از همان روزهايي كه دولت يازدهم سكاندار امور اجرايي كشور گرديد،ميشد پيشبيني كرد كه جريانات سياسي خاصي كه تا پيش از اين از قدرت دور مانده بودند تلاش كنند تا فضاي دولت را به حاشيه ببرند.
اين در حالي است كه اين دولت با شعار «تدبير و اميد» در فضايي بر سر كار آمد كه افكار عمومي منتظر گرهگشايي از مشكلات و معضلات، خصوصاً در حوزههاي معيشتي و اقتصادي بودند. درست در مقابل اين مطالبات عمومي، منافع جريانات سياسي ياد شده قرار داشت كه اتفاقاً تنشزدايي سياسي را پيگيري ميكردند و فرصتطلبانه به دنبال سوار شدن بر موج سياست بودند.
در سوي ديگر البته چشمها همه به سوي دولت بود و همه منتظر بودند تا نوع مواجهه دولت با رويكرد حاشيهساز سياسي را مشاهده كنند. هرچند دولت با شروع خوبي خود را نماينده همه مردم- چه آنان كه به رئيس دولت رأي دادهاند و چه آنان كه رقباي وي را انتخاب كرده بودند- معرفي و تلاش كرد با كمترين حاشيه، كار خود را آغاز كند، اما تلاقي رويكردهاي جريانات سياسي با دولت كم و بيش اثر خود را بر جاي نهاد. به گونهاي ميتوان در ابعاد مختلف گفتمان دولت،اثر تلاقي اين رويكردهاي حاشيهساز را با مديريت عالي دولت مشاهده كرد.
نمونه بسيار واضح و قابل تأمل اين موضوع را ميتوان در حاشيههايي كه در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري دولت يازدهم رخ داد، بررسي كرد. حضور طيف راديكال و منتسب به فتنه 88 در رأس هرم مديريتي اين وزارتخانه از اولين روزهاي كاري دولت، حاشيههاي پررنگي بر جاي گذاشت. تلاش براي مسئلهسازي تحت عنوان «بورسيهها» و درگير كردن افكار عمومي ذيل اين عنوان، اولين پروژه حاشيهساز جريانات سياسي براي دولت يازدهم بود. اكنون پس از يك سال و اندي جنجالسازي براي افكار عمومي و پس از آنكه اسامي تعداد زيادي از دانشگاهيان محترم به عنوان بورسيههاي غيرقانوني منتشر شد،روشن شده است كه آنگونه كه برخي مسئولان اجرايي ادعا كردهاند نبوده است و اين غوغاسالاري چيزي جز فضاسازي روزنامههاي زنجيرهاي نيست.
حال در نظر بگيريد جنجال گستردهاي كه در طول بيش از يك سال اخير بر سر اين موضوع رفت و هزينه فراتر از تصوري كه از اتلاف وقت بخشهاي اجرايي و مشغولسازي افكار عمومي و مهمتر از همه اينها شأن و آبروي افراد محترم و سرمايه انساني علمي كشور به بار آمد.
مورد ديگر را در مسئله مهم و راهبردي «فضاي مجازي» ميتوان ديد. در حالي كه در بسياري از كشورها، توان فوقالعاده مديريتي بر سر موضوع مديريت و راهبري فضاي مجازي از سوي دولتها گذارده ميشود، در كشور ما اوضاع به گونهاي ديگر جلو ميرود. به رغم آنكه چند سال از تشكيل شوراي فراقوهاي و حاكميتي «فضاي مجازي» ميگذرد، آنگونه كه مشاهده ميشود تشكيل جلسات اين شورا در روزهاي اخير به صورت نامنظم و با فواصل زياد بوده و اثرات اين بيتوجهيها در حوزه اجرا نيز مشاهده ميشود.
اظهارات ضدونقيض مسئولان اجرايي در خصوص پالايش (فيلترينگ)، موضوع مهم شبكههاي اجتماعي نوظهور، پهناي باند و... همه و همه در سايه فقدان مديريت راهبردي در اين عرصه اتفاق ميافتد. آيا نبايد پرسيد هزينههاي درجا زدن و از دست دادن فرصتها در حوزهاي كه با سرعت فوقالعادهاي در جهان حال حركت است چگونه جبران خواهد شد؟
اما به نظر ميرسد مهمترين مدخل حاشيهسازي دولت، تقابلسازي و تقابلپردازي با گذشته خصوصاً اقدامات دولت قبل است. فراموش نميكنيم بسياري از مسئولان اجرايي كنوني كه در دوره قبل از منتقدان دولت بودند، مهمترين انتقاد خود را از دولت وقت و رئيس آن، انكار خدمات دولتهاي گذشته و كنار گذاشتن كادر مديريتي به جاي مانده از آنها ميدانستند.
به نظر ميرسد غالب شدن وجه سياسي در برخي رويكردهاي دولت يازدهم سبب شده است دچار همان اشتباه راهبردياي ميشود كه پيش از اين دولت احمدينژاد را به خاطر آن نقد ميكرد.
اتخاذ چنين رويكردي از چند جهت براي دولت و كشور آسيبزا است:
اولاً بخش ارزشمند و قابل توجهي از فرصت مديريتي و اجرايي كشور را به خود مشغول ساخته و اتلاف ميكند. ثانياً تكرار مكرر نقد دوران گذشته به تدريج افكار عمومي را خسته كرده و نااميد ميسازد و ثالثاً بياعتمادسازي جايگاه مديريتي در ذهن مردم اثر سوئي در بلندمدت نيز خواهد داشت و آن اينكه چند سال بعد، همين رويكرد از سوي رقباي دولت يازدهم در پيش گرفته خواهد شد.
بايد دانست تصويرسازي مبالغهآميز از معضلات گذشته و انداختن تقصيرها به گردن كساني كه اكنون در مصدر امر نيستند- خواه مقصر باشند يا نباشند- تا زماني كاركرد براي مصرف افكار عمومي دارد اما بعد از گذشت بيش از 400 روز از عمر يك كابينه كمكم انتظارها براي مشاهده اقدامات اجرايي اثر بخش- و به تعبيري نسخه شفابخش (!) جديد- به سر ميآيد و ديگر نميتوان افكار عمومي را با سخن گفتن در مورد گذشته اقناع كرد.
طبعاً مطلوب جريانات سياسي حاشيهساز كه خيرخواه دولت هم نيستند،اين است كه حاشيهسازي و قطببندي اجتماعي حول وضع موجود و تغيير يا به عبارتي «ديگران و ما» ادامه يابد تا در اين فضاي غبارآلود بيهوده،فرصت تنفس مصنوعي يابند. حال آنكه اين مسئله دقيقاً به زيان دولت مستقري است كه هر روز از عمر خويش را بايد فرصت مغتنمي براي خدمترساني و كسب رضايت مردم بداند.