یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر کمتحرکی اقتصاد کشورکه از روند شکوفایی آن به شدت جلوگیری میکند، متکی بودن این اقتصاد به نفت است.
یکی از راهکارهایی که میتوان در جهت تحول و پویایی اقتصاد و جلوگیری از هدررفت بخش عمدهای از سرمایههای کشور مورد استفاده قرارگیرد، توسعه صنایع پالایشگاهی، پتروپالایشگاهی و پتروشیمی است. وجود منابع طبیعی در هر کشوری موهبت و نعمت است، امّا اگر سیاستگذاری و برنامههای صحیح و هدفمندی جهت استفاده بهینه از این منابع بهخصوص نفت خام اتخاذ و اعمال نشود، این نعمت به نقمت تبدیل میشود.
در واقع عقل سلیم این نکته را به ما گوشزد میکند که اگر میخواهیم از نفت به عنوان یک فرصت و سرمایه ملی استفاده کنیم باید برویم به سمت تولید و صادرات فرآوردههای نفتی که برای ما ارزش افزوده ایجاد میکند تا بتوانیم ضمن سودآوری و اشتغالزایی بیشتر، سد مستحکمی را در برابر تحریمها ایجاد کنیم. ما نتیجه این کار را هم در کشور دیدیم. بخش عمدهای از پالایشگاه ستاره خلیج فارس که به دست جوانان پرتلاش و متخصص قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) ساخته شد و نه تنها ما را در امر بنزین به خودکفایی و صادرات رساند، بلکه با رسیدن نفتکش فورچون به ونزوئلا موجب تحقیر و شکست غرور استکباری امریکا و جیره خوارانش شد، نمونهای از ضرورت این مهم است.
یکی از بزرگترین چالشهای کشورهای متکی به اقتصاد نفتی این است که بخش عمدهای از درآمد نفت به دولت اعطا میشود و متأسفانه این کار رانتهای نفتی عظیم و طولانی مدتی را به وجود میآورد. همین امر است که موجب میشود، آن پویایی که در دولتها، جهت تحقق رونق اقتصاد و درآمدزایی باید وجود داشتهباشد، متأسفانه دیده نمیشود. بله، چون توهم پایدار بودن این درآمد انسان را به خواب غفلت میبرد.
وقتی به تاریخ کشورهای صادرکننده نفت مانند ونزوئلا، ایران، نیجریه، اندونزی، الجزایر و... دقت میکنیم، در مییابیم که روزی همه آنها تصور میکردند که نفت به خودی خود، رونق عظیم اقتصادی و رفاه و آبادانی برایشان به همراه میآورد. امّا زمان به آنها اثبات کرد، استفاده نکردن صحیح از این منبع پر ارزش موجب بیثباتی، انفعال و بیتحرکی اقتصاد کشور میشود.
بعد از افزایش ۱۱ برابری قیمت نفت که برای کشورهای عضو اپک خوشایند بود، وزیر مالیه ونزوئلا میگوید: پولی به دستمان رسید که در خواب هم نمیتوانستیم تصور کنیم یا رئیسجمهور این کشور مصاحبهای را در کاراکاس (۱۹۷۹) انجام میدهد و خطاب به امریکاییها میگوید: روزی خواهد رسید که شما امریکاییها با خودروهایی رانندگی میکنید که سپرهایش از بوکسیت، آلومینیوم و نیروی کار ما ساخته شده است، ما مثل کشوری توسعه یافته خواهیم شد. امّا این چنین نشد و قیمت نفت بعد از چند سال به شدت سقوط کردو رؤیای آنها برعکس تعبیر شد. درهمان سالها خوان پابلو پرس آلفرنسو «بنیانگذار اپک» وقتی میبیند کشورهای صادرکننده نفت و منابع طبیعی دچار تنگناها و اختلالات تولید، فرارسرمایه، ناکارایی شدید شرکتهای دولتی و افزایش تورم شدهاند به صراحت میگوید: «نفت مدفوع شیطان است و ما در مدفوع شیطان غرق میشویم.»
