سرویس بین الملل جوان آنلاین: برجام به عنوان توافق ایران، کشورهای ۱+۵ و اتحادیه اروپا در شرایطی حاصل شد که بسیاری آن را شکلی از ایدهآلیسم در روابط بینالملل محسوب میکردند. این توافق که حاصل ایده تعامل با ابرقدرت در حل و فصل معضلات جهانی بود، در سال ۲۰۱۸ با پشت پای ابرقدرت مواجه شد. دونالد ترامپ رئیسجمهور امریکا با اعلام خروج یکجانبه از برجام، ابتدا ایران را تهدید به اعمال بالاترین سطوح تحریمها نمود و در مراحل بعدی نیز تحریمهای سنگینی را از جمله در حوزههای نفتی، پتروشیمی و مالی علیه ایران به اجرا گذاشت. از این زمان مشخص شد برجام در اصل توافقی بین ایران و امریکا بود که با خروج این کشور، ناکارآمدی خود را نشان داد. این موضوع از واکنشهای طرفهای دیگر باقیمانده در توافق از جمله اتحادیه اروپا به خوبی مشخص است. سران کشورهای اروپایی ابتدا با ابراز تأسف از تصمیم امریکا اعلام کردند ترامپ را متقاعد میکنند به برجام بازگردد. سپس سعی کردند با تماسهای مکرر با مقامات ایران، تهران را همچنان در توافق نگه دارند. اروپاییان همچنین در طول یک سال گذشته به صورت مداوم اعلام کردند به تعهدات بینالمللی خود در قبال توافق هستهای پایبند هستند.
فدریکا موگرینی هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۶ در مقالهای در یک روزنامه آلمانی نوشت: «در مرحله جدید روابط ایران و اروپا و برای رشد آن هر دو طرف نیازمند زمان، شجاعت و قاطعیت هستند.» در شرایط کنونی به نظر میرسد نه از شجاعت اروپا خبری است و نه از قاطعیت آن. شجاعت از آن جهت که در رابطه با سیاست خارجی کشورهای اروپایی در قبال برجام پس از خروج امریکا نوعی سیاست ابنالوقتی را در قالب طرح اینستکس و... شاهد هستیم، چراکه این کشورها بنا به گفته مسئولان سیاست خارجی ایران نه به تعهدات برجامی خود به صورت کامل عمل کردند و نه حتی به ساز وکار حل اختلاف در توافق پس از خروج امریکا پایبند بودند. قاطعیت نیز از آن جهت که اروپا در کمترین اقدام ممکن میتوانست با تشکیل جلسه شورای امنیت، موضوع خروج امریکا را در این شورا مورد بررسی قرار دهد حتی اگر با وتوی واشنگتن روبهرو میشد.
به رغم این شرایط، حال با وجود خروج امریکا و وضعیت به واقع ناکارآمد برجام، چرا اروپا کماکان در این توافق باقی مانده است و اصرار بر حفظ آن دارد جای سؤال دارد؟! پیش و بیش از هر چیز، اروپا به خوبی میداند ایران در پی دستیابی به سلاح هستهای نیست و این موضوع در دستور کار سیاستهای امنیتی کشور قرار ندارد، بنابراین، این موضوع که حفظ برجام از سوی اروپا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی است، عملاً محلی از اعراب ندارد. این موضوع در واکنش اروپا به تصمیم اخیر شورای عالی امنیت ملی ایران در کاهش سطح تعهدات برجامی ایران به خوبی دیده شد؛ آنجا که موگرینی این اقدامات ایران به ویژه غنیسازی اورانیوم بیش از حد مورد توافق را نقض تمامی توافق هستهای ندانست و ضمن قابل برگشت دانستن آنها گفت سازوکار حل اختلاف یا همان به اصطلاح مکانیسم ماشه را فعال نخواهد کرد. همین موضوع نشان داد اروپا در پشت پرده «بازی با برجام» اهداف دیگری را در ذهن دارد.
در وهله اول خروج مستقیم از برجام وجهه دموکراتیک اروپا را زیر سؤال خواهد برد. بخش عمدهای از انگارههای اروپا در حوزههای سیاست خارجی و روابط بینالملل بر مبنای سیاستهای دموکراسی طلبی و حقوق بشری استوار است. به علاوه بخش عمدهای از تحریمهای ضدایرانی اروپا نیز طی چند دهه گذشته بر مبنای مسائل حقوق بشری است. خروج مستقیم اروپا از برجام به عنوان توافقی که آن را حاصل کار مشترک و به نوعی حاصل حوزه دیپلماسی در سیاست خارجی و مذاکرات بیش از یک دههای میدانند، در واقع در مقابل رویکرد حقوق بشری و نیز دموکراتیک اروپا قرار میگیرد و از این جهت به نوعی اروپا را در مقابل فشارهای افکار عمومی خودی قرار میدهد.
