کد خبر: 1292306
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۱:۲۰
چهلمین روز ارتحال زنده‌یاد آیت‌الله سیدمرتضی مستجابی تداعی‌گر یک قرن مهرورزی و مبارزه
آنان که از آیت‌الله سید مرتضی مستجابی، شناختی اجمالی داشتند، بر این نکته واقفند که وی شخصیتی متفاوت و ذوابعاد داشت. جای پای او را می‌شد در عوالمی چون: روحانیت، سیاست، خدمت صادقانه به مردم، فرهنگ و ادبیات، ورزش باستانی و... یافت. در این میان، اما آنچه وی را از بسیاری متفاوت می‌ساخت، فتوت و جوانمردی‌اش بود. در این فقره، داستان‌هایی شگفت انگیز روایت شده است
احمدرضا صدری

جوان آنلاین: روز‌هایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر چهلمین روز ارتحال زنده‌یاد آیت‌الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی (مستجابی) است. از این روی و در نکوداشت یاد و خاطره آن روحانی خدوم، یادمان پی آمده به شما تقدیم می‌شود. در مقالی که پیش‌رو دارید، خصال فردی و اجتماعی آن فقید سعید، در آیینه پنج روایت مورد بازخوانی قرار گرفته است. روحش شاد و یادش گرامی باد. 
 
 او حاتم طایی دوران ما بود!
در آغاز سخن، بهنگام است بر مختصات حیات زنده‌یاد آیت‌الله سید مرتضی مستجابی، مروری گذرا داشته باشیم. این امر موجب می‌شود در بخش‌های بعدی مقال، مطالب ارائه شده به سهولت فهم شوند. حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان از مراودان آن مرحوم، در این فقره به نکاتی مهم اشارت برده است:
«جوانی در آن روزگار ناامیدی، در دوران فرار عالمان و کسانی که دین را در آخر خط می‌دیدند، از یکی از خانواده‌های معتبر ایرانی، شجاعت روحی به خرج داد و طلبه شد. کسی که در چنان زمانی، با عشق و علاقه و روح بلند طلبه شود، همان زمان باید او را پهلوان دانست. پهلوانی تنها به آثار ظاهر شده در بدن با ورزش‌های مختلف نیست. این پهلوانی که منشأ دینی، اعتقادی و ملکوتی دارد، پهلوانی روحی است. در عنفوان جوانی، پهلوانی خود را به میدان علم و حوزه و دین آورد و خود را به نقطه قابل قبولی رساند. در این بین مبارزات سخت جوانی از نجف برگشته به نام سید مجتبی نواب صفوی با تشویق علامه امینی آغاز شد و تشکیلاتی را به نام فداییان اسلام سرپا کرد و اولین کار او هم این بود که کسروی کافر و سر در آخور بیگانه بیرون را برانداخت. این فاضل بزرگوار، در کنار دو جبهه فداییان و فقیهی مثل آیت‌الله کاشانی در مبارزات سرسخت حضور داشت که به نوعی بازی با جان بود و عقب‌نشینی نکرد. در ملی شدن صنعت نفت و برداشتن مهره‌های استعمار، نترسید و کار مبارزاتی خود را به جایی رساند که ارتش و اطلاعات آن زمان او را با تعدادی از یاران محکوم به اعدام کرد و ایشان برای حفظ جان به حرم ولی الله الاعظم امیرالمؤمنین (ع) پناهنده شد. آنجا با مراجعی بزرگ و در رأس آن آیت‌الله اصفهانی صاحب فقه عالی و اخلاق والا، زلفش گره خورد و کسب فیض کرد. پس از مدتی، مبارزات خود را دوباره از سر گرفت. به سفر‌های خارجی از جمله به لبنان و نزد امام موسی صدر - که نسبتی با او داشت- رفت. فعالیت پر برکت ایشان در ادوار پیش و پس از انقلاب اسلامی ادامه یافت. منزل هزار متری اصفهان خود را که پر از درخت، میوه و چاه آب بود و این منزل تنهایی‌اش را بعد از درگذشت همسرش پر می‌کرد، به درمانگاهی مجهز به نام امام موسی صدر تبدیل کرد. آیت‌الله مستجابی در دست و دلبازی و خدمت به ضعیفان و پذیرفتن میهمانان در حد ظرفیتش در کشور ما حاتم طایی است. به خاطر اخلاق نرم، فروتنی و تواضع و حفظ سلامت بدن به ورزش زورخانه‌ای پیوست و بار‌ها از نهاد ورزش به دریافت دانشنامه‌های ورزشی موفق شد. ایشان هم پهلوانی روحی دارد و هم پهلوانی بدنی. ایشان در کل ایران شاید جایگزینی در روحانیت شیعه نداشته باشد....» 

 یک روحانی متفاوت
آنان که از زنده‌یاد آیت‌الله مستجابی، شناختی ولو اجمالی داشتند، بر این نکته واقفند که وی شخصیتی متفاوت و ذوابعاد داشت. جای پای او را می‌شد در عوالمی چون: روحانیت، سیاست، خدمت صادقانه به مردم، ادبیات فارسی و عربی، ورزش باستانی و... یافت. دکتر هادی انصاری، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر در بسط این خصیصه می‌نویسد:
«آیت‌الله مستجابی با کوله باری از خاطرات زیبا و تندیسی از یک قرن تاریخ تا واپسین لحظات زندگی خاکی خود، زیبا زیست و یاد مانده‌های ذهنی ماندگاری از خدمات و فراز و فرود‌های زندگی خوبش را از دوران تحصیل و مبارزه و درک بزرگانی از حوزویان همچون آیات عظام: بروجردی، خوانساری، خویی، شاهرودی، امام موسی صدر، امام خمینی و صد‌ها ستاره دیگر حوزوی، سیاسی و اجتماعی و جز اینها را در خاطره‌ها جاودان ساخت. آیت‌الله شخصیتی بود با روحیات ویژه که او را از بیشتر هم‌سلکان خود جدا می‌ساخت. یک روحانی، اما نه یک روحانی عادی، بلکه یک روحانی به معنای کلمه! مجالست و مصاحبت با او، ویژگی‌های خاصی را داشت که کمتر در این لباس و سلک دیده می‌شود. کوله باری از خاطرات بیش از ۹ دهه مصاحبت با شخصیت‌های بزرگ این قرن را به همراه داشت و از آنجا که از حافظه بسیاری بهره‌مند بود، خوش زبانی او در نقل رخداد‌ها و خاطرات، شیرینی خاصی را به همراه داشت. مردی که در شمار مفاخر و بزرگان شهر اصفهان به شمار می‌آمد. عبا و عمامه به سر می‌گذاشت، اما روحیه پهلوانی‌اش به همان میزان حاد و برجسته بود. او از یاران و دوستان نزدیک امام موسی صدر نیز بود و در این راستا، راوی خاطراتی از این روحانی برجسته سیاسی و فعال مبارزِ مقاومت لبنان بود... آیت‌الله مستجابی از یکسو در صف اول مبارزات و تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در یک سده اخیر نقش‌آفرینی کرد، از دیگر سو خود از علما و دانشمندان معاصر و از بزرگ‌ترین بیوت علمی و سرشناس، یعنی از خاندان علم و فقاهت (آل صدر عاملی) و نیز پهلوان گود زورخانه، اهل شعر و ادب و هنر، خطاطی، خیر و ساعی در امور اجتماعی و فرهنگی بود. در یک کلمه، ایشان جامع علم و عمل، هنر و سیاست و کرامت و متصف به صبر و پرهیزکاری و متانت بود. ایشان از یاوران آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی، محرم اسرار امام موسی صدر، یار با وفای شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر، پناه مظلومان و پشتیبان عالمان و دانشمندان و پشت و پناه مردم بود که جامعه‌اسلامی و به ویژه شهر اصفهان، از برکات نامبرده متنعم بود. سخن در راستای تبیین شخصیت این بزرگ مرد، بسیار است و قلم از نگارش آن ناتوان...!»

