جوان آنلاین: در تاریخ ملتها کمتر پیش میآید که یک فرد به نماد ایستادگی و شجاعت مبدل شود. «یحیی سنوار» رهبر نظامی و میدانی جنبش حماس در عداد شخصیتهایی است که زندگیاش در تلاقی درد و افتخار شکل گرفت و پایان آن بسان افسانهها در قاب تاریخ ماند. او نه صرفاً یک فرمانده که تجسم واژگانی، چون آرمانگرایی، مقاومت، وفاداری و عشق به مردم بود. در دل نوار غزه، سرزمینی که تاریخش با رنج و پایمردی درهم تنیده است، قصهای آغاز میشود. حکایت از مردی در دل سنگ و خاکستر که شعله امید را در دلها فروزان نگه داشت. یحیی سنوار، نامی که برای بسا مترادف با اراده پولادین و ایستادگی بیبدیل است، تجسم روح سرکش مردمی بود که در برابر فشارهای بیامان هرگز کمر خم نکردند. این نوشتار، تلاشی است برای بازنمایی حیات این شخصیت مانا. این قصه، قصه غزه است، قصه صلابت و قصه مردی که همچنان پا به پای حیات گام خواهد زد. قصهای که به لالایی مادران فلسطینی تبدیل شده است...
میلاد و نشو و نما
خانیونس، شهری در جنوب نوار غزه، در سال ۱۹۶۲. م، شاهد تولد یحیی سنوار بود. خانه آنها در قلب یکی از اردوگاههای آوارگان، نه یک بنای مستحکم و متعارف که چند اتاقساده بود که دیوارهایش، خاطرات آوارگی و رنج را فریاد میزدند! هوای شرجی و بوی خاک نمخورده، اولین چیزهایی بود که مشام یحیای کوچک را پُر کرد! رنگهای غالب زندگی او، خاکستری دیوارها، آبی آسمان گرم غزه و سبزِ زیتونهای پراکنده در اطراف بود. زندگی روزمره در اردوگاه با تلاش برای بقا پیوندی ناگسستنی داشت. صدای همهمه کودکان در کوچههای خاکی، گریه مادران نگران و زمزمه دعای پدران، موسیقی متن زندگی یحیی بود. هر روز، پیکاری بود برای یافتن آب، نان و سرپناهی امن!
وضعیت امنیتی منطقه، سایهای سنگین بر سر خانهها افکنده بود. اشغال، تبعیض و حسرت سرزمین از دست رفته، بخشی جداییناپذیر از هویت هر فلسطینی بود. یحیی در همان سنین کودکی، با این واقعیت تلخ خو گرفت. او شاهد گشتهای روزانه سربازان رژیم صهیونیستی، ایست و بازرسیها و برخوردهای تحقیرآمیز آنان بود. این تجربیات، بذر اولین جرقههای مقاومت و نفرت از ظلم را در دلش کاشت. خاطرات اولیه او، آمیزهای از بازیهای کودکانه در میان ویرانهها، داستانهای پدربزرگ درباره فلسطین تاریخی و درک عمیق از نابرابری و ناامنی بود. محیط اردوگاه، وی را با واقعیتی ملموس از درد و مبارزه آشنا ساخت، واقعیتی که بعدها مسیر زندگیاش را بهکلی دگرگون کرد. اکنون در خانیونس، جایی که سنوار کودکی و نوجوانی خود را گذرانده بود، مردم خاطرات او را با افتخار و احترام به یاد میآورند. پیرمردان محل از دوران جوانی وی که در مسجدها به دنبال دانش و راهنمایی بود، صحبت میکنند. کودکانی که سنوار را در لباس «رهبر» دیدهاند، داستانهای شجاعت او را سینه به سینه انتقال میدهند. این روایتها، تصویری چندبعدی از «مبارزِ دوران» ساختهاند. مردی که در عین قاطعیت و صلابت برای مردمش قلبی مهربان داشت و تمام عمر خود را وقف مبارزه برای آیندهای بهتر برای آنان کرد. این خاطرات نشان میدهند او فراتر از یک رهبر سیاسی، انسانی بود که در دل و جان مردمش مأوا داشت.
