کد خبر: 1309572
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
آخرین فیلم سعید روستایی افول فیلمسازی‌اش را به شکلی واضح نشان می‌دهد
«زن و بچه» آشفته و پراکنده در داستان فیلم «زن و بچه» که به تازگی در سینما‌های کشور اکران شده، در مقایسه با فیلم‌های قبلی روستایی، در رده‌های پایین‌تری قرار می‌گیرد و به هیچ عنوان در قصه‌گویی و روایت با «ابد و یک روز» قابل‌قیاس نیست.

جوان آنلاین - احمد محمدتبریزی‌: ای کاش سعید روستایی با اولین فیلمش «ابد و یک روز» با آن حجم از تعریف و تمجید و دیده‌شدن مواجه نمی‌شد، تا در آینده و برای فیلم‌های بعدی‌اش آنقدر تلاش برای دیده‌شدن دوباره نکند. کیفیت فیلم‌های روستایی پس از «ابد و یک روز» دچار تنزل شده و این کارگردان فیلم به فیلم ضعیف‌تر می‌شود. 

فیلم «زن و بچه» که به تازگی در سینما‌های کشور اکران شده، در مقایسه با فیلم‌های قبلی روستایی، در رده‌های پایین‌تری قرار می‌گیرد و به هیچ عنوان در قصه‌گویی و روایت با «ابد و یک روز» قابل‌قیاس نیست. «زن و بچه» در داستان به شدت فیلمی مشوش، سردرگم و از هم گسیخته است که مشخص نیست می‌خواهد چه خط داستانی، چه ایده و چه حرفی را دنبال کند. 

 ذهن پراکنده یک فیلمساز

روستایی با ذهنی پراکنده فیلمنامه «زن و بچه» را نوشته و نتوانسته بذر‌هایی را که در دل داستان می‌کارد، به شکلی درست و به موقع برداشت کند. دقیقاً به خاطر همین تشویش در روایت، فیلم به شکلی کامل از دست می‌رود و حالتی خسته‌کننده پیدا می‌کند. 

روستایی، که کارش را با فیلم کوتاه شروع کرده، در فیلم‌های اولش به شکلی غریزی فیلم می‌ساخت و خیلی در قید و بند دیده‌شدن و تشویق‌شدن نبود. برای او در آن زمان فیلم خوب ساختن و قصه سرراست تعریف کردن، از همه چیز مهم‌تر بود و می‌شد نتیجه همین سبک فیلمسازی‌اش را در «ابد و یک روز» دید. 

فیلمی که به شکلی مشخص روی یک خط داستانی حرکت می‌کرد و به بیراهه نمی‌زد. فیلم اگر تلخی دارد، آن تلخی در خدمت داستان و روایت فیلم است و تماشاگرش را با خود می‌کشاند. فیلمساز تلاش و کار بیهوده‌ای برای توی چشم آمدن نمی‌کند و به همین‌خاطر فیلمش مصنوعی نمی‌شود. 

اما در ادامه تلاش‌های روستایی برای خوب بودن، او را بیشتر به سمت مصنوعی بودن پیش برد، چراکه او این‌بار فیلمش را نه برای مخاطب داخلی بلکه برای خوش آمدن داوران جشنواره‌های خارجی می‌ساخت؛ موضوعی که با «برادران لیلا» شروع شد و پس از تحویل گرفتن فیلم در جشنواره فیلم کن، روستایی تقریباً با همان فرمول به سراغ «زن و بچه» رفت؛ ایده‌ای که به هیچ عنوان در این فیلم جواب نداد و باعث شد تا فیلم نه در نگاه داوران جشنواره‌های خارجی بنشیند و نه در چشم مخاطب داخلی جایی داشته باشد. 

روایت‌های پراکنده فیلم

مشکل اصلی «زن و بچه» در روایت‌های ناتمام و پراکنده فیلم است. فیلمساز در این فیلم به دنبال قصه‌گویی نرفته و خواسته از هر جایی تکه‌ای با سوژه‌های اجتماعی را به هم بچسباند تا در دید مخاطب خارجی فیلم مرتبط با دغدغه‌های اجتماعی ایران ساخته باشد. 