 سرشار از روحیه جوانمردی
 در میان آنچه آیت‌الله فقید را از بسیاری متفاوت می‌ساخت، فتوت و جوانمردی‌اش برجسته بود. در این باره، داستان‌هایی شگفت‌انگیز روایت شده است. بخشی از آنها در گفتار آیت‌الله هادی نجفی از علمای اصفهان به اشاره و تفصیل بیان شده‌اند:
«متأسفانه حوزه‌های علمیه و نهاد‌های فرهنگی، آنگونه که باید، قدر شخصیت‌هایی، چون آیت‌الله مستجابی را ندانستند و آنها را به درستی معرفی نکردند. با این همه ایشان خود را طلبکار کسی نمی‌دانست و از هیچ‌کس چیزی نمی‌خواست. زندگی فردی و خصوصی ایشان سرشار از روحیه پهلوانی بود. او یک پهلوان واقعی بود، فردی که همه چیز خود را فدای ملت می‌کرد و برای مردم، از جان‌ودل مایه می‌گذاشت. از کمک به دیگران لذت می‌برد و درِ خانه‌اش، همیشه، بیست‌وچهارساعته به روی خلق خدا باز بود! تا جایی که در توان داشت، نیاز‌های مردم را برآورده می‌ساخت. افرادی نزد او می‌آمدند و درخواست کمک مالی می‌کردند. اگر امکانش را داشت، بی‌درنگ پرداخت می‌کرد، بدون آنکه چک، سفته یا ضمانتی از آنها بگیرد. به او می‌گفتند برخی از این افراد ممکن است پول را برنگردانند. در پاسخ می‌گفت اگر نیاوردند، هم نیاوردند! او روحیاتی خاص و بی‌نظیر داشت، همانطور که عرض کردم، یک پهلوان واقعی بود، پهلوان به معنای حقیقی کلمه، اهل فتوت و جوانمردی. یک روز یکی از بزرگان - که نامی از او نمی‌برم- چکی را برای ایشان فرستاد. ایشان به بنده گفت می‌خواهم این چک را پس بدهم، من چنین چیز‌هایی را قبول نمی‌کنم. بنده، چون می‌دانستم که برگرداندن این وجه ممکن است آن شخص را ناراحت کند، پیشنهاد دادم این مبلغ را به یک فرد نیازمند بدهند. ایشان نیز این نظر را پذیرفتند و چنین کردند. خاطره جالب دیگری که می‌توان از آن بزرگوار نقل کرد، این است که ایشان منزل پدری را از ورثه خرید، آن را تخریب کرد و در همان مکان خانه‌ای برای خود ساخت. سپس زمین مجاور آن را خریداری کرد و آنجا درمانگاهی احداث کرد که آن را به نام درمانگاه امام موسی صدر ثبت کرد. این درمانگاه، سال‌هاست به فعالیت مشغول است و مخصوص فقراست. هزینه ویزیت پزشکان در آن، مبلغی ناچیز مانند ۵ یا ۱۰ تومان بود. حتی برای پزشکان فوق‌تخصص هم تعیین کرده بود بیش از حد مشخصی حق دریافت هزینه ندارند، تا فقرا بتوانند از خدمات درمانگاه بهره‌مند شوند. پس از راه‌اندازی این درمانگاه که در کنار منزل شخصی‌اش بود، خودش از آن خانه خارج شد و آن را نیز به توسعه درمانگاه اختصاص داد. نه‌تنها منزلش را واگذار کرد، بلکه ساختمانی چندطبقه با بودجه شخصی خود ساخت و آن را به درمانگاه افزود، چراکه مکان اولیه درمانگاه کوچک و پاسخگوی حجم زیاد بیماران نبود. تنها یک‌طبقه از ساختمان را برای کتابخانه‌اش نگه داشت و همان را نیز وقف عام کرد. کتاب‌های شخصی‌اش را به آنجا منتقل کرد و ظاهراً می‌خواست، آن را به نام پدر مرحومش ثبت کند. حتی قبر خود را نیز از پیش آماده کرده بود! تمام امور خود را شخصاً برنامه‌ریزی کرده بود، چراکه انسانی آگاه و بیدار بود و می‌دانست چه باید بکند....» 