در درجه دوم، برجام به نوعی یک رژیم کنترل تسلیحاتی محسوب میشود. در واقع برجام علاوه بر متن آن که سازوکاری برای حل و فصل برنامه هستهای ایران است، از جنبه فرامتنی ساز و کاری برای کنترل تسلیحات نیز محسوب میشود. رژیمهای کنترل تسلیحاتی اهداف اصلی را دنبال میکنند که برخی از آنها عبارتند از: کاهش احتمال درگیریها، مدیریت منازعات در چارچوبهای خاص، کاهش هزینههای نظامی کشورهای دارنده تسلیحات، کاهش آلام جمعیت و مردم کشورها و... با این وجود مهمترین نتیجه این رژیمها را میتوان گسترش امنیت در سطوح منطقهای و بینالمللی دانست. بر این اساس، لزوم کنترل آنچه غرب احتمال دستیابی به سلاح هستهای مینامد، باعث میشود اروپا همچنان در برجام باقی بماند. این در حالی است که ایران از سال ۱۹۶۸ و به مدت بیش از پنج دهه است که به عضویت معاهده منع سلاحهای هستهای NPT درآمده و حتی فراتر از تعهدات خود در آن به بیسابقهترین بازرسیها از سوی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی تن داده است. عدم قاطعیت اروپا اینجا نیز نمایان است که عکسالعمل در خوری در رابطه با خروج امریکا از برجام به عنوان یک رژیم کنترل تسلیحاتی نشان نداد و همین امر زمینهای فراهم کرد تا ترامپ در ادامه دکترین خروج خود از معاهده موشکهای میانبرد هستهای با روسیه نیز خارج شود.
به علاوه باید سیاست خارجی خاورمیانهای اروپا را نیز لحاظ کرد. کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس و فرانسه سرمایهگذاریهای عمده امنیتی و اقتصادی در این منطقه انجام دادهاند. لزوم محافظت از این سرمایهگذاریها و نیز حفظ روابط با کشورهای عربی منطقه به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده باعث میشود اروپا تمایلی به فروپاشی برجام نداشته باشد، چراکه با فروپاشی برجام، در واقع یک رژیم کنترل هستهای فروپاشیده و این پیام به تمامی کشورها از جمله اعراب فرستاده میشود که میتوانند به سمت هستهای شدن پیش بروند. این امر علاوه بر تحت تأثیر قرار دادن سیاست اروپایی کنترل هستهای در منطقه، درجه بالایی از رقابت هستهای را بین قطبهای مختلف جهان عرب همچون مصر و عربستان ایجاد خواهد کرد؛ موضوعی که امنیت اروپا را که خارج نزدیک خاورمیانهای است، مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهد. فراتر از این فروپاشی برجام، رژیمهای کنترل هستهای کنونی اروپا را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. وضع موجود در اروپا نوعی از رژیم کنترل هستهای است که در آن کشوری مانند آلمان که به لحاظ اقتصادی موتور محرک اقتصادی اروپا محسوب میشود، رضایت داده است به رغم عضویت فرانسه و انگلیس به عنوان دو رقیب عمده خود، جزو کلوپ هستهای قدرتهای بزرگ نباشد. دیگر دولتهای اروپایی نیز کمابیش به چنین وضعیتی رضایت دادهاند، اما آیا در صورت برهم خوردن موازنه هستهای در خاورمیانه، دولتی مانند آلمان یا حتی دیگر دولتهای اروپایی به وضع موجود و ماندن در میان کشورهای غیرهستهای رضایت خواهند داد؟ در واقع فروپاشی برجام میتواند سایر ساز و کارهای کنترل هستهای را نیز از نتیجه ساقط کند و تمامی این تحرکات میتواند به خطر افتادن امنیت اروپا به شکل کنونی آن را به دنبال داشته باشد. اینکه فدریکا موگرینی در سالهای اخیر بر جنبه امنیتی برجام برای اروپا تأکید کرده، از همین زاویه قابل تحلیل است.
تشدید ناامنیها و تضاد در خاورمیانه، امنیت اروپا را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار میدهد. اروپا در سالهای اخیر تجربه مشابهی در زمینه جنگ سوریه و عراق و مسئله افزایش مهاجرت به این قاره پشت سر گذاشته است. در واقع اروپا اینجا قائل به نوعی از منطق تسری است که معتقد است نادیده انگاشتن پدیدههای امنیتی مانند کنترل هستهای و رها کردن نیمهکاره توافقات در مورد یک کشور، میتواند این انگیزه را در کشورهای دیگر نیز گسترش دهد که نتیجه آن پیچیدهتر شدن معمای امنیت خواهد بود.
حفظ برجام از نظر اقتصادی نیز برای اروپا دارای منفعت است. بر اساس آمار گمرک ایران، حجم کالاهای وارداتی ایران از فرانسه در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۹۴ و دوره قبل از توافق هستهای، بیش از ۷۰ درصد رشد داشته است و در نیمه نخست سال ۱۳۹۶ رشد ۳۰۰ درصدی واردات از فرانسه را نسبت به قبل از توافق نشان میدهد. بر اساس همین آمار، بیشتر اقلام وارداتی را نیز لوازم مصرفی، انواع خودرو همراه قطعات و لوازم یدکی آنها تشکیل میدهند. در مجموع و در تحلیل سیاست ابنالوقتی اروپا در قبال برجام و آنچه تلاش برای زنده نگه داشتن این توافق مینامند، باید تمامی این موضوعات را در نظر گرفت؛ مواردی که نشان میدهد اروپا در قبال کمترین هزینه بیشترین منافع را از توافق هستهای از آن خود میکند.