تحصیل و شکلگیری شخصیت
مدرسه برای یحیی سنوار، اما تنها مکانی برای آموختن دروس نبود، بلکه میدانی بود برای درک عمیقتر دنیای اطراف و شکلگیری شخصیتش. کلاسهای درس اغلب در ساختمانهای ساده و پر جمعیت برگزار میشدند که در آنها معلمان با تمام محدودیتها تلاش میکردند تا نسل جوان را در تراز آینده فلسطین تربیت کنند. فضای آموزشی با دیوارنگارههایی از فلسطین تاریخی و شعارهای انقلابی مملو از حس هویت ملی بود، اما فراتر از کلاس، واقعیتهای روزمره در مدرسه، اغلب در برخورد با سربازان رژیم صهیونیستی شکل میگرفت. یحیی به یاد میآورد چگونه صهیونیستها با سلاحهایشان هیمنه خود را بر فضای مدرسه تحمیل میکردند، گاهی دانشآموزان را بازرسی یا با خشونت تهدید مینمودند. این رفتارهای تلخ بهمرور درک او از وضعیت سیاسی را شکل دادند. باورهای اخلاقی وی که ریشه در تعالیم دینی و فرهنگ غنی فلسطین داشت، در کنار این واقعیتهای تلخ، در حال شکلگیری بود. یحیی شاهد بود که چگونه هموطنانش در اوج سختیها به یکدیگر مدد میرسانند و در میان مردم، چقدر عدالت و برابری به مفاهیمی گران تبدیل شدهاند! او در این دوره و بهتدریج متوجه شد که دانش قدرت است و ایستادگی، تنها راه حفظ کرامت انسانی. در این مقطع، پایههای شخصیتی وی بنیان نهاده شد. شخصیتی که بعدها در قامت یکی از اساطیر تاریخی ظهور کرد.
دانشگاه و بیداری سیاسی
دانشگاه دروازهای بود به دنیایی از اندیشهها و افکار نو برای یحیای جوان. در فضایی که دانشجویان با اشتیاق در پی افزودن بر دانایی خویش بودند، نشستهای دانشجویی به بستری برای طرح ایدهها و بحثهای داغ تبدیل میشد. در سالنهای پر از شور و هیجان، ایراد سخنرانیهای متعدد از سوی رهبران جنبشهای فلسطینی گرفته تا روشنفکران، گوش او را پر از ایدههای انقلابی و راهبردهای مبارزاتی میکردند. وی در این میان با شخصیتهای مختلفی آشنا شد که هر کدام افق دید متفاوتی داشتند. بحثهای عمیق درباره ماهیت اشغال، ضرورت مقاومت و راهکارهای آزادسازی فلسطین، ساعات طولانی از وقت یحیی را به خود اختصاص میدادند. شخصیتپردازی او در این دوره با غرق شدن در مطالعه آثار اندیشمندان سیاسی و فلسفی و تعامل با همنسلانش - که همگی تشنه تغییر بودند- شکل گرفت. وی در این فضای پویا نه تنها به دانش نظری دست یافت که ارتباطات اولیهای را بنا نهاد که بعدها در مسیر مبارزاتش بسیار حائز اهمیت شدند. یحیی درک کرد که آزادی، تنها با مبارزه فکری و سازمانی به دست نمیآید، بلکه نیازمند عمل و فداکاری است. این بیداری سیاسی، او را از یک دانشجوی کنجکاو به فردی مصمم تبدیل کرد که آماده بود تا در خط مقدم مبارزه قرار گیرد و برای تحقق آرمانهایش هر بهایی را بپردازد.
انتفاضه اول و مسئولیت امنیتی
انتفاضه اول، نقطه عطفی در زندگی یحیی سنوار و تاریخ فلسطین بود. او در بطن این خیزش مردمی، نقش فعال و تعیینکنندهای را ایفا کرد. در میان جوش و خروش تظاهرات، پرتاب سنگ و درگیریهای خیابانی، وی مسئولیتهای امنیتی را بر عهده داشت. یحیی مشغول سازماندهی عملیاتهای مقاومت، از جمله ایجاد اختلال در تردد نظامیان رژیم صهیونیستی و حمله به مراکز دولتی بود. فضای اجتماعی در غزه در آن دوران، سرشار از همبستگی و اراده برای مقابله با اشغال مینمود. مردم به رغم ترس و خطر، در خیابانها حاضر میشدند و حمایت خود را از انتفاضه نشان میدادند. یحیی با هوش و ذکاوت خویش، روشهای شناسایی عوامل نفوذی و مزدوران رژیم اشغالگر را طراحی و اجرا میکرد. او میدانست که حفظ امنیت داخلی جنبش از هر چیز دیگری مهمتر است. در این دوره وی با خطرات زیادی روبهرو شد، اما عزم راسخش هرگز سست نشد. تجربیات یحیی در انتفاضه اول، او را به یک نیروی امنیتی کارآمد و مورد اعتماد تبدیل و جایگاهش را در میان مبارزان تثبیت کرد. این دوره، نقطه آغازی بود بر شهرت و نفوذ وی بهعنوان یک فرمانده ورزیده میدانی.