 پهلوانی در جسم و روح
آیت‌الله مستجابی در انظار عمومی به «مجتهد پهلوان» شهرت یافته است. این امر از آن روی است که وی از دوران نوجوانی و علاوه بر تحصیل علوم اسلامی به ورزش باستانی نیز علاقه‌مند شد و در آن به مدارج کمال رسید. آن زنده‌یاد تا پایان حیات نیز با گود زورخانه قرابت و الفت خویش را حفظ کرد. احمد مقیمی از یاران آیت‌الله در این خصوص آورده است:
«آیت‌الله مستجابی یکی از مجتهدان برجسته‌ای بودند که از بزرگانی، چون مرحوم آیت‌الله‌العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی، آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدتقی خوانساری و آیت‌الله علامه فانی اجازه اجتهاد دریافت کرده بودند. این ویژگی ممتاز نشان از دانش علمی عمیق ایشان دارد که در سنین جوانی به درجه اجتهاد رسیدند. همچنین از بسیاری از علمای بزرگ دیگر نیز اجازه اجتهاد داشتند که این نشان از شناخت و اعتماد علمای برجسته به توان علمی ایشان بود. آیت‌الله مستجابی به عنوان یک مجتهد جوان توانست نقش مهمی در ترویج علم و دانش اسلامی ایفا کند و در میان طلاب و فضلا، جایگاه ویژه‌ای داشته باشد. آیت‌الله مستجابی با توجه به خلق و خوی مردمداری، فتوت و جوانمردی به عنوان الگویی از سلوک اخلاقی و عرفانی شناخته می‌شدند. ایشان به مردمداری و سفره‌داری معروف بودند و همواره درِ خانه خود را به روی مردم باز می‌کردند. در مکتب آیت‌الله مستجابی، هر فردی با هر خلق و خویی جایگاهی داشت و این نشان از صلح کلی و عرفان بالای ایشان بود. ایشان به عنوان یک عارف و استاد اخلاق توانستند تأثیرات زیادی بر طلاب و افراد جویای معرفت بگذارند و الگوی برجسته‌ای برای نسل‌های آینده باشند. یکی دیگر از ابعاد شخصیتی آیت‌الله مستجابی، علاقه و فعالیت در زمینه ورزش‌های باستانی و پهلوانی بود. ایشان در تمام ذکرخانه‌های کشور، حق ضرب و زنگ در بالاترین سطح‌ها را داشتند و به مسئله ورزش به ویژه ورزش‌های باستانی اهمیت زیادی می‌دادند. با حضور فعال در این عرصه توانستند جوانان را به ورزش و پهلوانی ترغیب و از این طریق به تربیت جسم و روح آنها کمک کنند. آیت‌الله مستجابی به عنوان یک پهلوان واقعی، الگویی برای جوانان و علاقه‌مندان به ورزش‌های باستانی بودند. آیت‌الله مستجابی در عرصه‌های سیاسی و مبارزاتی نیز حضور فعالی داشتند. ایشان از همسنگران آیت‌الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت و از همرزمان شهید نواب صفوی بودند. بار‌ها از سوی ساواک بازداشت شدند و تحت مراقبت قرار گرفتند. همچنین از نزدیکان مرحوم آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی و از ارادتمندان حضرت امام خمینی بودند. دیدار‌های ایشان با رهبر معظم انقلاب نیز نشان از ارتباط نزدیکشان با مسئولان داشت. در مرداد ۹۸ و قبل از شیوع کرونا، دیداری بیش از یک ساعت با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب داشتند که این دیدار، نشان از اهمیت و جایگاه آیت‌الله مستجابی در میان مسئولان کشور دارد. در این دیدارها، آیت‌الله مستجابی همواره مسائل و مشکلات مردم را به مسئولان منتقل می‌کردند و محور وحدت، در مباحث سیاسی، اجتماعی و عمرانی بودند....» 

