روایت «جوان» از حالوهوای حسینیه امامخمینی (ره) در مراسم بزرگداشت اربعین شهدای جنگ تحمیلی
زمانی که به ما اطلاع دادند، قراراست به دیداررهبری برویم، قلبم به تکاپو افتاد. نمیدانستم باید خوشحال باشم یا همراه تکتک بغضهایم بشکنم و گریه کنم. این دیدار را یک افتخار بزرگی میدانستم و لحظاتی بعد وقتی یادم میافتاد که چرا به دیدار رهبر دعوت شدهام، برایم سنگین بود. سنگین بود، چون پدرم شهید امید رمضانی که سالها به ما پشتیبانی از ولایت فقیه و حرمت به رهبری را آموخت، در این دیدارکنارمان نبود