بازداشت و محکومیت
لحظه دستگیری، صحنهای است که برای همیشه در ذهن یحیی حک شد! در یکی از عملیاتهای حساس، نیروهای رژیم صهیونیستی موفق شدند او را در خانه یکی از اعضای حماس دستگیر کنند. این رخداد مملو از تنش بود، فریاد سربازان، بوی باروت و حس خیانتی که در هوا موج میزد! یحیی را با خشونت از زمین بلند کردند و چشمانش را بستند. دادگاه برای او نمایشی از بیعدالتی بود. اتهامات سنگین از جمله قتل، انفجار و رهبری تشکیلات نظامی بر وی وارد آمد. در طول محاکمه، یحیی با قاطعیت و بدون کوچکترین ترس، موضع و هدف خود، یعنی مبارزه برای آزادی فلسطین را اعلام کرد! واکنشها به دستگیری و محکومیت او در میان فلسطینیان، ترکیبی از نگرانی، خشم و اعلام همبستگی بود. رسانهها خبر دستگیری وی را بهسرعت منتشر کردند و این رویداد، توجه بسیاری را به وضعیت اسرای فلسطینی جلب کرد. برای خانواده و دوستانش، این دوران مملو از اضطراب و البته دعا بود. محکومیت یحیی به حبس ابد، آغازگر دورانی طولانی از اسارت بود، اما هرگز نتوانست روحیه مبارزهجویش را در هم بشکند.
۲۳ سال زندان!
۲۳ سال، دورانی طولانی است که هر لحظه از آن، خود به مثابه یک داستان به شمار میرود. زندگی روزانه یحیی سنوار در زندان، با نظمی سختگیرانه و انضباطی طاقتفرسا همراه بود. او از این فرصت برای آموزش خود و دیگر زندانیان استفاده کرد. ساعتهایی طولانی از فرصت پیش آمده، صرف مطالعه کتب تاریخی، فلسفی و سیاسی میشد. اعتراضات زندانیان علیه شرایط نامناسب، تبعیض و شکنجه، بخشی از زندگی روزمره آنان را تشکیل میداد. یحیی در این میان، اما با مهارت خاصی زبان عبری را آموخت که این خود ابزاری قدرتمند برای درک بهتر از جامعه و تفکرات رژیم صهیونیستی شد. روابط او با دیگر زندانیان، از جمله اعضای حماس و دیگر گروههای فلسطینی، عمیق و بر پایه اعتماد و همبستگی بود. وی بهسرعت، به یکی از رهبران معنوی و سازماندهنده زندانیان تبدیل شد. در این دوران، یحیی شاهد صحنههای دلخراشی از شکنجه و اذیت و آزار بود، اما این تجربیات نه تنها او را ضعیف نکرد، بلکه ارادهاش را برای مبارزه در خارج از زندان قویتر ساخت. وی با صبوری و استقامت، سالهای حبس را پشت سر گذاشت، در حالی که طرحهایش برای آینده مقاومت، در ذهن وی ریشه میدواندند.
خاطرات همبندان
در میان خاطرات همبندان یحیی سنوار در زندان، تصویری انسانی و صمیمی از او نقش بسته است. آنان از شبهایی میگویند که او با لحنی آرام و اطمینانبخش، برایشان از آینده فلسطین سخن میگفت. از لحظات مشترکی که در فضای کوچک سلول و به جای ناامیدی، رؤیای آزادی را در سر میپروراندند. یکی از همبندانش روایت میکند که چگونه وی با وجود تمام سختیها، همواره به فکر روحیه دیگران بود و تلاش میکرد تا آنها را در برابر ناامیدی مقاوم سازد.
آزادی در «معامله شالیت»
لحظه آزادی و ورود یحیی سنوار به خاک غزه، صحنهای حماسی و پر از شور و هیجان را رقم زد. او در چارچوب تبادل اسرا، با گلعاد شالیت آزاد شد. مراسم استقبال، باشکوه و مملو از جمعیت بود. هزاران نفر از مردم غزه برای استقبال از رهبر محبوب خویش در خیابانها صف کشیده بودند. سخنرانیهای او که پس از سالها اسارت ایراد میشد، سرشار از پیامهای مقاومت، امید و آینده روشن بود. بازآمدن وی، نمادی از پیروزی مقاومت در برابر زورمداری بود. سنوار با درک عمیق از وضعیت غزه، وعده داد برای بهبود زندگی مردم و ادامه مبارزه، از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد. این آزادی نه پایان راه که آغاز فصلی جدید در مسیر زندگی او و حماس بود. وی با طرحهایی که در زندان صیقل خورده بود، نقش رهبری خود در حماس را بر عهده گرفت و غزه را در مسیر ایستادگی حمایت کرد.