 از سفره‌اش همه متنعم بودند
و سرانجام اگر بنا باشد مردمانی که به محضر مستجابی راه یافته‌اند، او را با خصلتی به یاد آورند، قطعاً به میهمان نوازی و سفره داری‌اش اشارت خواهند بُرد. چه اینکه بسا از ایشان از این خوان سَخا و کرم برخوردار شده‌اند. حسن شجاعی، پژوهشگر علوم قرآنی در این زمره است:
«حضرت آیت‌الله مستجابی، پیرمردی مهربان، شیرین، ساده، صمیمی، خوش‌ذات، خوش‌قریحه، خوش‌حافظه، خوش‌سخن، خوش‌مشرب و خوش‌ذوق بود. خنده‌های ملیحش، دل انگیز بود. مناعت طبع، سخاوت و بلندنظری‌اش، زبانزد عام و خاص بود. درِ خانه‌اش تا روز آخر، به روی کسی بسته نبود. هر که زنگ خانه را می‌نواخت، بی‌هیچ سؤالی در به رویش باز می‌شد. برای درد‌های مردم، گوشی شنوا داشت و سخنانش مرهمی بر زخم‌ها بود. سفره‌دار بود و از سفره‌اش همه متنعم بودند. هر ظهر، خوان رحمتش را می‌گسترد و هر که در خانه بود، باید پای سفره‌اش می‌نشست. چند باری که از روی ادب قصد ترک خانه هنگام گستردن سفره را داشتم، با عتابش روبه رو شدم. کسر شأن خود می‌دانست که میهمان در خانه‌اش باشد و پذیرایی تام و تمام از او نکند. چیزی را برای خود نمی‌اندوخت و هرچه در خانه‌اش بود را میان مریدان و میهمانان تقسیم می‌کرد. با اینکه از روزگار تلخی‌های زیادی دیده بود، اما تلخ نشد! ولایتش، اصفهان را با جان و دل دوست داشت و از خشکی زاینده‌رود، دلش خون بود. بی‌اعتنا به دنیا بود، اما پیرانه‌سر طراوات و شادابی ایام شباب را داشت. گود زورخانه را رها نکرد و تا روز‌های آخر، در حد توان ورزش می‌کرد. جاذبه‌اش همه خلق را مفتون کرده بود. از دستار بر سر‌های معتدل عصر خویش بود. در موضوعات دینی- اجتماعی، نه با یک غوره سردی‌اش می‌شد و نه با یک مویز گرمی‌اش. تعصب کور نداشت. همین هم باعث شده بود، در دل همه جا داشته باشد. از اقصی نقاط جهان برای دیدنش می‌آمدند و در خدمتش می‌کوشیدند. وجودش، مروت محض بود. در نجابت و نژادگی‌اش حرف نبود. درشتی و نرمی‌اش به‌هم آمیخته بود. بی‌ادا و بازی و بدون ریاکاری رفتار می‌کرد. خودش بود، بایسته و رشک‌انگیز. نگاه روشنی به زندگی داشت. حرف که می‌زد، گو اینکه شعر می‌سرود. کمتر می‌شد کنارش بنشینی و شعر نشنوی. کمتر می‌شد کنارش بنشینی و خاطره نشنوی. دنیا دیده بود. از عراق، هند و لبنان گرفته تا برلین و برخی کشور‌های اروپایی را گشته بود. از همه جا و از همه کس خاطره داشت، از جمالزاده و کسروی گرفته تا ابوالحسن اصفهانی، کاشانی، قاضی و نواب صفوی. با چند زبان آشنا بود و گاهی به زبان‌های مختلف، ضرب‌المثل نقل می‌کرد. تاریخ ناطق بود و صحبت‌هایش منبع تاریخ معاصر بود. برگ‌های مسکوتی از تاریخ معاصر به همت او امروزه برای ما روشن شده است و به همین خاطر نیز مرکز اسناد انقلاب اسلامی در تدوین خاطراتش همت گمارد....» 

 کلام آخر
منش اخلاقی چهره‌هایی، چون زنده‌یاد آیت‌الله سید مرتضی مستجابی، میراثی گرانسنگ برای طلاب جوان حوزه‌های علمیه به شمار می‌رود. آنان که در روزگار بلاخیز کنونی با چالش‌های فراوان نظری و عملی مواجهند و همواره باید به کارآمدی منش اجتماعی خویش نظر داشته باشند. به کارگیری تجربه آن فقید سعید می‌تواند در جذب همه اقشار و به ویژه جوانان بسیار مؤثر و مفید باشد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار