جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفــــی آن سخن میرود، به بازخوانی «چهل روز آخرِ رئیسجمهور شهید»، در آیینه یادها و یادمانهای مهدی مجاهد معاون پیگیریهای ویژه دفتر وی پرداخته است. این مجموعه از سوی محمدمهدی اسلامی تدوین شده و انتشارات سوره مهر، آن را روانه بازار کتاب کرده است. تارنمای ناشر در باره موضوع این خاطرات، به نکات ذیل اشارت برده است: «کتاب راز پرواز اثر محمدمهدی اسلامی، منتشر شده توسط انتشارات سوره مهر، روایتی مستند، دست اول و بیواسطه از چهل روز پایانی حیات شهید جمهور آیتالله سید ابراهیم رئیسی است که بر پایه مشاهدات و خاطرات مهدی مجاهد معاون پیگیریهای ویژه دفتر ایشان تدوین شده است. این کتاب به صورت شفاف، مخاطبانی را که علاقهمند به جزئیات وقایع مهم و حساس منتهی به شهادت رئیسجمهور فقید هستند و به دنبال درک عمیقتر از شرایط، دغدغهها و تصمیمات ایشان در این برهه حیاتی میباشند، مورد خطاب قرار میدهد. این اثر ارزشمند با تمرکز بر چهل روز پایانی، خواننده را در جریان رخدادهای مهمی قرار میدهد که از عملیات وعده صادق آغاز شده و تا واپسین لحظات و پرواز نهایی رئیسجمهور شهید ادامه مییابد. ویژگی برجسته کتاب راز پرواز، ارائه جزئیات دقیق و ناگفتههایی است که تنها از زبان فردی در جایگاه مهدی مجاهد که به دلیل نزدیکی شغلی شاهد بسیاری از امور و تصمیمات بوده، قابل بیان است. این روایت بیواسطه، تصویری دقیق و ملموس از روزهای حساس و پرتنش ریاستجمهوری شهید رئیسی ارائه میدهد و خواننده را در بطن جلسات تصمیمسازی، دغدغههای ملی و اخلاقی ایشان و پیچیدگیهای میدانی قرار میدهد. محمدمهدی اسلامی در راز پرواز، با زبانی رسمی و در عین حال روان، جزئیات روزمرگی، مشورتها و تلاشهای رئیسجمهور شهید را در هم میآمیزد و امکان همذاتپنداری و درک بهتر فضای آن دوران را فراهم میآورد. این اثر بیش از یک زندگینامه صرف، پنجرهای است به جهان امین و متعهد مدیری که در پیچیدهترین بحرانها گام برداشت و تلاشهایش وقف خدمت به مردم بود. مطالعه این کتاب نه تنها به روشن شدن ابعاد مهمی از روزهای پایانی خدمت ایشان کمک میکند، بلکه سندی معتبر برای پژوهشگران تاریخ معاصر و علاقهمندان به شناخت رجال سیاسی و وقایع مهم کشور محسوب میشود. در کتاب راز پرواز ما با شهید جمهور همراه میشویم تا آخرین سفر استانیاش به مازندران را بخوانیم، با او به پاکستان برویم و استقبال بینظیر مردم آنجا را ببینیم و در نهایت، جزئیات کامل قبل و حین و بعد از سفر به مرزهای شمال غربی و آن حادثه ناگوار را همراه با مهدی مجاهد لمس کنیم....»
در واپسین بخش از راز پرواز، سطور پی آمده نقش بسته است: «بسیار نگران بودیم که اگر هوا تاریک شود، دیگر جست و جوهایمان به جایی نخواهد رسید. تا آن موقع بچههای رسانهای، مدام از تهران زنگ میزدند و میپرسیدند: چه شد؟ و من جواب میدادم: داریم میگردیم. انشاءالله پیدایشان میکنیم. اما بالای آن تپه که رسیدم و به جای بالگرد با آنتن موبایل مواجه شدم، به یکی از بچهها که زنگ زده بود و پرسید: چه شد؟ گفتم: از مردم بخواهید که دعا کنند. حدود ساعت ۱۵:۴۵ بود. احسان گفت: یعنی چی؟ مگر میشود چنین حرفی زد؟ آخر چه شده؟ گفتم: بگو دعا کنند، بگو مردم دعا کنند که هم سالم مانده باشند، هم بتوانیم آنها را پیدا کنیم. چند روز بعد از حادثه یکی از همکاران رسانهای ما که به گوشیاش نگاه کرد گفت: احسان در همان ساعت، در گروه خبرنگاران نوشته است که مردم دعا کنند....»