راهبری حماس در غزه در دورهای حساس
پس از آزادی، یحیی سنوار بهسرعت مدارج ارتقا در حماس را طی کرد و در نهایت به رهبری این جنبش در غزه رسید. سیاستهای او با رویکردی عملگرایانه و متمرکز بر نیازهای مردم غزه تنظیم یافت. وی تلاش کرد ارتباطات حماس را با کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهای تقویت کند. بازسازی غزه پس از جنگها و محاصرههای مکرر، یکی از اولویتهای اصلی سنوار بود. او با درک اهمیت اقتصاد و معیشت مردم، سعی در ایجاد راههایی برای مقابله با فقر و بیکاری داشت، هرچند موانع راه فراوان بودند. وی در عین حال بر راهبرد مقاومت مسلحانه تأکید داشت و معتقد بود این تنها راه بازپسگیری حقوق فلسطینیان است. رهبری یحیی، اما با قاطعیت و ارادهای پولادین همراه بود. او بهسرعت، به نمادی از مقاومت در غزه تبدیل شد و اعتماد بسیاری از مردم را به خود جلب کرد. در دوران رهبری وی، تحولات مهمی در غزه و منطقه روی دادند که در ادامه از آن سخن رفته است.
نبرد «سیفالقدس»
نبرد «سیفالقدس» (شمشیر قدس) در سال ۲۰۲۱، یکی از مهمترین رویاروییهای نظامی حماس با رژیم صهیونیستی را رقم زد. یحیی سنوار در این نبرد، نقش محوری ایفا کرد. حملات موشکی حماس که با دقت و سازماندهی بالا صورت گرفت، رژیم صهیونیستی را غافلگیر کرد! تاکتیکهای مورد استفاده، نشان از پیشرفت توان نظامی این جنبش داشت. این نبرد تنها یک درگیری نظامی نبود، بلکه نمایشی از اراده فلسطینیها برای دفاع از خود و قدس بود. نتایج نبرد، پیچیده و چندوجهی بودند. در حالی که خسارات زیادی به غزه وارد شد، حماس توانست با نشان دادن قدرت بازدارندگی خویش جایگاهش را در منطقه تثبیت کند. سنوار از این نبرد، بهعنوان فرصتی برای اعلام آمادگی حماس برای رویاروییهای آینده استفاده کرد. او پیام روشنی به رژیم صهیونیستی فرستاد که مقاومت ادامه خواهد داشت. این نبرد، بار دیگر توجه جهان را به عمق درگیری فلسطین و رژیم صهیونیستی جلب کرد.
مذاکره از موضع قدرت
یحیی سنوار، همواره بر مذاکره از موضع قدرت تأکید داشت. او معتقد بود تنها زمانی میتوان به توافق عادلانهای دست یافت که طرف فلسطینی از موقعیتی قویتر برخوردار گردد. دیدگاههای وی مبتنی بر این اصل بودند که امتیاز دادن بدون دریافت متقابل، چیزی جز تسلیم نیست. راهبرد دیپلماتیک سنوار، غالباً بر استفاده از ابزارهای مقاومت، اعم از سیاسی و نظامی، برای بهبود شرایط چانهزنی متمرکز بود. او بر حفظ حقوق اساسی فلسطینیان، از جمله حق بازگشت آوارگان و تشکیل کشور مستقل اصرار داشت. وی معتقد بود هرگونه مذاکرهای که این حقوق را نادیده بگیرد، محکوم به شکست است. یحیی در طول دوران رهبری خویش، در چندین دور مذاکره، چه مستقیم و چه غیرمستقیم شرکت کرد و در هر مرحله بر حفظ حقوق و کرامت هموطنانش پای فشرد.