بله، اگر کشوری نتوانست روی منابع طبیعیاش از جمله نفت، مدیریت و برنامهریزی صحیح و هدفمندی داشته باشد، طلای سیاه را به تعبیر آلفرنسو به مدفوع شیطان تبدیل میکند، نعمت را تبدیل به نقمت میکند؛ لذا از جمله معضلات دیگری که پول نفت به وجود میآورد، کوتهنگری مدیریتی است. به زعم نگارنده فروش نفت خام و عدم استفاده صحیح از منابع طبیعی یک نوع بدفرهنگی و بدعادتی در مسئولان و بعضاً در اقشار و افراد جوامع به وجود میآورد و آن نکته این است که میشود، از جایی منتفع شد و برداشت کرد که هرگز چیزی کاشته نشده است. این جنس کمتدبیری و کوتهنگری در سیاستهای کلان اقتصادی کشورها موجب پایه ریزی باورهای منفعلانهای میشود که افراد را به جای طرحریزی و تلاش روی فعالیتهای خلاقانه و مبتکرانه، به سمت مسیرهای رانتجویانه سوق خواهد داد. تاریخ اثبات میکند که رانت و رانتخواری در کشورهای دارای منابع طبیعی و نفت خیز به شدت بیشتر از کشورهای دیگر است. از این جهت حتی اگر خردمندان جامعه بخواهند مسیر توسعه و بازسازی ساختارها را در پیش گیرند و از منابع طبیعیشان به شکل صحیح بهرهمند شوند تا اقتصاد جامعه به سمت فعالیتهای مولد حرکت کند، برخی از این تصمیمگیران و رانتخواران به علت منافع زیادی که از ساختار محدود گذشته به دست میآورند، برای تغییر و بازسازی ساختارها مانع میشوند و اینرسی ایجاد میکنند. به همین علت است که ساختارهای کشورهای نفتخیز معمولاً در حالت انجماد میماند و هرچه میگذرد به مرز توسعه یافتگی نمیرسند.
یکی دیگر از معضلات این کشورها، مبتلا شدن اقتصاد کشورشان به بیماری هلندی است، یعنی فرآیندی که به موجب آن افزایش قیمت در یک بخش اقتصاد مثلاً نفت باعث فشار بر سایر بخشها مانند حمل و نقل، کشاورزی و صنایع دیگر میشود. فشار ناشی از پول نفت روی نرخ ارز، طبیعتاً کاهش صادرات و افزایش واردات را در پی خواهد داشت و در نهایت به تضعیف دستاوردهای توسعه محور منجر خواهد شد؛ لذا باید با یک مدیریت مجدانه و هوشمندانه در قالب برنامههای منسجم و هدفمند جهت بهرهبرداری و استفاده بهینه از منابع طبیعی به خصوص نفت به سمت ساخت پالایشگاه و پتروپالایشگاه حرکت و با تولید محصولات مشتق از نفت، جهش تولید، درآمدزایی و اشتغال پایدار ایجاد کرد و زمینه را جهت استقرار و نهادینه شدن فرهنگ تمرکز بر پروژههای راهبردی پربازده و استراتژیک، حمایت از کارآفرینی قاعدهمند و فعالیتهای مولد در تمامی نهادهای تصمیم گیرنده فراهم ساخت. تحقق این اهداف همان اهتمام بیش از متعارفی را میطلبد که مقام معظم رهبری همواره به آن اشاره میکنند. در نهایت باید گفت عملکرد اقتصادی یک کشور در راستای تحقق اهداف داهیانهای مانند جهش تولید به شدت متأثر از هوشمندی در سیاستگذاری و برنامههایی است که یک دولت روی منابع و صنایع خود اعمال و اجرا میکند.