این نامه آمده است: برای دفع خطرات از کشور سرافرازمان ایران، دو نکته مهم است: یکی تقویت نیروهای مسلح که پیگیری آن با ماست و مهمتر، حفظ انسجام ملی و سد کردن راه گسترش دوقطبیهای کاذب تا مسیر توسعه ملی فراهم شود. پیگیری و کمک درباره این موضوع با شما اهالی معزز رسانههاست.
دبیر شورای عالی امنیت ملی در این نامه، رسانهها را عامل مؤثر در حفظ وحدت ملی و پیشگیری از تنشهای سیاسی و اجتماعی دانسته و از آنان خواسته است در مسیر تقویت همبستگی و ثبات کشور گام بردارند.
دستخط دبیر شورای عالی امنیت ملی به رسانهها اگرچه کاملاً هوشمندانه، عاقلانه و دوراندیشانه است و رسانهها باید با درک شرایط کشور تمام تلاش خود را برای این مهم به کار گیرند، اما این معادله یک ضلع دیگر دارد، آن هم کسانی، چون خاتمی، روحانی، ظریف و شخصیتهای سیاسی است که با مواضع خود آب به آسیاب دشمن نریزند و چه جایگاهی وجیهتر، مقبولتر و قانونیتر مانند دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که توصیههای مشفقانه خود را به این اشخاص هم منتقل کند.