گفت‌و‌گوی «جوان» با برادر و برادرزاده شهید سجاد مدهنی از شهدای مقابله با تجاوز نظامی امریکا و رژیم صهیونیستی
برادر شهید: ساعت ۵ صبح روز ۳۱ خرداد داشتم حاضر می‌شدم به سرکار بروم که تلفنم زنگ خورد. سه خواهرزاده‌ام سپاهی هستند، پدرشان تماس گرفته بود. تا صدایش را شنیدم و اینکه آن وقت صبح زنگ زده بود، فهمیدم اتفاقی افتاده است. گفتم مربوط به سجاد می‌شود؟ گفت: بله او را زده‌اند، شهید شده و پیکرش را به بهشت زهرا (س) می‌آورند. سجاد پیش از شهادتش گفته بود که احتمال شهادتم زیاد است
گفت‌و‌گوی «جوان» با مادر شهید مهناوی یکم حامد ربانی از شهدای نیروی دریایی ارتش 
پیش از شهادتش، یک پلاک به هم خدمتی‌ا‌ش که دوست صمیمی‌اش بود هدیه داد و گفت: «این از طرف من پیش شما به یادگار بماند.» در حملات اولیه رژیم صهیونیستی به منطقه یکم امامت نیروی دریای ارتش و بعد از انفجار، یکی از دوستانش به شدت مجروح شده و در آتش گرفتار می‌شود، او فریاد می‌زند و از حامد کمک می‌خواهد. حامد که دوستش را در آتش می‌بیند باز می‌گردد، اما او هم مورد حمله دوم دشمن قرار گرفته و هر دو با هم به شهادت می‌رسند 
گفت‌و‌گوی «جوان» با برادر و همسر سردار شهید جواد جورسرا از فرماندهان ارشد نیروی هوافضای سپاه که در تجاوز رژیم تروریستی اسرائیل به شهادت رسید
برادر شهید: برادرم و شهید مدافع حرم بلباسی هم سن و رفیق بودند و عکس‌های زیادی در اردو‌های مختلف دارند. خودم هم یک‌سال در کنار شهید بلباسی در بسیج دانشجویی کار کردم و معاون آموزش بسیج دانشجویی بودم. از سال ۱۳۷۳ جلساتی را بچه‌های سپاه در قائمشهر دایر کردند و من از نوجوانی به اتفاق شهید بلباسی و برادرم آقاجواد در این جلسات حضور داشتیم
گزارش «جوان» از حضور در منزل سرهنگ شهید حاج‌حمید امیریان از فرماندهان پدافند هوایی ارتش در کرمانشاه که در حملات اخیر رژیم صهیونیستی به شهادت رسید
همسر شهید: خبر شهادت همسرم را خودم به بچه‌هایم دادم. وقتی دوستان و اقوام می‌خواستند بگویند، گفتم نه، خودم به آنها می‌گویم و همیشه به بچه‌هایم می‌گویم به مسیر پدرشان افتخار کنند. اولین چیزی که به بچه‌هایم گفتم درباره ظهور امام زمان (عج) بود. سپس درباره رجعت با آنها صحبت کردم. وقتی اولین بار خبر شهادت پدرشان را به آنها دادم، بچه‌ها لبخند زدند، چون می‌دانستند خون پدرشان زمینه‌ساز ظهور است 
گفت‌و‌گوی «جوان» با پدر پاسدار شهید فرشید کریمی از شهدای تجاوز نظامی امریکا و رژیم‌صهیونیستی به کشورمان
یک روز در باغی بودیم. فرشید رو به من گفت: بابا دعا کن شهید شوم. گفتم این حرف را نزن. گفت اگر معتاد می‌شدم و فوت می‌کردم خوب بود؟ یا اگر در تصادف بمیرم خوب است؟ بهتر است آدم با شهادت از این دنیا برود. بابا جان! دعا کن شهید شوم. بعد از شهادتش این خاطره خیلی در ذهنم مرور می‌شود
گفت‌و‌گوی «جوان» با همسر و فرزند شهید حجت‌الاسلام رمضانعلی مهرعلی‌تبارفیروزجایی از شهدای حمله تروریستی اسرائیل و امریکا به ایران
زمانی که ازدواج کردیم ایشان هنوز طلبه نشده بود. زمان ما جوان‌ها زود ازدواج می‌کردند. ایشان دیپلم تجربی را گرفت، بعد وارد حوزه علمیه شد. ابتدا در سوادکوه ساکن بودیم. بچه‌ها که بزرگ‌تر شدند برای درس حوزوی به قم رفتیم. حاجی پایه چهارم حوزه بود و شهریه به او تعلق نمی‌گرفت، بنابراین برای امرار معاش با هم قالی می‌بافتیم
گفت‌وگوی «جوان» با برادر شهید رضا پورعلی از شهدای تجاوز رژیم صهیونیستی و امریکا به کشورمان
قبلاً هر وقت در تلویزیون در باره شهدا صحبت می‌کردند، پیش خودم فکر می‌کردم دارند غلو می‌کنند، اما بعد از شهادت آقا رضا نظرم تا حد زیادی تغییر کرده است. شهدا واقعاً خود را لایق شهادت کرده‌اند که این سعادت نصیب‌شان شده است. آقا رضا یک نمونه و مصداق عینی و بارز از یک شهید برای ماست
گفت‌وگوی «جوان» با همسر سرهنگ دوم پاسدار شهید محمدصادق عالی‌زاده از شهدای تجاوز رژیم صهیونیستی و امریکا به ایران
شهید اهل مطالعه بود و دیگران را برای این کار تشویق می‌کرد. اخلاقش طوری بود که تا خواندن یک کتاب را تمام می‌کرد سریع کتاب دیگری را به دست می‌گرفت و برای خواندنش وقت می‌گذاشت. من را نیز بر خواندن کتاب تشویق می‌کرد. حتی اولین چیزی که در دوران نامزدی با هم خریدیم کتاب بود. آن کتاب «مفاتیح الحیات» بود
گفت‌وگوی «جوان» با همرزم سردار شهید محمدرضا نصیر باغبان که در تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان به شهادت رسید
سردار شهید محمدرضا نصیر باغبان را باید به واقع یکی از سربازان گمنام امام زمان (عج) دانست که عمری را در مسیر خدمت به نظام اسلامی و مردم ایران گذراند و سال‌ها در خارج از کشور و جبهه مقاومت اسلامی خدمت کرد
روایتی از زندگی دانشمند شهید هسته‌ای، علی باکویی کتریمی
جمعه ۲۳ خردادماه ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه بامداد به وقت محلی تهران، دست نخست‌وزیر اسرائیل برای جهان رو شد
۲