محاصره و بقا
محاصره نوار غزه که از سال ۲۰۰۷ آغاز شد، یکی از طولانیترین و سختترین محاصرههای تاریخ معاصر است. یحیی سنوار در طول سالها رهبری خود با این محاصره دشوار با تدابیری خلاقانه و گاه پرمخاطره مقابله کرد. تونلهایی که به مثابه شاهراههای حیاتی اقتصاد و تأمین مایحتاج غزه محسوب میشدند، نقشی کلیدی در عبور از این بحران ایفا کردند. تجارب به دست آمده در استفاده از این تونلها، نه تنها به تأمین کالاهای اساسی کمک میکرد، بلکه راهی برای کسب درآمد و ایجاد فرصتهای شغلی محدود قلمداد میشد. سنوار با درکی عمیق از شرایط اقتصادی غزه تلاش کرد راهکارهایی برای بقا در این وضعیت پیدا کند. او همواره بر مقاومت در برابر فشارهای اقتصادی تأکید داشت و معتقد بود که تحریمها هرگز نمیتوانند اراده مردم غزه را بشکنند. تدابیر وی در عین حال که با مخاطراتی همراه بود، توانست مقاومت غزه را در برابر فشارهای خردکننده تقویت کند.
در آستانه وصال
روزهای پایانی عمر یحیی سنوار با حوادثی تراژیک و در عین حال حماسی همراه بود. او در واپسین روزهای قبل از آتش بس، در حالی که برای سازماندهی مقاومت و حفاظت از مردم تلاش میکرد، هدف عملیاتهای نظامی رژیم صهیونیستی قرار گرفت. وی در میان آوار و ویرانی، پیامهای آخر خود را برای مردم و جهان مخابره میکرد. لحظات پایانی حیات او، آکنده از شجاعت و فداکاری بود. او برخلاف بسیاری، هرگز از میدان نبرد نگریخت. آخرین فرستههای سنوار، سرشار از امید به پیروزی و تأکید بر ادامه راه مقاومت بودند. لحظه انفجاری که منجر به شهادت او شد، نقطه آغازی بود بر خلق یک اسطوره ماندگار. مرگ دیدنی وی، به واقع دریچهای بر یک آغاز به شمار میرفت. آغاز روایتی جدید از حماسه و مقاومت برای نسلهای آینده. او در آخرین لحظات، به نمادی ماندگار از پایمردی در برابر اشغال و نسلکشی مبدل شد.
واکنشها به رخ نمایی یک اسطوره
شهادت یحیی سنوار، واکنشهای گسترده و متفاوتی را در سراسر جهان برانگیخت. رسانههای بینالمللی بهطور گسترده خبر شهادت او را پوشش دادند و تحلیلهای مختلفی از جایگاه وی در جنبش حماس و مقاومت فلسطین ارائه دادند. شخصیتهای سیاسی، از رهبران کشورهای عربی گرفته تا مقامات سازمان ملل، نظرات خود را درباره سنوار بیان کردند. برخی او را «تروریست» و «مسئول خشونت» و بسیاری دیگر «نماد مقاومت» و «قهرمان ملی» خواندند. شهادت وی در میان مردم فلسطین، اما با اندوه عمیق و اعلام عزای عمومی همراه بود. هزاران نفر و به اشکال گوناگون، یادش را گرامی داشتند. این واکنشها، گویای جایگاه پیچیده و تأثیرگذار سنوار در صحنه سیاسی منطقه بود.
میراثها و الهامهای یک رهبر کاریزماتیک
میراث یحیی سنوار فراتر از ابداعات یک فرد و به عنوان یک آرمان، در تار و پود مقاومت فلسطین تنیده شده است. او با شجاعت، قاطعیت و اراده پولادین خویش الهامبخش نسلهای آینده خواهد بود. جایگاه تاریخی وی بهعنوان یکی از رهبران برجسته حماس و نماد مقاومت در روزهای تلخ غزه برای همیشه در تاریخ ثبت خواهد شد. تأثیر آن بزرگ بر نسل جوان امروز نیز هرگز قابل انکار نیست. سنوار به آنان آموخت که تسلیم ناپذیری حتی در سختترین شرایط، ممکن و حتی الهام بخش و پیروزی آفرین تواند بود. او با زندگی خود عیان ساخت که مبارزه برای آزادی، مسیر طولانی و محملی برای فداکاریهای فراوان است. میراث وی در خاطر فلسطینیان با شعارهای مقاومت و در تلاشهای بیوقفه برای احقاق حقوق پایمال شده، همچنان خودنمایی خواهد کرد. سنوار بهعنوان فرماندهی که در روزهای خون و آتش و مرگ در قلب غزه و با توانش جنگید، رمزی برای تداوم یک جهاد ۷۵ ساله است. یادش گرامی باد.