«زن و بچه» در طول زمان اکرانش چندین پرانتز برای طرح موضوعات مختلف باز می‌کند، ولی نمی‌تواند به هیچ کدام به شکلی درست بپردازد. فیلم به شکلی پراکنده می‌خواهد نقدی به وضعیت آموزش و پرورش، سیستم قضایی، مشکلات اقتصادی و ظلم به زنان و مردسالاری داشته باشد و در نهایت نمی‌تواند هیچ کدام از دغدغه‌هایش را به شکلی کامل و شسته و رفته دنبال کند و به سرانجام برساند. 

اتفاقاً فیلم تا قبل از رفتن به سمت این حجم از پراکندگی سوژه، وضعیت دراماتیک خوبی داشت. در ابتدای فیلم با پسری نوجوان و بازیگوش طرف هستیم که نسبت به دیگر کاراکترها، شخصیت‌پردازی بهتری دارد. 

بخشی زیادی از یک ساعت ابتدایی فیلم با نزدیک‌شدن دوربین به این پسر نوجوان به نام علیار می‌گذرد و حضور او نقطه اصلی در پیش‌بردن داستان است، اما مرگ ناگهانی علیار، ناگهان داستان را وارد فاز دیگری می‌کند و داستان را در درام دچار خلأ می‌کند. فقدان درامی که پس از مرگ نوجوان به وجود می‌آید، به هیچ عنوان جایگزین دیگری پیدا نمی‌کند و فیلم را کاملاً از نفس می‌اندازد. 

آشفته‌گویی‌های ناتمام

مرگ پسر نوجوان تازه بستری را فراهم می‌آورد تا فیلمساز فرصت را مغتنم بشمارد و بخواهد به سراغ حرف‌ها و نقدهایش برود. حرف‌ها و نقد‌هایی که در خدمت درام و فیلم نیستند و آنقدر شلخته و آشفته بیان می‌شوند که اجازه نمی‌دهند داستان ریتم اصلی خودش را پیدا کند. اینجا همان نقطه افسوسی است که تماشاگر می‌خورد و با خود می‌گوید‌ای کاش روستایی به دنبال همان فیلمسازی غریزی‌اش می‌رفت و آنقدر تلاش برای گفتن حرف‌های پراکنده جهت دیده شدن در جشنواره‌های خارجی نمی‌کرد. 

پس از مرگ علیار، مادر او که پریناز ایزدیار نقشش را بازی می‌کند، برای گرفتن حقش باید با مسئولان مدرسه، قاضیان قوه قضائیه، خانواده خودش و همسر سابقش و معشوق سابقش بجنگد و ایراد اصلی فیلم اینجاست که فیلمساز نمی‌تواند به هیچ کدام از این مشکلات به شکلی درست و جزئی بپردازد و همه را در حد یک مشت حرف کلی رها می‌کند. 

اگر فیلمساز دغدغه ساختن فیلمی اجتماعی داشت، باید حداقل یکی از این مشکلات را تا انتها دنبال می‌کرد، نه اینکه بخواهد در طول داستان همه چیز را با هم بگوید و بعد چیزی برای نشان دادن نداشته‌باشد. فیلم پر از موقعیت‌های ناقص و الکن است که وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، روایتی مشوش را تشکیل می‌دهند. 

روستایی در «متری شش و نیم» نیز به همین گونه چند موقعیت را کنار هم قرار می‌دهد تا در نهایت داستان فیلمش در بیاید. آنجا چفت و بست‌های داستانی به هم می‌خورد و موقعیت‌ها همه در یک راستا حرکت می‌کردند، ولی در «زن و بچه» به قدری همه چیز آشفته و تصنعی است که نمی‌توان این مشکلات را باور کند و به کنه ماجرا پی برد. 

«زن و بچه» نمونه بارز یک تلاش هدر رفته از فیلمسازی است که اصول و قواعد سینمایی را می‌شناسد، ولی به شکلی بیهوده خودش را درگیر پراکنده‌گویی کرده‌است. پس از تماشای «زن و بچه» تنها باید امیدوار بود که روستایی در مسیری که بسیاری از فیلمسازان جوان رفتند و پس از مدتی اثر و نشانی از آنها در سینما نماند، نرود؛ فیلمسازانی که پس از موفقیت فیلم‌های اولشان، تلاش‌های نافرجام برای دوباره دیده‌شدن و دوباره تحسین‌شدن کردند، ولی دست و پا زدن‌هایشان آنها را بیشتر از مخاطبان دور کرد.

برچسب ها: فیلم ، فیلمساز ، قصه
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار