مسعود فراستی، منتقد نامآشنا و پیشکسوت سینمای ایران میگوید برادران لیلا در زمانی ساخته شده که مشکلات اقتصادی کشور زیاد و مشخص است که فیلمساز روی موضع مخاطب و مردم نسبت به مسائل و مشکلات کشور در حال موجسواری است. نظرات مثبتی که درباره فیلم وجود دارد نیز به خاطر همین شرایط است. به گفته فراستی این فیلم کش آمده فیلم مراسم ساخته روستایی برای ۱۰ سال قبل است که حالا به آن آب بسته و فیلمنامه ندارد، حتی در حد ابد و یک روز هم قصه ندارد، بلکه از آن هم عقبتر است. نه فقط از نظر تماتیک (مضمونی) و نگاه، بلکه دوربین به شدت عقب است و فقط به خاطر اوضاع فعلی ساخته شده و مدت ۹ ماهگی را در شکم طی نکرده و سزارین شده به دنیا آمده است. فیلم به شدت سریالی و رادیویی است و میشود بدون تصاویر هم فیلم را دید.
نویسنده کتاب لذت نقد میگوید که فیلم روی دو چیز سوار است و باعث شده تا بتواند دیده شود؛ اول وضعیت نابسامان اقتصادی ما و دوم اعتراضات ماههای اخیر و سوم هم جریان میتو. علت وجودی فیلم اینهاست و نه فیلمنامه که حالا شاید نقص هم داشته باشد. این فیلم به ابد و یک روز هم بدهکار است. چیزی که در میان فیلمهای روستایی مشترک است خانواده است که همگی بزهکارند و مشکلات فراوان دارند. فیلم شدیداً ضدخانواده است و ظاهراً از آنها دفاع میکند، اما باطناً همه را میزند. تصویری که از خانواده است پارهپاره است، حتی لیلا که آگاه است هم کلاهبردار است و میخواهد سود ببرد. هیچ کس عضو خانواده نیست، بلکه همه کنار هم جمع شدهاند، اما نه یک جمع خانوادگی این روزها، بلکه یک جمع اگزوتیک که ربطی به هم ندارند، فقط شعارها ربط دارند. همه برادران فیلم در حد کاریکاتورند و به تیپ نمیرسند. هیچ رابطه ارگانیکی میان آنان نیست، فیلم ضدپدر خانواده هم هست. نگاه فیلمساز به پدر این است که در سینک دستشویی میکند و به مادر این است که موقع ازدواج شش ماهه حامله بوده است. این نگاه در فیلم ساخته نمیشود، بلکه بیرون از فیلم ساخته شده است. آرزوهای آنها هم اگزوتیک است، حتی به این فکر نمیکنند که مغازه ۲ متر در ۴ متر بخرند و کاری راه بیندازند و فکر توالتند، این توهینآمیز است. چرا آرزوهای آنها باید در توالت باشد، چرا آبرومندی نیست؟ میشود خانوادهای را پیدا کرد که از اینها هم فقیرتر، اما شریف و آبرومند باشد که فیلمساز دوستشان داشته باشد، اما او آنها را دوست ندارد. آیا این نگاه در دفاع از یک خانواده فقیر است یا علیه آن؟ در سکانس ماشینی که زنان مدل از ماشینهای لوکس پیاده میشوند، دوربین و برادران مبهوت زنانند.
هرچه سیاهتر امکان جایزه در جشنواره خارجی بیشتر
فراستی در بخش دیگری میگوید که فیلم از دو طرف میخورد و بهرهمند میشود؛ یکی با تم خانواده فقیر برای جشنواره و یک طرف هم موجسواری روی شرایط کشور و مشکلات و حمایت از خانواده فقیر که دروغ است. در مورد جوایز خارجی بارها حرف زدهام و گفتهام که چطور دوستان جایزهبگیر ما حاضرند همه چیزشان را بفروشند تا جایزه بگیرند. ما از نظر آنها کشور جهانپنجمی هستیم که هرچه فلاکتبارتر و سیاهتر و بیهویتتر باشیم، امکان دریافت جایزه بیشتر است، این فیلم مصداق این است. در اثر، واقعیت و خیال دو بال اثر هنری هستند که در این فیلم اصلاً خیالی نیست، فقط واقعیت مضمحلی است که ارجاع به بیرون میتواند آن را زنده نگه دارد.